کارگاه هم اندیشی با موضوع: مکتب انقلاب اسلامی؛ گفتمان انقلاب اسلامی و چالش های تمدنی


اطلاعات

_
  • ارائه دهنده : دکتر سیدعلیرضا واسعیعضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی
  • This is list item
  • زمان: ۱۴۰۰/۰۹/۲۱ ۱۳ تا ۱۵مجری: پژوهشکده اسلام تمدنی

دریافت محتوا

_
  • دانلود فایل صوتی حجم فایل ۳۷مگا بایت
  • دانلود فایل تصویریفعال نیست
  • سایر موارددریافت اسلاید و ..

تصاویر

_
image

معرفی برنامه

_

کارگاه هم اندیشی با موضوع: مکتب انقلاب اسلامی؛ گفتمان انقلاب اسلامی و چالش های تمدنی سخنران: دکتر سیدعلیرضا واسعی دانشیار پژوهشکده اسلام تمدنی زمان: یکشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۳در اتاق جلسات پژوهشکده اسلام تمدنی برگزار گردید.

متن چکیده

_

دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی مطرح نمود:

گفتمان انقلاب اسلامی و چالش های تمدنی

گفتمان انقلاب از منظر کارگزاران نظام، رسیدن به تمدن نوین اسلامی از مسیر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، سیدعلیرضا واسعی دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در کارگاه هم اندیشی اساتید که در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۰ توسط دانشگاه گنبد برگزار شد، به تبیین مباحث مربوط به انقلاب اسلامی و چالش‌های تمدنی آن پرداخت و گفت: گفتمان انقلاب اسلامی، آن زبان و گفتاری است که از نظم اجتماعی معطوف به قدرت و سیاست پدید آمده و به تعبیر دیگر رهاورد زبانی/ گفتاری است که در عهد پسا انقلاب ایران خود را بر جامعه/ کاربران تحمیل می کند. البته باید دانست که گفتمان انقلاب را از چند منظر می توان نگریست: از منظر کارگزاران و مسئولان، از منظر مردم و اعضای جامعه و سوم از دیدگاه بیرونیان یا بیگانگان، بنا براین از هر منظری گفتمانی را می توان شناسایی کرد.

واسعی در ادامه گفت: در نگره کارگزاران نظام، انقلاب ما با تبعیت از الگوی اسلامی  ایرانی پیشرفت، به سوی تمدن نوین اسلامی گام برمی دارد و الگوی پیشرفت نیز بر چهار اصل علم و فناوری، فکر و اندیشه، معنویت و سبک زندگی استوار است و از منظر رهبری، با تولید الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی، تحقق تمدن اسلامی امکان پذیر است، یعنی بدون داشتن الگوی مشخص پیشرفت، دست یابی به تمدن نوین اسلامی معنایی پیدا نمی کند و این سخن بسیار مهمی است، چون به راستی دست یابی به تمدن برتر و بایسته، بدون داشتن الگو و برنامه مشخص در سطح شعار باقی می ماند.

اشاره به این نکته لازم است که این گفتمان انقلاب، با سه پروژه از سوی مقام رهبری دنبال شده است؛ یکی پروژه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، دیگر پروژه تمدن نوین اسلامی و سوم پروژه بیانیه گام دوم انقلاب. بر اساس دیدگاه ایشان،‌ برای رسیدن به تمدن برین اسلامی، گذر از چهار مرحله انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی و جامعه اسلامی ضرورت دارد و طبیعی است این فرایند تدابیر و هزینه های زیادی طلب می کند.

عضو هیأت علمی پژوهشکده تمدن اسلامی سپس به اصول و مبانی تمدن اسلامی در نگاه رهبری اشاره کرد و گفت چهار اصل توحید، عبودیت، کرامت انسانی و سبک زندگی تمایز بخش تمدن نوین از دیگر تمدن های رقیب است و طبعا چالش های تمدنی را در تقابل با آنها، در حوزه های معرفت و عقاید، رابطه انسان با عالم بالا، روابط با یک دیگر و چگونگی زندگی می توان شناسایی کرد. هم چنین گفت: واقعیت این است که با همه ویژگی های مثبتی که نظام اسلامی ایران دارد، مشکلات خواسته و ناخواسته ای را تجربه می کند که رهایی از آن ها در زمان کنونی به دست سه عنصر علم، سیاست و اقتصاد میسراست، آن هم با نهادسازی و ایجاد ساختار منطقی و معطوف به نیازهای جامعه و الا بیرون آمدن از اوضاع آسان نخواهد بود.

واسعی پس از آن با تعریف تمدن به امکان زیست آرامشی و آسایشی برای حداکثر آدمیان به صورت برابر، در پرتو نظم، امنیت، آزادی و اخلاق/معنویت، تاکید کرد دست یابی به این نوع زیست تمدنی، موقعی میسر می شود که به آسیب های جدی آن توجه شده و نسبت به رفع آن اقدام گردد و مهم ترین چالش تمدنی پیشاروی ما، چالش علم است؛ چه علم به معنای آگاهی و چه علم به معنای دانایی و اگر برای نهاد علم که مایه عزت و قدرت جوامع شمرده می شود، اندیشه ای نشود، تردیدی نیست که پروژه شکست خورده ای در پیش خواهیم داشت.

او در ادامه به ذکر برخی از مشکلات نهادعلم در ایران پرداخت و پدیده سکوت و انزوا یا گریز و مهاجرت نخبگان و تحصیل کردگان را که خسارت بزرگ و جبران ناپذیر تمدنی است، محصول آن دانست و پس آنگاه گفت: چند آسیب مهم را در حوزه علم باید مورد تاکید قرار داد:

۱.کم توجهی به نهاد علم؛ استاد، دانشجو، دانشگاه  و  مراکز علمی که بستر شکوفایی و گسترش علم اند و عدم تکریم دارندگان علم.

۲.فقر نظریه پردازی برآمده از نبود اطلاعات یا امکانات و نیز وجود موانع که عملا میدان رقابت را به نفع بیگانه ها باز می کند

۳.ورودهای غیر متخصصانه و بی اعتنایی به حوزه های تخصصی که این مساله در علوم انسانی بیشتر مطرح است.

۴.غلبه سیاست بر همه ابعاد زندگی و امنیتی سازی فعالیت های علمی که بر خلاف ساختار قدرت در جهان کنونی و نیز الگوی اسلامی است.

۵.عدم حضور در عرصه علمی جهانی که با محدودیت های تعاملی و مشکلات روزآمد، رو به تزاید است و بی گمان آثار بدی بر جای می گذارد.

۶.اصرار بر غنای تاریخی (غلبه داشته های سنتی بر یافته های نوین)، رویکردی که گاه به ستیز با دستاوردهای علمی کشیده می شود، چنان که در مقابله با پدیده کرونا، آشکارا دیده شد.

۷. تقلیل فرصت های گفت و گو و مناظره آزاد علمی، خصوصا در حوزه علوم انسانی. می دانیم که علم هرگز در خلوت و با توصیه و تأکید شکوفایی پیدا نمی کند، بلکه همچون بذری است که در سرزمین مساعد می روید، به همین دلیل باید برای آن زمینه سازی کرد و فرصت های باز و آزادی را در اختیار صاحبان و دارندگان علم قرار داد تا دغدغه ها و یافته های خود را به محک ارزیابی بگذارند.

تردیدی نیست که اهمیت علم و علم ورزی موجب شده بود تا در بیانیه گام دوم، از میان هفت توصیه، اولین آن به علم و پژوهش اختصاص یابد با این تاکید که دانش وسیله عزت و قدرت است. پس برای رسیدن به تمدن عیار و مطلوب، چاره ای جز میدان دادن به نهاد علم نیست.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *