مدعای این نوشتار آن است که فراز و فرود تمدن اسلامی بیش از هر امری بسته منازعات قدرت و مسئله مشروعیت سیاسی دولت‌های اسلامی بوده است. در حالی که اوج تمدن اسلامی در دولت عباسیان ظهور می‌یابد، در همان دولت نیز فرود عصر زرین تمدن اسلامی نمود می‌یابد. اما ریشه‌های این فراز و فرود در فرهنگ سیاسی و تحولات سیاسی ـ اجتماعی دولت‌های نبوی و اموی پیشین شکل می‌گیرد. دولت عباسیان بیش از هر چیز با در اختیارگرفتن دانش فقه و کلام، در سپهر منازعات قدرت سیاسی به پیروزی رسیده و در ادامه نیز با تحول در دانش‌های مشروعیت بخش قدرت، با رقبای اصلی خود یعنی شیعیان و خوارج به برتری می‌رسند. در نتیجه اساس تمدن اسلامی بسته به قوت و ضعف دولت‌های اسلامی بوده و این قوت و ضعف نیز ریشه در صورت‌بندی مسئله مشروعیت سیاسی دارد. این مقاله برای بررسی این مدعا ابتدا چارچوب نظری مشروعیت دولت مبتنی بر عدالت سیاسی را توضیح می‌دهد؛ سپس به پیگیری قبض و بسط دشواره مشروعیت در دولت امویان و بعد از آن در دولت عباسیان می‌پردازد.

دریافت مقاله

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!