بسیارى از ما مسلمانان بخصوص شیعیان، با شــنیدن نام مبارک امام حســن (ع) به یاد ماجراى صلح ایشــان و با شنیدن نام مبارک امام حسین (ع) به یاد واقعه عاشورا و حماسه کربلا مى افتیم.

شــاید بیشــتر ما کمتر بدانیــم که در زندگــى پرفراز و نشــیب ایــن دو امام بزرگوار، اتفاق هاى مهم زیــادى رخ داده کــه در کتاب هاى ما اشــاره اندکى به آن شده اســت. «میراث علمى امام حسن و امام حسین علیهما الســلام» یکى از این حلقه هاى مفقوده اســت کــه نپرداختن به آن ســبب مظلومیت بیــش از پیش حسنین(علیهماالسلام) شده است.

بــراى واکاوى ایــن موضــوع بــا دکتر محمد باغســتانى، عضــو هیئت علمى پژوهشکده اسلام تمدنى و نویسنده کتاب ارزشــمند میراث علمى امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) گفت و گو کرده ایم. این گفــت و گو در دو بخش  تقدیم خوانندگان گرامى مى شود.

آقاى دکتــر؛ منظــور از میراث علمــى امــام حســن و امــام حسین(علیهما الســلام) چیست؟ اغلب مــردم تصور مى کنند با توجه به مشــکلاتى که آن دو بزرگوار در دوره پرفراز و نشیب امامت و حیات خود داشــته اند، شاید فرصتى براى پرداختن به مسائل علمى نداشته اند.

شاید «میراث علمى» یک نام امروزى باشد و در دوره اى که این دو امام بزرگوار زندگى مى کرده انــد شــکل گیرى میراث علمى با تأخر زمانى انجام شده است.

منظور مــن در این عبارت، مجموعــه احادیــث یــا گفته هایى اســت که از این دو امــام بصورت شــفاهى نقــل شــده اســت. در آن دوره، انتقال احادیث، بیشتر بصورت شفاهى بوده است.

قرآن کریم هــم در ابتدا به همین صورت نقل شــده و ســپس مکتوب شده است. ســنت کتابت مربــوط به نیمه قرن دوم به بعد (سال ۱۳۴هجــرى) اســت کــه مسلمانان به کاغذ دست پیدا کرده اند.

پــس منظور مــن از میــراث علمى، هم احادیث و روایات است و هم آنچه به عنوان پرورش شاگرد، محدث یا راوى حدیث از آن دو امام به یادگار مانده است. راویانى که بسیارى از آن ها به دلیل نزدیکى دوره این دو امام، مشترکند و حتى برخى از آن ها با راویان دوره امیرالمؤمنین(ع) نیز مشترک هســتند که نام آن ها در مجامع حدیثى شیعى و سنى آمده است.

از نظر شــما این دو امام بزرگوار مکتب یا شــیوه خاصى براى انتقال معارف اسلامى داشتند؟

خیر؛ روش مورد اســتفاده آن دو بزرگوار همان «سنت نقل شفاهى» است که البته پیشــتر هــم در بین اعراب شــایع بود و قــرآن و احادیث نبوى هم با همین روش و در ادامه، احادیث امیرالمؤمنین(ع) نیز با همین روش نقل شده است.

در دوره تاریخــى ۴۰ تا۶۰هجرى همان طور که در کتاب هم اشــاره کرده ایــد، فشــارهاى سیاســى بنى امیه بر ایــن دو امام خیلى  یاد بود بخصوص فشــارهاى معاویه بر امام حســن(ع) و خباثت هاى خاص معاویه که یک دشــمن با فراست، خبیث و حیله گر بود  تلاش مى کرد حسنین(علیهماالسلام) را در محاصره و محدودیت قرار دهــد. با توجه به ایــن موانع، ایــن دو بزرگوار چطور مى توانســتند میراث علمى خود را منتقل کنند؟

باید دقت کنیم که قبل از به قدرت رسیدن بنى امیه، یک دوره۴۰ ساله از تاریخ اسلام گذشته بود که پاره اى از سنت ها در حوزه مسائل دینى جا افتاده بود.
در دوره خــود حضــرت رســول(ص) با ســیره و بیانات شخص ایشان و در دوران خلفــا و بخصوص دوره خلافت شــخص امیرالمؤمنین(ع) بســیارى از ســنت ها نهادینه شــده بود. بســیارى از چهره ها، در ایــن دوره جایگاه «نقل حدیث و آیات قرآنــى»  را به دســت آورده بودند و محل مراجعه مردم شده بودند.
اهل بیت(ع) در کنار این موضوع و افزون بر این جایــگاه، جایگاه خاص دیگرى هم داشتند یعنى هم خودشان اهل علم بودند و هم وابستگى نَسَبى به شخص حضرت رســول(ص) داشــتند و در قرآن هم به جایگاه آن ها اشاره شده بود. بنابراین وقتى معاویه به قدرت رســید نمى توانست این ساختار را بلافاصله به هم بزند. بخصوص که معاویه بنا نداشت آشکارا یک حکومت ضددینى برپا کند.
او همه کارهاى ضداســلامى خــود را در پوشش اســلامى انجام مى داد چرا که به ساختار دینىِ حکومتش نیاز داشت. پس او اجازه مى داد راویان حدیث و صحابه پیامبر کارشــان را انجام بدهنــد و اهل بیت(ع) هم مســتثنا نبودند. ضمن اینکه شــهر مدینه النبى نیز نوعى قداست و مصونیت پیدا کرده بود و معاویه هم به این موضوع توجه داشت. وقتى هم امام حسن(ع) رسماً از سیاست دور شدند،  جایگاه علمى ایشان همچنان پابرجا بود و معاویه هم نکوشید این بخش از شخصیت ایشان را زیر سؤال ببرد.

شــما در کتاب به چندین منبع اشاره کرده اید از جمله مقاتل، فتوح، تاریخ، حدیث، رجال، منابع ادبى و در خصوص این منابع توضیح بدهید.

هدف من در این کتاب این نبود که فقط به حدیث گویى بپردازم چون این کار قبلاً انجام شده است. در دوره اخیر مثلاً مرحوم استاد عُطاردى کتاب هــاى جداگانه اى بــراى هر یک از ائمه(ع) نوشــت با عنوان «مُسند». منظور ایشــان این بود که همــه احادیث ائمه را به تفکیــکِ امامان در مجلدهاى جداگانه جمع کند. پیشتر ما مجامع حدیثى بزرگ مانند وسائل الشیعه، کافى و… داشتیم که به تفکیک ائمه نبود. هدف من جمع آورى احادیث نبود بلکه رویکرد من بررســى و تحلیل زمینه ها، شرایط و اقدامات ائمه و دستاوردهاى علمى آن ها در فضاى عینى و اجتماعى آن دوره بود.

بنابراین این کار چند بُعد را شامل مى شد و منابع من باید از تنوعى برخوردار مى شد که هم تاریخ تشیّع و هم با رویکرد دیگرى تاریخ اســلام را پوشش بدهد، هم فضاى فرهنگى آن دوره را روشن کند و هم فضاى علمى را که بخشى از فضاى فرهنگى آن دوره بوده است.

آیا اگــر امام حســن(ع) و امام حسین(ع) در زمانى مانند زمان امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) که شرایط طور دیگرى بــود، زندگى مى کردند، به گونه دیگرى عمل مى کردند؛ مثلاً کلاس هــاى درس و مجامع علمى برگزار مى کردند؟

ببینید؛ یک پژوهشگر تاریخ موظف است به آنچه در تاریخ اتفــاق افتاده بپردازد و نمى تواند چنین مقایسه هایى انجام بدهد. البته یکسرى قواعد کلى در رفتار ائمه(ع) وجود دارد و قطعاً آن ها شرایط مخاطبان و زمانه خود را در نظر مى گرفته اند.

از سویى انسان ها در همه ادوار یک سرى نیازهاى مشــترک هم دارند اما از دیدگاه تاریخى نمى توانم درباره پرسش شما نظر قطعى بدهم چون تاریخ با اتفاق ها سر و کار دارد نه با اما و اگرها و احتمال ها.

نگرش و سیاست امنیتى بنى امیه بخصوص معاویه چقدر در برابر امام حسن(ع) و امام حســین(ع) قرار مى گرفت و آیا آن ها تلاش مى کردند انتشار علم از سوى این دو بزرگوار را محدود کنند؟

وقتى امام حســن(ع) صلح را پذیرفت، یا باید اقامت در کوفه را برمى گزید، یا ســفر و بازگشت به مدینه را، که امام(ع) دومى
را انتخــاب کردند. این انتخاب شــاید به این دلیل بــود که محیــط کوفه زمینه شــورش هاى جدید را داشــت و اصحاب امیرالمؤمنین(ع) و از سوى دیگر مخالفان صلح، ظرفیت ایجاد شورش هاى جدید را داشتند.

بنابراین امام حسن(ع) براى اینکه پایبندى خود به پیمانشان را نشان دهند به مدینه رفتند. بعید نیســت کــه معاویه هم این موضوع را زیر نظر داشته و از آن استقبال مى کرد. از طرفى ورود امام به مدینه، ایشان را در میــان صحابه قدیمى تر پیامبر(ص) قرار مــى داد که همه آن ها الزاماً با معاویه مخالف نبودند یا اگر مخالف بودند سکوت کرده بودند.

مانند عبداالله بن عمر و عبداالله بن زبیر که فرزندان صحابه بودند.

بله؛ در این شرایط تصور معاویه این بود که امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) خود به خود در میان این فضا و جمعیت، مدیریت خواهند شد. از طــرف دیگــر فرمــان معروف ســبّ امیرالمؤمنین(ع) بر منابر کوفه و بعد هم در شهرهاى دیگر، خود به خود مى توانست فضاى فکرى را بخصوص در میان نســل جوان که دوران امیرالمؤمنین(ع) را ندیده بودند محدودتر کند.

 

این فرمان بعد از صلح صادر شد، درست است؟

بلــه؛ البته قبل از صلــح زمینه چینى آن شروع شده بود ولى اجراى آن وقتى بود که »مغیره بن شعبه» والى کوفه شد و دستور این کار را داد، با اینکه در قرارداد صلح هم نهى شــده بود اما زیرپا گذاشته شد. این فضاى تبلیغاتىِ سوء هم، خود به خود براى دو امام محدودیت ایجاد مى کرد، بخصوص که یاران آن ها هم بیشتر در کوفه مستقر بودند و نه مدینه.

دست پُر معاویه و هزینه هایى که مى کرد هم در دور کردن مردم بخصوص نســل جــوان در اقصى نقاط قلمرو اســلامى از اهل بیت(ع) مؤثر بود. بخصوص در شــهر مدینه، معاویه هزینه هاى بیشــترى هم مى کرد اما از ســوى دیگر دستور داده بود در شهرى مانند کوفه، حقوق شیعیان را از بیت المال پرداخت نکنند. این ها ابزارهایى بود که معاویه براى تحت فشــار گذاشتن حسنین(ع) استفاده مى کرد.
اما با تمام این اقداماتِ بنى امیه، امام حسن و امــام حسین)علیهماالســلام( به دلیل جایگاه خاصى که داشــتند یعنى خاندان پاک و  انتسابشان به رســول اکرم(ص) و نیز شخصیت علمى شان که حتى مخالفان نیز یاراى انکار آن را نداشتند، فعالیت هاى خــود را  انجــام مى دادند. کوشــش هاى معاویه به طور کامــل موفق نبود اگرچه سبب شد دست کم میزان انتشار احادیث از این دو امام  بزرگوار نســبت به مثلاً امام زین العابدین(ع) و دو امام بعدى کمتر باشد و همچنیــن شــاگردان و راویان احادیث حسنین(علیهماالسلام) نیز تعدادشان کمتر باشد.
سیاست امنیتى معاویه بسیار دقیق اجرا مى شد و او حتى از نمازهاى جماعت براى کنتــرل امنیتى امامان اســتفاده مى کرد و خطبه  هاى جمعه و ســخنان امامان جماعت بهترین ابزار براى او بود که علیه اهل بیت)ع( تبلیغ کنــد تا جایى که آن دشنام ها علیه  امیرالمؤمنین(ع) روزى پنج نوبت بر منابر داده مى شد.
به همین دلیل اســت که وقتى از خلیل بن احمــد نحوى، نظرش را درباره فضایل على(ع) پرسیدند، گفت: «چه بگویم درباره مردى که دوستانش از ترس و دشمنان از روى حسد و کینه، فضائلش را انکار کردند، ولى با این حال، فضائلش شرق و غرب عالم را پر کرده است».

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *