در جلسه کرسی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی توسط دکتر محمدمسعود سعیدی استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی مطرح شد:

فهم دیدگاه قرآن دربارۀ معنویت، مؤلفه‌ها و ویژگی‌های آن، بسترها و زمینه‌های تکوین و رشد آن، منجر به حصول مجموعه اطلاعاتی می‌شود که می‌توان آن را توسعاً نظریۀ قرآن دربارۀ معنویت یا نظریۀ معنویت در قرآن نامید

 

به گزارش روابط عمومی پژوهشکده اسلام تمدنی، کرسی ترویجی «امکان‌سنجی و چگونگی استنباط نظریۀ معنویت از قرآن» به صورت مجازی و در صفحه وبینار پژوهشکدۀ اسلام تمدنی در تاریخ ۳۰ آذرماه ۱۳۹۹ با ارائه دکترمحمدمسعود سعیدی (استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)، و نقد دکتر احمدشاکرنژاد (استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) و آقای اویس استادی به عنوان مدیر علمی جلسه برگزار شد.

در این نشست، پس از توضیحات آقای اویس استادی دبیر علمی جلسه، دکتر محمدمسعود سعیدی عضو هئیت علمی گروه حکمت و کلام جدید پژوهشکدۀ اسلام تمدنی از اهمیت پرداختن به معنویت به ویژه با توجه به رشد روزافزون گروه‌های نوپدید معنوی، و گرایش به اصطلاحاً عرفان‌ها و ادیان نوظهور سخن گفتند. ایشان اظهار داشتند به منظور مواجهه با این جریان ها باید، از ابعاد مختلف معنویت در قرآن که مهم‌ترین منبع سنت اسلامی است، سراغ گیریم تا معیاری برای سنجش و مقایسۀ سایر معنویت‌های ارائه‌شده داشته باشیم. پرداختن به معنویت و دیدگاه در قرآن مستلزم آن است که با توجه به نوظهور بودن مفهوم معنویت، ابتدا تعریفی دربارۀ آن ارائه دهیم که این تعریف را مبتنی برتعاریف مشهود درنظر می‌گیریم. این تعریف باید ویژگی هایی داشته باشد ازجمله اینکه فاقد جهت گیری و سوگیری خاص از سوی افراد و یا گروه های مختلف باشد؛ تعریف مدنظر بیشترین اشتراک را با دیگر تعاریف دربرگیرد و تا حد امکان مبتنی بر فهم عرفی در استعمالات رایج باشد. براین اساس ایشان تعریف برگزیده خود را چنین بیان نمودند: فرآیند نسبتاً پایدار جستجوی امر قدسی در زندگی که اولاً ناظر به دین خاصی نیست، بیشترین اشتراک در میان تعاریف را دارد و خارج از فهم عرفی نیز نمی‌باشد. دکتر سعیدی چنین ادامه دادند: حال پس از استخراج تعریف برگزیده بعد از گزینش تعریف قراردادی مناسب، باید ببینیم قرآن دربارۀ آن واقعیتِ تعریف‌شده چه می‌گوید. برای مثال، امر قدسی را چه می‌داند و چه ویژگی‌هایی برای آن بیان می‌کند، برای جستجو چه شرایط، بسترها، موانع و پیامدهایی قائل است و… استنباط نظر قرآن دربارۀ معنویت، مؤلفه‌ها و ویژگی‌های آن، بسترها و زمینه‌های تکوین و رشد آن، عملکردها و تعاملات اجتماعی و فرایندهای همراه و منتهی‌شونده به آن و بالاخره پیامدهای آن، منجر به حصول مجموعه اطلاعاتی می‌شود که می‌توان آن را توسعاً نظریۀ قرآن دربارۀ معنویت یا نظریۀ معنویت در قرآن نامید. البته ایشان در ادامه تصریح کردند که منظور از نظریه در اینجا کاملاً منطبق بر اصطلاح رایج آن در علوم تجربی نیست، زیرا نظریۀ حاصل از این پژوهش توصیف و تبیین را نه بر‌مبنای واقعیات بیرونی، بلکه بر مبنای داده‌ها و دیدگاه‌های قرآنی انجام می‌دهد. روشی که در اینجا به کار برده می شود نظریه پردازی داده بنیاد است در روش نظریه‌پردازی داده‌بنیاد، نیازی به استفاده از نظریه‌های از پیش آماده‌شده نیست، بلکه بعد از انجام اولین مصاحبه یا مشاهده، و ثبت داده‌های خام به صورت متن‌های مکتوب، عملیات مفهوم‌سازی، فروکاهی، مقوله‌پردازی، و ربط‌دهی (کدگذاری باز و کدگذاری محوری) روی داده‌ها صورت می‌گیرد. ایشان سپس به ارائۀ توضیحاتی دربارۀ روش نظریه پردازی داده بنیاد پرداختند و در نهایت اظهار داشتند با توجه به خصوصیات قرآن، بعد از گزینش تعریف مناسب برای معنویت، مفهوم معنویت و مفاهیمی که در تعریف آن، و در بیان ویژگی‌ها یا مؤلفه‌های آن بکار برده شد، چارچوبی مفهومی را شکل می‌دهند. این چارچوب مفهومی به همراه آشنایی اجمالی محقق با ادبیات و مفاهیم قرآنی آمادگی لازم را برای ورود او به میدان تحقیق به‌وجود می‌آورد. در این جا، میدان تحقیق قرآن کریم است و گردآوری اطلاعات از طریق کدگذاری آیات قرآن انجام می‌شود. نوآوری چنین پژوهشی به همین ساختار نظری به‌دست‌آمده، روش استخراج آن و هدف مترتب بر آن است. ممکن است بسیاری از اجزای جداگانۀ یافته‌های پژوهش وقتی به صورت مجزا و بدون ‌ارتباط با هم لحاظ شوند، خصوصاً برای متخصصین، نو به نظر نرسند، ولی کل مطالب و چگونگی ارتباط آن‌ها با هم، ساختاری را تشکیل می‌دهد که تازگی دارد و آن ساختارِ نو همان به‌اصطلاح، نظریه (به معنایی علمی و مشترک) دربارۀ معنویت (به معنایی متخصصانه و حتی‌المقدور، مشترک) است که با مرور تمام قرآن و کدگذاری همۀ آیات مربوط (به‌روش نظریه‌پردازی داده‌بنیاد)، فقط و فقط از قرآن استخراج شده است و آماده است تا با نظریۀ سایر مدعیان معنویت به طور همه جانبه و با زبانی نسبتاً مشترک مقایسه شود.

