ترجمه و تلخیص فصل۶ج۲کتاب «الشیعه فی السعودیه» حسن حمزه حسن ۲۰۱۰م(دکتر محمد باغستانی کوزه گر؛ عضو هیئت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی)

 

دومین تخریب اماکن مقدس از سوی وهابیان

عثمانی ها بار دیگر گنبد ها را برافراشته ومساجد را از نو در زیبائی خیره کننده ای ساختند،نویسنده کتاب مرآه الحرمین ضریح ها وگنبد ها را نام برده وتصویر آن ها را پیش از دومین تخریب وهابیان رسم کرده است. در نیمه دوم سال ۱۸۵۳م،جهانگرد بریتانیائی ریچارد بورتون که افغانی تبار بود وخویش را عبد الله می خواند از بقیع بازدید کرده است ..او نخست به روایاتی اشاره کرده که بقیع را مدفن هفتاد هزار قدیس دانسته اند یا صد هزار ،که در میان آن ها ۷تا ۱۰ هزار صحابی  وشمار بی شماری از بزرگان قرار دارند که مزارات آن ها نابود شده است.وافزوده که وارد مقبره شده وزیارت اهل قبور ی را خوانده که وهابیان از قرائت آن پرهیز می دادند و پس از آن قرآن قرائت کرده است…چنین ادامه داده :

     «چون به کوچه تنک وباریکی که از غزب به شرق بقیع کشیده شده بود رسیدیم ،وارد مقبره معمولی شدیم که بر بالای گور عثمان ساخته شده بود.. چند گام اندک به سوی شمال وسپس به طرف شرق که برداشتیم مزار ابوسعید الخدری را دیدیم که مزارش بیرون بقیع قرار داشت.. وسومین مکانی که دیدیم گنبد بزرگی بود که بر روی گور حلیمه زن شیرده پیامبر ص ساخته شده بود..از این جا به سوی شمال رفتیم و در برابر گور کوچکی با سنگ های بیضی شکل ایستادیم که مدفن شهیدان واقعه حرّه بود.[۱]ایستگاه پنجم ما در بقیع در میانه همین مقبره ،مزار ابراهیم پسر پیامبر ص بودسپس به زیارت نافع بن عمر معروف به نافع قاری رفتیم که در کنار او گور مالک بن انس قرار داشت..ایستگاه هشتم ما در بقیع بر مزار عقیل بن ابی طالب برادر امام علی علیه السلام بود..وپس از آن بقعه ای را دیدیم که همسران پیامبر ص در ان مدفون بودند به جز خدیجه که در مکه مدفون است..پس اززیارت این مزار بر مقبره دختران پیامبر ص فاتحه قرائت کردیم»

    بورتون در ادامه می نویسد«پیش از ترک بقیع،در یازدهمین ایستگاه در کنار قبه العباسیه ،توقف کردیم که مدفن عباس عموی پیامبرص است واز دیگر قبّه ها بزرگ تر وزیباتر ست..در بخش شرقی قبرستان بقیع ،مزار حسن بن علی سبط النبی وامام زین العابدین بن الحسین وپسرش محمد الباقر،وپسر او امام جعفر الصادق (علیم السلام)قرار دارد که همگی از نسل پیامبرند ودر همین مرقد که عباس دفن شده مدفونند..پس از این ،به سوی دیواره غربی بقیع راه خود را ادامه دادیم  ودر نزدیکی آن مزاری یافتیم که منسوب به حضرت فاطمه (علیها السلام) ودعای معروف آن راقرائت کردیم».وسرانجام می نویسد:«نزدیک گنبد کوچکی رسیدیم که مدفن عمه های پیامبرص ،به ویژه صفیه دختر عبد المطلب خواهر حمزه از نخستین دلاوران صدر اسلام، بود.

    بنا به گفته بورتون در مدینه ۵۵ مسحد وبقعه مقدس وجود داشت که بیشتر آن ها را شمارش کرده ومدفونانشان را معرفی نموده است ،در این میان قبه المصرع نیز برپا بوده که مکان بر زمین افتادن حمزه در جنگ احد است.. این وضعیت مدینه وبقیع پس از تعمیر وبازسازی آن بود..وپیش از آن که وهابیان دوباره آن را تخریب کنند.هم زمان جان کین انگلیسی به وصف این شهر در موسم حج سال ۱۸۷۷-۱۸۷۸م پرداخته وآن را به استانبول یا هر شهر زیبای دیگر در جهان ،تشبیه کرده است،که چگونه دژ آن سفید رنگ ومناره های پرشمار طلا اندود آن زیباست ودر هنگام بر آمدن خورشید وتابش آن بر سبزه زارهای اطراف آن مانند گوهری درخشان که با معرق کاری هائی از مرواریداحاطه شده است به چشم می آید.

.ایلدون ریتر دیگر انگلیسی برای وصف آبادی های اطراف مدینه پس از تخریب آن از سوی وهابیان به این شهر آمده  ونوشته که آبادی ها وخانه های میان کشتزارها  ونخلستان ها متروک ومخروبه است وباغ ها به سبب محاصره شهر توسط وهابیان پیش از سقوط آن دیگر آباد نیستند..همو شمار نه چندان اندکی از بناها وکاخ ها ی آباد را پیش از تهدید های وهابیان در بیرون شهر نیز دیده بود.

    ریتر به محاصره پانزده ماهه مدینه از سوی وهابیان ،اشاره کرده که چگونه موجب شده تا۷۰تا۸۰هزار تن از ساکنان شهر از آن بگریزند،وتنها شش هزارتن در شهر باقی ماندند.ودر آن زمان که جان کین در وصف شهر مدینه از آن به عنوان شهر کاملی یاد می کند که خرد شهر سازی شرقی بدان دست یافته چرا که  دارای خانه های منظم  وباغ های سرسبز وآب های جاری  و.. افزون بر خیابان ها پاکیزه ومنظم به همراه رفاه اقتصادی وشکوفائی و..است،ریتر پس از حمله وهابیان نوشته که «خیابان ها و کوچه ها رها شده وخانه های مخروبه» ونشانه های حضور منطق کور بادیه نشینی در همه جا دیده می شود گویا که در این شهر زلزله برپا شده است.     هم چنین ریتر از قبرستان بقیع وصف گویائی به دست داده است:«چون وارد بقیع شدم گویا شهری است که از پایان خراب شده.در چشم انداز من هیچ بنای قابل دیدن به جز چند تکه سنگ پراکنده وتپه های کوچک از خاک برآمده وتکه هائی چوب وشمار فراوانی از بناهای آجری فرو ریخته در گوشه وکنار که بسیار به باقیمانده های شهری دچار زلزله شباهت داشت در سمت دیواره غربی بقیع تپه های بزرگی از انواع چوب های کهن وکتل های سنگی و تیره های آهنی دیده می شد..که راه های عبور را بند اورده بود وجدا از این ها،هیچ پدیده ای که نشانی از نظم داشته باشد در این محیط به چشم نمی آمد وهمه این منطقه را می شد بیابانی وصف کردکه در آن مواد ساختمانی انبوه درهم ریخته ونشانه هائی از مزارات تخریب شده دیده می شود که نه با زلزله ورخداد های طبیعی که با قصد وبرنامه گرو هی از انسان ها  به چنین وضعی دچار آمده است».

      ریتر افزوده:«گنبد های سفیدی که نشانه مزارات اهل بیت پیامبر ص وگور عثمان بن عفان ومالک ودیگران بود نابود شد واز مقابل چشمان بینندگان محو گردید.. ودیگر مزارات این گورستان نیز به همین سرنوشت دچار آمد وحتا پنجره های چوبی نصب شده بر روی گور مردمان تهیدست نیز شکسته وبرچیده شد ویا به گوشه انداخته ویا سوزانده شده بود..چون در درون بقیع برای مشاهده تپه هایی که اکنون بتواند نشانه ای از گور مسلمانان صدر اسلام که تاریخ آن را ساختند مشغول بودیم،خود شنیدم که راهنمای من پیاپی می گفت استغفرالله ولاحول ولا قوّه الّا بالله. وبا وجود این که ماموران وهابی در گورستان بقیع حضور نداشتند  وتنها دو مامور ابن سهبان در ورودی قبرستان ایستاده بودند اما اندک افراد باقیمانده از خدمتکاران در گورها ئی که نشانه هائی ازآن ها باقیمانده بود،در مقابل آن ها می ایستادند یا در کنار این نشانه های باقیمانده می نشستند به گونه ای که به چشم نیایند وهیچ گونه حرکتی از ایشان دیده نشود..نه صدقه درخواست می کردند وبه جز چند سخن آهسته، خاموش بودند».

    در پایان گزارش خود چنین آورده که «در یک راه باریک پاک شده در میان زباله های انبوه ،به سوی گور عثمان رفتیم که در سمت شرقی گورستان بقیع قرار دارد..ودرهنگامی که این مسیر را با گام های آرام می پیمودیم،به گروهی از هندیان برخوردیم که از زیارت این گور باز می گشتند..در پیشاپیش ایشان پیرمردی با ریش بلند که سفیدی در میان سیاهی های آن راه یافته بود گام برمی داشت وسرش را بالا گرفته وچشمانش رابه هیچ سمت وسوئی حرکت نمی داد وبه چپ و راست نمی نگریست وتنها آن ها را به مقابل خود دوخته بود در حالی که اشک پیاپی از دوچشمش فرو می ریخت.[۲]

    سقوط شهر مدینه در روزهای پایانی ماه دسامبر سال ۱۹۲۵م /۱۳۳۴هق/۱۳۰۲شمسی/رخ داد واین فرصت برای وهابیان فراهم آمد تا بار دیگر به با خشونت تمام به تخریب آثار اسلامی  وبناها ی دینی اقدام کنند..در این ویرانگری ها تنها مزار پیامبر سالم ماند که ابن سعود با زیرکی سیاسی خود مانع تخریب آن گردید،چرا که از بازتاب آن در جهان اسلام بر حکومت خود می ترسید،این رفتار ابن سعود با منطق وهابی گری در تعارض بود..وتو تا امروز می توانی تاسف وهابیان را از باقی ماندن گنبد بر مزار پیامبر ص احساس کنی..ابراهیم الجبهان نوشته:«ما انکار نمی کنیم که بقع ه ای که بر بالای مزار پیامبر ص است مخالف با مذهب وهابی ست.. وقرار دادن این مزار در درون مسجد گناه بزرگ تر ومخالفت مهم تری با اصول مذهب وهابی است».

     از آن جا که مزار حمزه ومسجد آن ونیز دیگر شهیدان احد ،بیرون از شهر مدینه ای بود که در محاصره وهابیان قرار گرفته بود ،نخستین مکان هائی بودند که تخریب شدند ،چنان که گنبد مسجد نبوی نیز با توپخانه مورد حمله قرار گرفت ودر همین روز مسلمانان عضو جمعیت قانون گذاری هند ،تلگرافی به ابن سعود زدند  وخواهان در اختیار نهادن اطلاعات دقیق از تخریب قبور صحابیان شدند..

در تلگراف فرستاده شده به تاریخ ۲۷/۸/۱۹۲۵م آمده:«مسلمانان هند به دریافت گزارش های دقیق در باره این موضوع که گنبد مسجد نبوی که بر بالای مزار حضرت است تخریب شده ومسجد حمزه نیز از بن نابود گردیده واین رخداد ها در هنگام هجوم سپاهیان شما به مدینه رخ داده است هستند».

      در هندوستان ومصر وایران  با پخش خبر تخریب اماکن مقدس مکه شورش برپا شد.در هند جمعیت الخلافه پیگیر این موضوع شد  وپارلمان ایران به موضوع تخریب اماکن مقدس پرداخت وهیئتی را در اکتبر سال ۱۹۲۵ م به مکه فرستاد تا در باره اقدامات تخریب گرانه سپاهیان ابن سعود با وی گفتگو کنند..اما حاکم سعودی با زیرکی در دیدار با این هیئت قول داد که به حجاج ایرانی برای باز سازی اماکن تخریب شده،کمک خواهد کرد وبا این سخنان نمایندگان مجلس ایران را خشنود برگرداند.

    از سوی دیگر،عبدالغزیز ابن سعود در طول سال ۱۹۲۵م تاکید می کرد که او به زودی حجاز را در اختیار مسلمانان قرار خواهد داد تا خود به امور آن بپردازند، چرا که او به نیکی می دانست که جهان اسلام به ویژه مصر تسلط وهابیان بر این منطقه را نخواهند پذیرفت،

      روز هشتم شوال ۱۳۴۴ق روز سیاه در تاریخ مسلمانان شد،در این روز وهابیان بنا بر فتوای شیخ عبد الله بن بلهید،به تخریب قبرستان بقیع پرداختند .

      نویسنده سعودی دوست کتاب (فی ظلال الحرمین)از نابودی این آثار اسلامی اظهار اندوه کرده است هر چند تخریب قبرستان بقیع را ستوده است..همو در سال ۱۳۷۳ق در سفر به حج وبازدید از بقیع ،آن را چنین وصف کرده است:«این گورستان ،مدفن ده هزارتن از صحابیان وشهیدان وامامان اهل بیت نبوت است،کسانی که با جان وخون خود آیات دلاوری  وشهادت طلبی در راه خداوند را رقم زدند وبا جان فشانی های خالصانه وباورهای ژرف خویش ،ستون های دین حنیف را محکم نمودند..اما بدان ای مسافر بقیع که تو نمی توانی حتی مرقد یکی از این صحابیان شهید وامامان اهل بیت را بشناسی مگر به کمک یک راهنما..چرا که همه مرقدها با خاک یک سان شده اند چنان که همین ماجرا بر سر قبرستان المعلی در مکه رفته است،واین جریان از کاستی های دولت سعودیان است..سزاوار بود که بر سر هر مزاری نشانه ای در بردارنده نام صاحب مزار برپا باشد چرا که در یاد کرد وطلب رحمت برای صحابیان وامامان اهل بیت  ودیگران تضادی با سفارش های پیامبر ص وشریعت او در زیارت اهل قبور وجود ندارد»..سپس همو از رفتار پیامبر ص در هنگام دفن پسرش ابراهیم یاد کرده وچون از شمار مفتیانی نیست که به فتوای ایشان تخریب و نابود سازی قبور انجام شده است،از تبهکاری های اخوانی ها چنین یاد کرده است:«ای کاش اخوانی های افراطی که همه مزارات بقیع در مدینه والمعلی در مکه را نابود کردند،دست کم چونان نشانه ای که پیامبر بر مرقد فرزندش ابراهیم قرار داد،نشانه هائی را این مزار های نابود شده می نشاندند واین سرزمین را که در لایه های آن شمار فراوانی از بهشتیان خفته اند،این چنین ناشناس نمی کردند که هر زیارت گر آن سردر گم می شود و تنها با کمک یک راهنما می تواند مدفن شماری از مدفونان این قبرستان را بشناسد».

    البته دکتر حسنین هیکل نیز با خاک یکسان شدن مزارات بقیع را بیان کرده وبا اشاره به وجود شماری سنگ بر روی شماری از گورها گفته است:«اگر این سنگ ها نباشند فضای عمومی گورستان بقیع جز صحرائی خالی به چشم نمی آید.»

 

دکتر محمد باغستانی؛ عضو هیئت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی؛

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *