نشست علمی روش ها و تجارب تبلیغی ادیان ابراهیمی در ایران(مطالعه موردی: زیست یهودیان در مشهد)


اطلاعات

_
  • ارائه دهنده : دکتر مهدی قاسمیدکتری مطالعات تطبیقی اسلام و ادیان
  • دبیر علمی: محمد جواد استادیپژوهشگر مطالعات فرهنگی
  • زمان: ۱۴۰۰/۰۷/۱۰ ساعت ۱۰ تا ۱۲ مجری: پژوهشکده اسلام تمدنی

دریافت محتوا

_

تصاویر

_
image

معرفی برنامه

_

🌺 نشست علمی روش ها و تجارب تبلیغی ادیان در ایران (مطالعۀ موردی: آنوسیان مشهد) با ارائه دکتر مهدی قاسمی (استاد حوزه و دانشگاه، محقق مطالعات تطبیقی اسلام و ادیان) در تاریخ ۱۰ مهر  ۱۴۰۰ از سوی پژوهشکدۀ اسلام تمدنی،در اتاق جلسات پژوهشکدۀ اسلامی تمدنی (به صورت مجازی) برگزار شد.

متن چکیده

_

روشها و تجارب تبلیغی ادیان در ایران (مطالعۀ موردی: آنوسیان مشهد) دکتر مهدی قاسمی (استاد حوزه و دانشگاه، محقق مطالعات تطبیقی اسلام و ادیان)

 در ابتدا باید دانست، دین یهود تبلیغ ندارد؛ زیرا یهودیت بر خلاف اسلام و مسیحیت مخلوطی از دین و نژاد است. براساس تلمود، یک فرد بر اساس زاده‌شدن از مادرِ یهودی، یهودی است؛ ازاین‌رو بر خلاف اسلام و مسیحیت، حتی کسی که از دین یهود خارج شده باشد، همچنان یهودی محسوب می‌شود.

 راه دیگرِ یهودی‌بودن فرد بر اساس گرویدن به یهودیت است. اما یهودیت دین تبلیغی نیست؛ زیرا یهودیان دین خود را نعمتی الهی می‌دانند که مخصوص نژاد بنی‌اسرائیل است (قوم برتر). لذا لذا معمولاً یهودیان تمایلی به یهودی‌کردن دیگران ندارند، و اگر هم دعوتی باشد، معمولاً به‌جای تبلیغ دین، آرمان صهیونیسم را تبلیغ می‌کنند.

اما یهود برای گسترش تفکر خودش، از راه تضعیف سایر ادیان به ترویج و اعتلای قوم خود می‌پردازد.

یکی از روش‌های شایع، استفاده از یهودیان مخفی است که در ظاهر به این ادیان و فرقه‌ها می‌گروند و ضمن تقویت آنها از حیث عِدّه و عُدّه به توطئه مشغول می‌شوند.

نفوذ در بطن جامعۀ اسلامی با عناوینی چون: جدیدُالاسلام‌ و صوفیان یهودی

در دوره نادرشاه افشار، در مرکز فرماندهی‌اش (مشهد و کلات نادر)، یهودیان دوباره قدرت یافتند. مهمترین دلیل: بی‌اعتمادی و ترس او از اطرافیان (پسرش رضاقلی‌میرزا را کور کرد و کشت). به دستور نادرشاه، ابتدا ۴۰ خانوار یهودی، علیرغم خواست خود، از شهر قزوین و از شهرهای شمال ایران (دیلمان و گیلان) به کوچ اجباری به خراسان کشانده شدند. در شبها، در دربار، ملاباشی (حاخام) برای شاه، تورات و زبور را می‌خواند و توضیح می‌داد و شاه از آن بسیار لذت می‌برد. او قسم خورد که «من روسیه را می‌گیرم، من اورشلیم را بازسازی می‌کنم و من فرزندان اسرائیل را دوباره جمع می‌کنم» ولیکن اجل به او مهلت نداد!

یهودیان تجارت گسترده‌ای در مشهد داشتند و با تجار انگلیسی که علاقه خاصی به تجارت با یهودیان داشتند تجارت می‌کردند. یهودیان همچنین به امر بانکداری و جمع‌آوری اطلاعات برای انگلیسی‌ها می‌پرداختند.

از آن ۴۰ خانوار یهودی، آنها که سرانجام به مشهد رسیدند، در بدو ورود به مشهد با رفتار سرد و گاه خصمانه اهالی شهر روبرو شدند ولی درنهایت امر توانستند منطقه‌ای را در نزدیکی حصار و دروازه شهر، موسوم به محله عیدگاه، از زرتشتیانی که خود به علت آزار و فشار مردم مشهد این شهر را ترک می‌گفتند، خریداری کنند و درآنجا ساکن شوند. به مرور ایام، محله عیدگاه مسدود و در حصار دیوارها و خارج از مسیر زندگی اکثریت مردم، به پایگاه و محل سکونت یهودیان مشهد بدل شد.

واقعه الله‌داد و ظهور پدیده جدیدالاسلام (جدیدی‌ها) (چهارهزار نفر)

در سال پنجم سلطنت محمدشاه قاجار و در دوره صدارت حاجی میرزا آقاسی، در روز یازدهم ذیحجه ۱۲۵۵ه ق/ ۲۷ مارس ۱۸۳۹، که مصادف با روز عاشورا یا عید قربان بود، شماری از ساکنان شهر ناگهان به محله عیدگاه یهودیان مشهد هجوم بردند و به قتل و غارت پرداختند. این هجوم و تعرّض که چند ساعت ادامه داشت به کشته‌شدن حدود ۳۸ تن و مجروح شدن صدها نفر دیگر انجامید. شرح ماجرا چنین است:

زن فقیری (از محله یهودیان در عیدگاه) از زخم دست رنج می‌بُرد. پزشک مسلمان شهر به رسم روز تجویز کرد که سگی را بکشد و دست خود را درخون گرم حیوان شست و شو دهد. زن، لاشه سگ بر را سر گذر گذاشت، گذری که گویا دستۀ عزاداری (روز عاشورا) از آنجا می‌گذشتند. این کار او، سبب غضب مسلمانان مشهد و سایر شیعیان را که ازنقاط دیگربرای مراسم آن روز (دستۀ عزاداری عاشورا یا عید قربان) به این شهر آمده بودند، برانگیخت و آنان را به هجوم به طرف ساکنان بی‌خبر و بی دفاع محله یهودیان واداشت. ظاهراً خشم حمله‌کنندگان به حدی بوده که پس از حمله به کنیسای یهودیان نسخه‌های تورات را نیز به آتش می‌کشند.

امام جمعه جلوی کشتار را گرفت، به این شرط که آنان مسلمان شوند. او این موفقیت را به حاضران تبریک گفت و آن روز را روز “الله‌داد” ‌نامید و اسلام‌آوردگان را “جدیدالاسلام” ‌خواند. بدینسان بود که در ظرف چند روز جامعه یهودیان مشهد که به حدود ۲۴۰۰ نفر یا ۴۰۰ خانوار می‌رسید موجودیت رسمی خود را از دست داد.

پیامدهای الله‌داد

پس از رویداد خونین “الله‌داد”، بسیاری از یهودیان مجبور به ترک وطن شدند و از مشهد گریختند. اما جدیدُالاسلام‌های مشهد، پس از پذیرش اجباری دین نوین، اولین گام‌ها را در جهت خوگرفتن با چگونگی زندگانی و هویت جدید برداشتند. شماری از آنان قلباً و عمیقاً، به دین تازه ایمان آوردند و آن را پذیرفتند. اینان با گزینش اسامی متداول در میان پیروان اهل تشیع، معاشرت با امام جمعه، برقراری تکیه و روضه خوانی و آمد و شد درمحافل مذهبی شهر، کم کم جذب جامعه بزرگتر مشهد شدند. افزون براین، به دستور امام جمعه که زیارت مکه و انجام مراسم حج را برای آنان که استطاعت مالی داشتند واجب می‌شمرد، یهودیان تازه اسلام آورده با زیارت مکه حاجی لقب یافتند یابا سفربه عتبات کربلائی نام گرفتند. اما اکثریت خانوارهای جدید الاسلام، تنها در ظاهر به مذهب نوین گرویدند و در خفا به دین اجدادی خود وفادار ماندند و بدینسان یک زندگی دوگانه پیچیده سراسر بیم و هراس را آغاز کردند. اینان در ظاهر و در انظار عام مسلمان بودند و فرامین اسلام را گردن می‌نهادند و مراسم آن را بجا می‌آوردند. اما در پنهان، در حریم بسته خانه‌های خود، آئین و فرایض یهود را با جدیت، تعصب و وسواسی به مراتب بیش از پیش اجرا می‌کردند. همه اعضای این گروه یک پارچه و یک دل به نگهبانان جمعی این زندگی سرّی بدل شدند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *