به همت گروه فقه کاربردی و در قالب کرسی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی مطرح شد:

مبانی دینی «شهر دوستدار کودک» و رویکردهای آن (۱)

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، کرسی ترویجی عرضه و نقد ایدۀ علمی  « مبانی دینی «شهر دوستدار کودک» و رویکردهای آن»»  با ارائه حجت الاسلام علی شفیعی عضو هیئت علمی و مدیر گروه فقه کاربردی پژوهشکدۀ اسلام تمدنی برگزار شد.

در این نشست علمی که با همکاری پژوهشکده نوین شهر معنوی ثامن و پژوهشکده مطالعات اسلامی در علوم انسانی در روز سه شنبه ۲۳ آذرماه در سالن جلسات تخصصی پژوهشکده نوین شهر معنوی ثامن از ساعت ۱۰ بامداد آغاز شد، پس از توضیحات آقای مجتبی فانی دبیر علمی جلسه، حجت الاسلام دکتر شفیعی به ارائۀ بحث خود به شرح ذیل پرداخت:

فقدان نگاه ویژه به نیازهای کودک در شهرسازی جدید

ایشان در ابتدای نشست ضمن اشاره به وضعیت شهر و شهر سازی جدید و معادلاتی که به موجب آن بسیاری از انسان‌ها و شهروندان، فدای ساختار و قالب شهرها می شوند ابراز داشت: شاید تنها صنف و قشری که نمی‌تواند دغدغه ها و مشکلاتش را به جامعه و تصمیم گیران این حوزه منتقل کند، کودکان هستند. صدای آنها شنیده نشده و یا شنیده نمی شود. آنچه می خواهیم در این کرسی ارائه دهیم این است که به نیازهای کودکان در شهرسازی و شهرنشینی به صورت ویژه نگاه کنیم.

 نظریه حق به شهر و حقوق کودک

ایشان پس از بیان مقدمات بحث یکی از مهم‌‎ترین رویکردهای موجود در نسبت انسان/کودک و شهر را نظریۀ حق به شهرِ لوفور دانستند که حق به شهر را به‌عنوان «درخواستی برای دسترسی تحول‌یافته به زندگی شهری» مطرح می‌کند تا یادآوری کند حق به شهر یک «درخواست»، «حرکت» و «فعالیت» جمعی است.

رویکرد انسان/کودک محوری در مقابل رویکرد کالبدمحوری

 شفیعی سپس به تبیین دو رویکرد اصلی نسبت به نظریۀ «حق به شهر» پرداختنه و گفتند: رویکرد کالبد محوری، و رویکرد انسان/ کودک‌محوری که هر یک مبانی و پیامدهای ویژه‌ای دارند. ایشان در ادامه  با استفاده از دیدگاه ژیل دلوز در باب دستگاه معرفت بشری – که معتقد است دستگاه معرفت بشری شامل دو گونۀ رویکرد عمودی و درختی (arborescent) و رویکرد افقی و ارتباطی/ ریزوماتیک (rhizomatic) می‌باشد- اظهار داشتند در رویکرد درختی همه چیز ایستاست و شهر که باید متناسب با نیازهای همگانی و ظرفیت‌های چندسویه به‌سازی و بازسازی شود دچار رکودی غیرقابل‌تحمل می‌شود. در این رویکرد کودکان یا دیده نمی‌شوند و در نیازهای دیگر طبقات و اصناف هضم می‌شوند یا تنها برای حداقل‌های نیازهای تفریحی آنها برنامه‌سازی می‌شود. اما در رویکرد انسان /کودک محوری، نیازها، ظرفیت‌ها و استعدادهای کودک، بنیاد هر گونه تلاش در نگاه به شهر قرار می‌گیرد. در این رویکرد، کودک بالاصاله موردتوجه است.

شش آموزه و مبنای دینی با رویکرد کودک محوری در شهر

حجت‌الاسلام  شفیعی در بخش دوم بخش خود به تطبیق آموزه‎های دینی با رویکرد کودک‌محوری در شهر پرداخته و شش رویکرد را مؤثر دانستند که توجه به آن می‌تواند در نگاه ما به شهر و کودک نیز تأثیر گذاشته و رویکرد کودک محوری در شهر و شهرنشینی را تقویت کند.

الف. اصل کرامت

اسلام و قرآن از اصل کرامت مطلق انسان سخن گفته است و دربارۀ کرامت به کودکان فرموده است: أکرِمُوا أولادَکمْ وَ أحْسِنُوا آدابَهُمْ یغْفَرْ لَکمْ: فرزندان خود را حرمت گذاشته و به نیکی تربیت و رهنمون شان کنید. اگر در کالبد شهری به‌گونه‌ای رفتار شود که کرامت کودک مورد خدشه قرار گیرد این نشان می‌دهد ما شهری دوستدار کودک را فراهم نکرده‌ایم.

ب- اصل محبت

در منابع دینی بر ابراز عشق و محبت به کودک تاکید و به تبع این باید لوازم آن را در محیط زیست شهری کودکان نیز تأمین کرد. براساس این اصل در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری باید به گونه ای رفتار کنید که عشق و محبت به کودک را منتقل کنید تا وی نیز مملو از این عشق آن به جامعه بازگرداند.

ج- اصل مساوات

اصل دیگری که مورد تاکید دین بوده است اصل رعایت تساوی نسبت به کودکان است. این اصل به ما می‌گوید شما در ایجاد ظرفیت ها و لحاظ نیازهای کودکان باید اصل مساوات را رعایت کنید.

د- اصل عدالت

یکی دیگر از اصول رفتاری با کودک اصل عدالت است. عدالت محوری و کودک مصادیق متعددی دارد که از آن جمله می توان به عدالت در برخورداری از امکانات و فضاهای شهری اشاره کرد مقوله ای که به نظر می رسد اگر نگوییم فراموش شده است با نگاهی حداقلی مواجه است.

ه- اصل امنیت

امنیت در جهان جدید توسعه یافته و مصادیق فراوانی یافته است و دیگر تنها به امنیت جانی نباید بسنده کرد. متولیان شهر سازی و قانون گذاران شهری حق ندارند امنیت روانی کودکان را نادیده انگارند.

و- ظرفیت سازی برای معنایابی کودک در عرصه شهر

مبنای ششم ظرفیت‌سازی برای معنایابی کودک در ساحت شهر است. به گمان بنده آن چه می‌تواند زیست کودک را در شهر اخلاقی و انسانی کند فقط و فقط ظرفیت‌سازی برای یافتن معنای زندگی است نه مدیریت و تحمیل نوعی و شکلی خاص از زندگی معنامحور برای کودکان است.

نقد رویکرد کالبد محوری

ایشان در ادامۀ بحش خود به نقد رویکرد کالبدمحوری در سه حوزۀ پرداخت: نگاه کالبد محورانه به شهر، و انسان در درازمدت به تکثیر انسان‌های قالبی منجر خواهد شد. آسیب دوم همان‌گونه که در مورد اول اشاره شد تضییع و نادیده‌انگاری ظرفیت‌های انسانی است. انسان موجودی است که تنها اشتراک کامل و جدی‌اش با هم نوعانش را در ساحت وجودش باید دید و نه بیشتر.  هیچ انسان را نمی‌توان یافت که صددرصد با دیگران یک‌سان باشد، انسان‌ها در جسم و روح‌شان تفاوت‌های فراوانی با یکدیگر دارند و این سّر رسمیت بخشی اختلاف وجودی انسان‌ها در متون دینی است. آسیب مهم دیگر این است که در نگاه کالبد محورانه به نسبت انسان/ کودک با شهر این است که این نگاه و رویکرد به غلبه و دغدغه‌ی طبقه حاکم یا قاهر بر دغدغه دیگر طبقات اجتماعی و اصناف منجر می شود.

شهر اخلاق مدار نتیجه رویکرد انسان محوری

مدیر گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی در پایان نتیجۀ بحث خود را چنین ارائه داد: شهرها حاصل اندیشه ها و عقائد انسانی اند و متاخر از انسان و اندیشه های انسانی اند. چون این چنین است هر چه اندیشه انسانی تر و عقلانی تر و اخلاقی تر شهر نیز اخلاقی تر و انسانی تر خواهد بود. در نسبت شهر و انسان/کودک دو رویکرد رقیب وجود دارد که اتخاذ هر یک پیامدهایی دارد متفاوت از دیگری که باید با مبانی درست به اتخاذ یکی از این دو رویکرد پرداخت. مدعای ما تقدم رویکرد انسان محوری و کودک محوری در نسبت شهر و کودک بود که مدلل به پاره ای مبانی دینی  عرضه شد.

در ادامه اساتید ناقد کرسی ترویجی سیدمصطفی احمدزاده و حجت الاسلام علی الهی خراسانی به ایراد نقدها و ابهامات موجود در مباحث ارائه شده توسط ارائه دهنده بحث پرداختند که مشروح آن در گزارش دوم جلسه به زودی از طریق وبگاه پژوهشکده اسلام تمدّنی به نشانی ici.isca.ac.ir  منتشر خواهد گردید.

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *