نسبت نظام مردم‌سالاری دینی با تمدن غرب (تمدن موجود) و تمدن مهدوی(تمدن موعود)

در چند دهه­ی اخیر، نظام مردم سالاری دینی، به مثابه­ی نظام سیاسی برآمده از آموزه­های اسلامی، مورد توجه متفکران در حوزه­های مختلفِ علوم انسانی قرار گرفته و از زوایا و رویکردهای گوناگون بدان نگریسته شده است. یکی از رویکردهایی که کمتر مورد توجه قرار گرفته، رویکرد تمدنی است؛ بدین معنا که این نظام به مثابه­ی بخشی از سیر تکاملی انقلاب اسلامی، چه ظرفیت­هایی برای شکل ­گیری تمدن اسلامی دارد؟ در این مقاله، با رویکردی تمدنی و روش ترکیبی توصیفی علّی، رهیافت­های مختلف در نظام­های مردم سالار بررسی شده و با اتخاذ رهیافت «هستی شناختی»، به بررسی ظرفیت­ها و مؤلفه­ های تمدن­ساز در نظام مردم سالاری دینی می­پردازد. بر اساس این رهیافت، تمدن اسلامی و نظام مردم سالاری دینی همانند دوایر متحدالمرکز، دارای هسته­ایی واحد بوده که همان ساماندهی، تعالی و تکامل روابط و مناسبات انسانی است. چنین تمدنی از جهت ویژگی­های عمومی تمدن­ها، همانند عقلانیت، نظم و امنیت، با تمدن غرب مشترک بوده؛ اما بنیان­های معرفتی و هستی­ شناسی متفاوتی خواهد داشت. از طرفی، تمدن­اسلامی در دوران غیبت نسبت به تمدن موعود مهدوی، به دلیل عدم حضور انسان کامل، در وضعیت حداقلی می­باشد. نظام مردم­ سالاری دینی که در میانه­ی دو تمدن موجود و موعود قرار گرفته، می­تواند به عنوان مدلی انتقالی، به شکل ­گیری تدریجی تمدن ­اسلامی کمک شایانی نماید.

دریافت مقاله

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!