پس از توضیحات دکتر سعیدی، استاد محترم ناقد، دکتر احمدشاکرنژاد ضمن تشکر از دکتر سعیدی، اظهار داشتند هر نوع اقدام و نوآوری، ابهاماتی دارد که رفع آنها به تقویت کار کمک می‌کند. در اینجا چالش اصلی ما دریافت معنای معنویت با استفاده از قرآن است زیرا همان طور که دکتر سعیدی عنوان داشتند، معنویت مفهوم نوین است. اما چند ملاحظه وجود دارد: ۱. معمولاً در چنین کارهایی پس از اینکه مفهومی تعریف شد، پس از انجام پژوهش، محقق دوباره به تعریف خود باز می گردد و به اصطلاح آن را بازتعریف می کند که بنده چنین چیزی را ندیدم. به عنوان نمونه مفهوم جستجوگر یکی از اضلاع تعریف ایشان است که شاید بتوان آن را با استفاده از برخی مفاهیم قرآنی تبیین کرد، اما به طور کلی مفهومی جدید است و باید در نهایت سنجیده شود که آیا این مفهوم و تعریف پس از مراجعه به قرآن تأیید شده است. ۲. ملاحظه دوم بنده به روش کار ایشان یعنی گرانددتئوری بازمی‌گردد. اصولاً روش‌های کمی و کیفی در علوم اجتماعی به کنش‌ها و واکنش‌های اجتماعی و فرآیندهای اجتماعی مبتنی است و بنابراین دشوار است که از یک روش علوم اجتماعی برای تبیین و تحلیل متون بهره برد و حتی اگر بتوان نیز باید از حلقه های واسط زیادی استفاده کرد. شاید بتوان از روشهای دیگری مانند روش معناشناسانه، روشهای تحلیل محتوا و متن کاوی و یا روش های کیفی مانند جانشینی و هم نشینی یا روابط بینامتنیت بهتر در این موضوع بهره برد. ۳. اما ملاحظه آخر بنده این است که چگونه نظریه ای که از قرآن استخراج می شود براساس ادعای شما قرار است برای افرادی که در حوزه های مربوط به این معنویت‌های نوظهور فعال هستند، الزام‌آور باشد؟ به عنوان مثال محور اصلی مفهومی شما، الله است، حال اگر فردی در جهان بینی خود به الله و به طور کلی خدای متشخص معتقد نباشد، و برعکس به خدایی پانتئیستی یا مونیستی اعتقاده داشته باشد، چگونه میان او و ما مفاهمه شکل می‌گیرد؟

در پاسخ به نقدهای دکتر شاکرنژاد، دکتر محمدمسعود سعیدی اظهار داشتند دیدگاه بنده با شما تفاوت اساسی دارد، زیرا دیدگاه بنده بیشتر ناظر به علوم تجربی است و دیدگاه شما فلسفی و عقلانی می‌باشد. تعریفی که ما ارائه می کنیم، تعریف قراردادی است و قرار نیست مبتنی بر غلط و درست باشد، بلکه تنها می‌توان گفت آیا برای این هدف مناسب است یا مناسب نیست؟ همچنین باید این نکته را نیز مدنظر داشته باشید که این تعریف، یک تعریف فرهنگی است. در مورد روش نیز توضیح دادم که اصل این روش، برای رفتارهای اجتماعی و واقعیات بیرونی است، در آنجا ابتدا مشاهدات و مصاحبه ها تبدیل به متن می‌شود و بعد براساس آن تحلیل صورت می گیرد، اما در اینجا متن یعنی قرآن،م مهیاست، بنابراین فقط مرحلۀ بعد یعنی کدگذاری‌ها نجام می گیرد و کار اصلی نظم دهی مفهومی و کدگذاری‌های مختلف است. در مورد هدف کار نیز بنده واژه حیت المقدور را به کار بردم که کلیدی است، یعنی ما قرار است تا جای ممکن براساس یک سری مفاهیم بین الاذهانی به درک و مفاهمه مشترک برسیم.

در نهایت پس از پرسش و پاسخ میان حضار و ارائه دهندۀ محترم، جلسه به پایان رسید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *