اربعین؛ ضرورت تعریف مناسک در ساحت فقه


حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محسن الویری پژوهشگر برجستۀ حوزه و دانشگاه و دارای دکترای تخصصی رشته تاریخ و تمدن ملل مسلمان از دانشگاه تهران است. از او که فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی خود را در دو حوزه تاریخ و فرهنگ متمرکز نموده، تاکنون پنج جلد کتاب و بیش از ۱۷۰ مقاله و حدود ۱۵۰ مصاحبه منتشرشده است.

دکتر الویری در حال حاضر عضو هیأت علمی و مدیر گروه تاریخ دانشگاه باقر العلوم (علیه‌السلام) و سردبیر«فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ اسلام» این دانشگاه و رییس کارگروه تخصصی تاریخ شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی و نیز رییس میز تمدن اسلامی در قطب‌های فکری فرهنگی دفتر تبلیغات اسلامی است. آنچه در ادامه می‌آید، گفت‌وگوی «اجتهاد» با او دربارۀ آیین باشکوه پیاده‌روی اربعین سیدالشهداء(ع)، ابعاد و ساحت‌های فرصت‌ساز و آسیب‌رسان آن است.

اجتهاد: برای پرسش نخست علاقمندم موضوع اربعین در قامت یک امر مناسکی را بررسی کنیم. آیا پیاده‌روی اربعین را می‌توان به مثابه یک مناسک اجتماعی قلمداد کرد و آیا افراد در ایجاد این مناسک نقش دارند؟

الویری: مناسک اجتماعی همچون اربعین پدیده‌هایی نیستند که با تدبیر و برنامه‌ریزی ما ایجاد شود، بلکه در یک بستر اجتماعی و متأثر از یک فکر دینی یا حکم دینی شکل می‌گیرند؛ مثلا روزه گرفتن نمونه‌ای از احکام دینی است که به تدریج در بیشتر کشورهای عربی به صورت یک آیین اجتماعی و البته دینی درآمده است و شامل آداب و رسومی مانند: افطاری دادن، افطاری شرکت کردن، اطعام فقرا و مانند آن می‌شود.

صوم و صیام به ویژه در ماه مبارک رمضان در کشورهای اسلامی مجموعه‌ای از سنت‌های گسترده و عمیق را شامل می‌شود که افراد صرف نظر از پایبند بودن یا نبودن به احکام دینی به آن اهتمام می‌ورزند، حتی در یک مورد خودم در اوایل انقلاب از یک میهمان مصری که به ایران آمده بود، شنیدم که مارکسیست‌های مصر که متدین به دینی نیز نیستند، به روزه گرفتن و این‌گونه موارد پایبند هستند. از او پرسیدم: چگونه است که آن‌ها با توجه به عقائدشان، اما روزه می‌گیرند؟ که در پاسخ گفت: صوم یک سنت عربی خوبی است که اتفاقا دارای فوائد زیادی هم هست و حتی روشنفکران و مارکسیست ها نیز به این سنت‌ها علاقمند و پایبندند.

از همین رو، موضوع اربعین و مناسک شدن آن نیز در اختیار ما نیست که ما این سال‌ها تصمیم گرفته باشیم آن را ایجاد کنیم، بلکه اربعین به تدریج و در یک بازۀ زمانی طولانی در جوامع شیعی و گاهی فراتر از جوامع شیعی، عملا به یک مناسک اجتماعی تبدیل شده است.

بنده میان این مناسک به‌عنوان یک مناسک دینی با مناسک قومی و اجتماعی تفاوت قائل می‌شوم. تعبیری که از مناسک در متون جامعه‌شناسی وجود دارد این است که مناسک مجموعه‌ای از رفتارهایی است که به‌گونه‌ای خاص و منظم از سوی باورمندان یک مذهب خاص به همراه الفاظ ویژه‌ای در یک‌ زمان و مکان ویژه‌ای برای رسیدن به معنای موردنظر آن‌ها ارائه می‌شود. اگر این تعریف از مناسک را بپذیریم، این مناسک می‌تواند ریشه‌های مختلفی داشته باشد، گاه از قومیّت نشأت می‌گیرد، گاهی از پدیده‌های سیاسی و گاهی از دین؛ در اینجا مناسک اربعین از یک مذهب خاص به نام مذهب و مکتب اهل‌البیت (علیهم السلام) الهام گرفته است.

اجتهاد: آیا می‌توانیم اربعین را بزرگ‌ترین مناسک آیینی و مذهبی به حساب آوریم؟

الویری: بله، از منظر آیینی و جامعه‌شناختی که بدان بنگریم، اکنون در سرزمین‌هایی که پیروان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) در آن‌ها زندگی می‌کنند، به عنوان بزرگ‌ترین اجتماع و همایش شیعی به حساب می‌آید.

اجتهاد: به طور مشخص آیا آنچه به شکل کنونی درحال انجام است یک پدیده متأخر به شمار می‌آید؟

الویری: بله، البته در گذشته نیز پیاده‌روی اربعین بوده است اما نه به این گستردگی. تصاویری از حدود ۷۰‌‌۸۰ سال قبل موجود است که نشان می‌دهد مردم و علماء اقدام به پیاده‌روی در اربعین می‌کرده‌اند، برخی بزرگان حوزه نیز از حضور اساتیدشان در این آیین خاطراتی نقل می‌کنند، اینها نشان می‌دهد که پیاده روی اربعین البته به صورت محدود مرسوم بوده است.  اما نه به شکل و گستردگی کنونی. اگر بخواهیم نمونه‌ای شبیه آن ذکر کنیم، مسجد جمکران قبل از انقلاب و رفتن به این مسجد و دیگر آداب مربوط به این مسجد را می‌توان ذکر کرد که قبلا به این شکل گسترده و با این تشکیلات و این معماری و این هیبت نبوده است؛ یعنی شکل کنونی آن یک پدیدۀ جدید است ولی نمی‌توانیم بگوییم آیین و مناسک مسجد جمکران را ما پس از انقلاب ایجاد کرده‌‌ایم بلکه از گذشته اما به شکل محدود و مختصر بوده است. درحال حاضر، دربارۀ مسجد جمکران اگر بگوییم که به یکی از مؤلفه‌های هویتی تبدیل شده است اغراق نکرده‌ایم، در حالیکه تا چند دهۀ پیش چنین نقش و کارکردی نداشته است. مواردی این گونه در مجموعۀ آیین‌های مذهبی فراوان داریم که به تدریج و طی زمان و ادوار مختلف به یکی از مناسک دینی گسترده تبدیل شده است.

به طور کلی اگر مردم به سراغ یک آیین رفتند و به آن اهتمام ورزیدند، آن آیین به مناسک تبدیل می‌شود. اکنون مراسم راهپیمایی اربعین که ریشه در آموزه‌های دینی دارد از حالت یک وظیفۀ عبادی فردی بیرون آمده و یکی از همین مناسک اجتماعی محسوب می‌شود.

اجتهاد: جناب آقای دکتر الویری، آیا وقت آن فرارسیده که دربارۀ راهپیمایی اربعین به بازتولید یا بازنگری معنایی و محتوایی بیاندیشیم یا معتقدید آنچه اکنون در جریان است، شکل مطلوب آن است؟

الویری: اساسا معتقدم آنچه اکنون به عنوان مناسک پیاده‌روی اربعین در جریان است، به دلیل ظرفیت بسیار بالایی که دارد، به شدت لغزنده و در معرض آسیب جدی است، لذا نمی‌توانیم به سادگی از کنار آن کذرکنیم بلکه قطعا نیازمند یک فرایند باز تولید و بازخوانی معنایی، محتوایی و معنابخشی در این زمینه هستیم. در حال حاضر، از این جهت که نفس برگزاری مراسم برایمان مهم است، به آن دامن می‌زنیم و برای توسعه‌اش تسهیلات فراهم می‌کنیم ولی واضح است که اگر نخبگان و به ویژه متولیان امور دینی بر این مناسک اجتماعی مراقبت لازم را نداشته باشند، چه بسا از حالت مطلوب خود خارج شود. به عنوان مثال؛ در چند سال اخیر جلوی برخی فعالیت‌ها مانند تبلیغ برای مراجع تقلید داخلی گرفته شد و اگر متولیان در این کار دخالت نمی‌کردند، رفتارهای غیرقابل دفاعی نیز صورت می‌گرفت.

یک فرد که در یک مناسک اجتماعی حضور می‌یابد خودش را در معرض بازتولید پیام اصلی آن مناسک و مشارکت در آن رویداد قرار می‌دهد. مثلا منِ نوعی که به مجلس عزاداری می‌روم، معنای مناسکی آن این است  که اگرچه در زمرۀ یاران امام حسین (علیه السلام) نبوده‌ام اکنون که در این مناسک حضور می‌یابم می‌خواهم سهم خودم را در رویداد پیشین ادا کنم. با این نگاه به اربعین، مشارکت کنندگان در این آیین بزرگ می‌خواهند با این کار خود  در گسترش بخشی از پیام حضرت اباعبدا… الحسین (علیه السلام) سهیم باشند.

وقتی مراسم اربعین را احیا می‌کنیم و امتداد و جاری بودن آن را نشان می‌‌دهیم، خودمان را در مسیر آن پیام‌ها و رفتارهای امام قرار می‌دهیم و از طریق بازتولید روح و هدف و جهت‌گیری آن مناسک پیام آن را زنده نگاه می‌داریم.

حال اگر پیام اصلی امام حسین (علیه السلام)، «خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی أُمّه جَدّی» است، طبعا مشارکت‌کنندگان هم باید در این مسیر حرکت کنند و اگر نظارت بزرگان دین نباشد چه بسا مناسک اربعین در زنده نگاه داشتن این پیام دچار کژکارکرد شود، مثلا؛ اگر مراسم بزرگ و وحدت بخش اربعین موجب تشدید اختلافات مذهبی بشود، می‌توان گفت: دچار انحراف در کارکرد اصلی خود شده است.  یا وقتی مراسم اربعین صحنۀ هم‌آورد طلبی گروه‌های شیعی با یکدیگر و رقابت طرفداران بزرگان با یکدیگر و نزاع‌هایی از این قبیل بشود، می‌توان گفت که این مناسک کارکرد اصلی خود را از دست داده است، که البته بحمدالله این کژکارکردها تا حد زیادی مهار شده است.

بنابراین، اگر برای مناسک اربعین به صورت مستمر معنابخشی صورت نگیرد، چه بسا دچار کژکارکرد و ضررهایش بیشتر از منافعش شود.

از سوی دیگر، همان‌طور که قبلا هم در جایی عرض کرده‌‌ام، در زیارت‌های مربوط به معصومین و مشخصاً در زیارت اربعین چنین می‌خوانیم که «اشهد أنک…  لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَهِ وَحَیْرَهِ الضَّلالَهِ» ما نزد خداوند شهادت می‌دهیم که امام حسین (علیه السلام) جان خویش را فدا کرد تا بندگان خدا را از جهالت و سردرگمی و نادانی نجات دهد. این مضمون نیز نشان می‌دهد که جهت‌گیری این مراسم و مناسک، دوری از جهالت و سردرگمی و دور شدن از گمراهی است، اگر با این دیدگاه به این مناسک نظر کنیم می‌توانیم به این شکل برداشت کنیم که هدف از انجام این مناسک دور کردن ما از جهل و نادانی بوده است؛ و اگر هر وقت این مناسک این خواسته را تأمین نکند و در مسیر این خواسته نباشد، می‌توان گفت که رفتاری است که این مناسک را از روح خودش خالی می‌کند.

اجتهاد: بازتولید مناسک به منظور احیاء و استمرار پیام به چه معناست؟

الویری: حسب تعریفی که از مناسک ذکر شد و قبلا هم در این باره در جایی دیگر توضیح داده‌ام، رفتارهای باورمندان یک مذهب، معنای خاصی را دنبال می‌کند و پیام خاصی دارد. اگر بخواهیم احیاء و جاری بودن این مراسم را نشان دهیم، باید خود را در مسیر و در جهت این پیام و رفتارها قرار دهیم که در راهپیمایی اربعین این معنی و محتوی در رفتار و پیام‌های امام حسین (علیه‌السلام) خلاصه می‌شود. راهپیمایان اربعین با حضور خود در این پیاده‌ روی و خواندن زیارت‌نامه و نوحه‌خوانی و عزاداری پیام اصلی اربعین را بازتولید می‌کنند و با این روش، خود را هم در شمار یاران امام حسین (علیه السلام) قرار می‌دهند و تا حدی حسرت در کنار امام نبودن در سال ۶۱ قمری را جبران می‌کنند. این پدیده؛ یعنی احیاء و استمرار پیام و بازتولید آن در قالب مناسک اربعین.

تأکید می‌کنم، اگر قرار است مناسک قالب و روشی برای بازتولید پیام‌ها و خاستگاه‌های اولیه باشد و من مخاطب را در خود شرکت بدهد، لزوم آگاهی از آموزه‌‌های نخستین شکل‌دهندۀ این مناسک و پایبندی به پیام‌های اولیه اهمیتی مضاعف می‌یابد.

یکی از زیارات امام حسین (علیه السلام) در نیمۀ شعبان عبارت زیبا و بسیار قابل‌توجهی دارد: «أَشْهَدُ أَنَّکَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ بَلْ بِرَجَاءِ حَیَاتِکَ حَیِیَتْ قُلُوبُ شِیعَتِکَ وَ بِضِیَاءِ نُورِکَ اهْتَدَى الطَّالِبُونَ إِلَیْکَ‏» (شهادت می‌دهم که تو اى بزرگوار! کشته شدى اما نمردى، بلکه به امید پیوند با زندگی تو دل‌های شیعیانت زنده شد و به مدد پرتو نور تو (حق)خواهان به سوی تو هدایت شدند).

به نظر من، این تعبیر نقش حماسۀ عاشوراء و بازتولید آن پیام‌های اولیه‌ را که چیزی جز پیام وحی و قرآن و پیامبر نیست، به زیبایی تمام نشان می‌دهد. بازتولید حماسۀ عاشورا در قالب راهپیمایی اربعین از طریق زنده ماندن دل‌های شیعیان و پیوند این دل‌ها با زندگی جاوید امام (علیه‌السلام) محقق می‌شود. هدایت یافتن به سوی امام حسین (علیه‌السلام) در قالب این راهپیمایی هم، به یمن و برکت پرتو نورانی خود امام حسین (علیه‌السلام) است. نور هدایت امام است که در قالب عزاداری‌ها و مناسک اربعین در تاریخ جاری است.

اجتهاد: جناب آقای الویری آن چه اکنون اشاره کردید به شرایط کژکارکردی و آسیب‌های موجود و یا احتمالی پیاده‌روی اربعین بود، اگر بخواهیم پیاده‌روی اربعین را در مجموعه‌ای از شرایط مطلوب تصور کنیم، به نظر حضرتعالی باید به دنبال کدامین رفتارها و ایده‌ها دربارۀ آن باشیم؟

الویری: اربعین یک فرصت جهانی برای انتقال پیام نجات بخش مکتب اهل بیت (علیهم السلام) است و باید به ابعاد جهانی آن کاملا توجه کرد، همین که پیروان دیگر ادیان آسمانی مانند مسیحیان هم در این آیین شرکت می‌کنند، نشان دهندۀ ظرفیت این مراسم برای دربرگرفتن همۀ کسانی است که دغدغۀ حقیقت دارند. ظرفیت جهانی اربعین؛ یعنی توان آن برای ایجاد زمینۀ همگرایی همۀ انسان‌های حقیقت‌جو تا چه برسد به پیروان ادیان آسمانی و چه برسد به پیروان همۀ مذاهب اسلامی و چه برسد به همۀ نحله‌ها و گرایش‌های مختلف شیعی.

اگر بعد جهانی اربعین به درستی درک شود، به طور طبیعی اقتضائات آن نیز به دنبال آن می‌آید و در چنین فضایی، دیگر نباید از یک گرایش خاص سیاسی و محور قرار دادن آن به بهای طرد و نفی دیگران سخن گفت.

اجتهاد: پیرامون برخی فعالیت‌هایی که اکنون در اروپا توسط شیعیان دربارۀ معرفی امام حسین (علیه‌السلام)، عاشورا و اربعین می‌شود ازجمله؛ راه اندازی کاروان‌هایی برای شرکت در آیین پیاده‌روی اربعین، چه راهکار مشخصی را پیشنهاد می‌دهید که این فعالیت‌ها هرچه بیشتر در مسیر صحیح حرکت کند.

الویری: پاسخ دادن به این پرسش سخت است. زیرا در شرایط کنونی که نوعی تشیع مناسکی رو به گسترش است و در این رهگذر اگر مراقب نباشیم، تشیع فقاهتی و معرفتی به حاشیه رانده می‌شود، اگر چنین شود، بنده گسترش وجه ظاهری افزایش جمعیت در اربعین را چندان مطلوب نمی‌دانم، به این معنی که بنده خودم برای گسترش آن اشتیاقی نشان نخواهم داد، هر چند برای نیت‌های پاکی که در این مسیر خدمت می‌کنند، دعا خواهم کرد، اما اگر تدابیری اندیشیده شود که تشیع فقاهتی و معرفتی به حاشیه رانده نشود، قطعا بر این باورم که باید برای گسترش فرهنگ حضور در مراسم اربعین کوشید و از هیچ کوششی دریغ نورزید. اگر فضا به این سمت و سو برود که فکر شیعی اصیل با همۀ ساحت‌های فقاهتی و معرفتی‌اش در جای  بایستۀ خودش در کانون این‌گونه مراسم و مناسک قرار گیرد و گسترش مناسک در اروپا و هر جای دیگر با محوریت اندیشه و معرفت مکتب اهل بیت صورت گیرد، می‌توان گفت که در شرایط مطلوب قرار گرفته‌ایم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *