به گزارش روابط عمومی پژوهشکده اسلام تمدنی، حجت الاسلام و المسلمین علی شفیعی مدیر گروه و عضو هیأت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی در یادداشتی که در شماره ۱۳۶ماهنامه خیمه تیر و مرداد ۱۳۹۹ منتشر شده است گفت: شواهد و مویدات قاعده کلی«پس بد مطلق نباشد در جهان»[۱] در حال افزایش اند. انسان ها کم کم با این واقعیت که «شر مطلق و بدِ ذاتمند» در جهان یافت ناشدنی است کنار آمده اند. یکی از شواهد و مویدات هم اکنون و مبتلابه آن قاعده زرین معرفتی که جامعه جهانی – چه توسعه یافته آن و چه در حال توسعه اش- را به چالش خوانده است ویروس کرونا (COVID-19) است.
این اولین بار نیست که جهان[۲] یا پاره ای کشورها با اپیدمی مواجه می شوند که زیست عادی آن ها را مختل کرده و زندگی آنان را دچار فراز و فرودها و صعود و سقوط های رفتاری و اخلاقی می کند.
ایرانِ ما نیز چالش «وبائیسم» یا «مرض موت»[۳] و «مرگامرگی»[۴] را به عنوان یک نمونه تلخ از میان برخی چالش های فراگیر بارها در سالیان نه چندان دوری تجربه کرده است و پیامدهای رفتاری و اخلاقی آن ها را نیز آزموده است.
چالش اخیر – یعنی کرونا – توانست زندگی نه تنها ما ایرانیان و نه تنها مسلمانان را بلکه زندگی جهانیان را دچار بحران کند و این بحران برای جوامع مختلف؛ فرهنگ های گوناگون و زیست های انسانی متفاوت به گمان من ره آوردهای خاصی داشته که ما نیز از این قضیه و از این قاعده مستثنی نیستیم.
کرونا «بَدی» بود که به گفته مولوی «مطلق» نبود و به همین جهت برای ما در ساحت دینداری از یک سو و دین ورزی از سوی دیگر ره آورد هایی داشته که جا دارد فرهیختگان و عالمان علوم مختلف به آنها توجه کنند که در این یادداشت تلاش شده تا به پاره ای از آن ها پرداخته شود.
الف) کرونا و ضرورت تلاش حداکثری در تقریر اخلاقی از دین
زیستمندی ادیان و دین اسلام در جوامع انسانی نشان داده است که قرائت ها و تقریرهای متفاوتی را می توان از دین ارائه داد که البته همین واقعیت در زیست دینی انسان ها نیز خود را نشان داده است. در دوره شکل گیری همه ادیان که آن را می توان «عصر پیشامناسکی» یا « عصر تاسیس»[۵] نامید قرائت رایج و حاکم؛ تقریر اخلاقی از دین بوده است.
اولین مومنان بدان جهت که شیفته و فریفته ساحت و تصویر اخلاقی دین شده بودند لذا دین ورزی شان بیش از آن که عاقلانه باشد عاشقانه بود. دین ورزی عاشقانه که دین ورزی عصر تاسیس دین است همه هویت های انسان متدین را از او می ستاند و وی را چنان از خود بیگانه«الینه» می کند که حاضر است همه هستی اش را فدای دین اش کند.
اما همان گونه که تاریخ دین نشان داده است این نوع دینداری در دوران نهادینه شدن دین کم رنگ می شود اگر نگوییم که به کلی فراموش می شود. در دوران «پساتاسیس دین» یکی از تصویرهایی که جایگزین تصویر اخلاقی از دین می شود تصویر «شریعت مدار و تکلیف محور» است.
تصویر شریعت محور از دین بیش و پیش از آن که با قلب و جان و باطن متدین مرتبط باشد با جوارح و ساحت بدنی وی در ارتباط است. این تصویر البته برخلاف تصویر اخلاقی از دین جامعه دینی را یک دست میکند و ایدئولوژی تولید کرده و انسان ها را هم شکل می کند اما نمی تواند جان آدمیان را تسخیر کند
هجوم ویروس کرونا به جوامع دینی و متدینان یک بار دیگر نشان داد از آن جا که جهان را انسان های متوسط پُر کرده و این انسان ها را تنها اخلاق است که می تواند دغدغه مند نسبت به سرنوشت هم نوعان اش نگه دارد ؛ باید تلاش کنیم به تقریر اخلاقی از دین برگردیم.
کرونا وارد هر کشور و فرهنگی شد در مواجهه اولیه با این ویروس مرگ افرین؛ انسان های مورد هجوم تنها به خویش فکر کردند و نه چیز دیگری. هجوم انسان های متدین و بی ایمان؛ سکولار و شریعت مدار به داروخانه ها برای خرید دراز مدت لوازم مقابله و پیشگیرانه کرونا- ماسک و دستکش و لوازم ضدعفونی کنند- و فروشگاه های بزرگ برای خرید مایحتاج عمومی در کشورهای مسلمان و غیر مسلمان تصویر غم انگیز این واقعیت بود که تقریر و تفسیر شریعتمدار نمی تواند انسان ها را در ساحت بحران ها مدیریت کند و وی را انسان دغدغه مند نسبت به هم نوعان نگه دارد.
این حقیقت تلخ که حتی موجب عدم دسترسی طبقه متوسط به پایین جامعه به ضروری ترین نیازهای بهداشتی و تغذیه ای در برهه ای خاص نیزگردید؛ می تواند ره آوردی مثبت را برای جوامع دینی به همراه داشته باشد که: «تنها از ره گذر اخلاق گرایی و تقریر اخلاقی از دین است که می توان این انسان های متوسط را در بحران ها «انسان دغدغه مند» نگه داشت» و آنان را نسبت به سرنوشت دیگران حساس کرد.
ب) کرونا و جایگاه واقعی مناسک در دین داری
چند سالی است که بر خلاف دغدغه پاره ای از مراجع تقلید برخی نهادهای اجتماعی و فرهنگی و تشکیلات و اشخاص اقدام به توسعه مناسک و ابداع و حتی جعل مناسک در جامعه پیرامونی ما کرده و گمان می کنند که با این تفسیر از دین می توانند جامعه را دین مدار کنند یا دینداران را تغذیه کرده و از آنان محافظت کنند.
رویکرد حداقلی و مدیریت شده مناسکی به دین نه تنها لازم بلکه یک ضرورت است. هیچ دینی بدون مناسک نیست و برای هویت بخشی به پیروان اش نیازمند مقوله ای به نام مناسک است. بحران و چالش ادیان آن جا آغاز می شود که رویکرد مناسکی به دین تبدیل به تنها رویکرد مشروع و مقبول از دین شود و به افراط بینجامد واقعیتی که در بخشی از بدنه جامعه پیرامونی ما عیینت یافته است.
یکی از ره آوردهای بزرگ حضور چند ماه کرونا در جوامع دینی؛ ایجاد چالش مشروعیت در برابر رویکرد حداکثری مناسکی به دین بود. کرونا و تعطیلی چندین ماه مهم ترین مناسک جمعی دینی همانند: نمازهای جماعت و جمعه؛ جلسات عزاداری و مرثیه خوانی؛ منبر و مداحی و… و متدین و متشرع باقی ماندن مومنان پیرامونی ما؛ به وضوح نشان داد که جامعه دینی و انسانِ دینی لزوماً با مناسک نیست که دیندار باقی می ماند.
کرونا نشان داد که رویکرد مناسکی و ترویج و تهییج متدینان به توسعه حداکثری مناسک نه تنها یک نکته مثبت نیست بلکه می تواند در حالت های بحرانی مثل وضع موجود تبدیل به یک مشکل و یک معضل برای جامعه دینی بشود، چرا که پاره ای از دینداران را می تواند به خطا به این تحلیل برساند که وقتی چند ماه توانستیم بدون مناسک زیست اخلاقی داشته باشیم پس می توانیم اولاً برای همیشه این گونه باشیم؛ ثانیاً بدون همه مناسک می توانیم زندگی کنیم؛ ثالثاً چه بسا نسبت به خود دین نیز دچار تردید شده و با بحران کارآمدی دین مواجه شوند.
به نظر می رسد کسی نتواند ادعا کند دوری متدینان در این چند ماه از مناسک مورد اشاره و نبود امکان زیارت اماکن مذهبی سبب بداخلاقی بیشتر؛ فساد و جرم و جنایت فراوان تر و یا دین گریزی جامعه پیرامونی ما شده باشد؛ بلکه شاید بر عکس بتوان گفت این فاصله گرفتن از مناسک بسیاری از متدینان و مومنان، به ویژه نسل جوان ما را به خود آورد که باید در تقریر حداکثری از مناسک دینی تردید کرده و به این جا رسیده باشند که بدون مناسک جعلی و نوپیدای این چند دهه هم می توان زیست دینی داشت.
در ابتدا شاید کم نبودند کسانی که فکر می کردند با آمدن کرونا و تعطیل شدن نمازهای جمعه و جماعات و بسیاری از اعمال و مناسک دینی همانند آنچه در شبهای قدر رخ داد که منجر به فاصله گرفتن مومنان و متدینان از این مناسک گردید؛ جامعه دینی ما با بحران اخلاق و معنویت حداقلی که دارد – چرا که باید شوربختانه اعتراف کرد که جامعه پیرامونی ما قبل از کرونا نیز اخلاق را اولویت اول خود نمی دانست- مواجه خواهد شد ولی در عمل معلوم شد که این گمانه زنی از بنیاد بر خطاست و این مناسک اگر چه در زیست انسانی کارایی دارند ولی عدم پرداختن به آنها یا ضعیف شدن آنها بر اثر حوادثی مثل کرونا آن گونه نیست که اخلاق و دیانت و معنویت انسانها را دچار بحران بکند. ما به وضوح دیدیم که مردم چند ماه به زیارت اماکن مقدس نرفتند؛ در مساجد حضور پیدا نکردند؛ به اعمال عبادی جمعی نپرداختند؛ ولی کماکان این انسان ها و جامعه پیرامونی ما اخلاقی؛ معنوی و دین مدار باقی ماندند.
به نظر می رسد پیامد مهم کرونا در ساحت نسبت مناسک با دینداری مردم این بود که به همگان نشان داد میتوان با تفکیک بین ساحت دین و مناسک دینی؛ از افزودن مناسک دینی و فربه کردن مناسک دینی به شدت خودداری کرد؛ چرا که فربهی مناسک دینی در دراز مدت و در مواجه با چالش هایی همانند کرونا اسباب نوعی بی اعتمادی به خود دین را فراهم خواهد آورد.
ج) کرونا و عقلانیت در مدیریت اماکن مذهبی
یکی از ره آوردهای نگاه «پساتاسیس» به دین تولید و تکثیر اماکن مذهبی است. در اصل نیاز به اماکن مذهبی همانند اصل نیاز به مناسک دینی تردید نمی توان داشت اما در پاره ای قرائت های دینی با تکثیر اماکن مذهبی مواجه شده و خود این تکثیر اماکن تبدیل به یک ارزش می شود که باید ضمن تدبیر این تکثیر در مقوله مدیریت آن اماکن نیز دقت های لازم را به کار گرفت.
مدیریت اماکن مذهبی مقوله مهمی است که در مواجهه با چالش های فراگیری هم چون کرونا می تواند هم به محافظت از جان انسان ها کمک کند و هم می تواند تصویر معقول و منطقی از متولیان نهادهای دینی و بالواسطه از دین ارائه دهد.
مدیریت یک مکان مذهبی نمی تواند در بنیاد و بنیان متفاوت از مدیریت دیگر مکان ها باشد. مدیریت در اماکن مذهبی رعایت اصول و قواعد بنیادین و عقلانی مدیریت این مکان ها؛ افزون بر اموری هم چون اخلاق مداری و حفظ کرامت انسان هاست.
مواجه و مقابله مدیران اماکن مذهبی با بحران کرونا نشان داد که باید تدبیری جدی برای مدیریت بسیاری از این نهادها و اماکن مذهبی اتخاذ کرد. چه بسیار مدیرانی که در برابر دستورالعمل های بهداشتی مقاومت می کردند و به گمان باطل خویش فکر می کردند تعطیلی اماکن مذهبی به فاصله گرفتن مردم از دین و اخلاق و معنویت می انجامد.
به مدیران این اماکن باید یاد داد که جان انسان ها بر هر چیزی رجحان دارد به ویژه در مواردی که قابل تدارک اند. تعطیلی اماکن مذهبی و مشاهد مشرفه از مصادیق اموری است که هر چند به درازا بینجامد قابل تدارک اند. چند ماه و حتی یک سال هم اگر مکانی مذهبی برای حفظ جان انسان های متدین تعطیل شود باز در فرصتی مناسب قابل بازگشایی است اما از دست رفتن یک انسان قابل تدارک و بازیافت نیست.
مساجد و زیارتگاه ها هر چند طولانی مدت بسته بمانند را می توان به چرخه دینداری باز گرداند ولی رفتن هیچ انسانی قابل بازگشت نیست.
سخن آخر آن که کرونا هر چند جان عزیزانی را از ما و جامعه جهانی ستاند و رنجی بر دیگر رنج های انسان معاصر افزود و از این منظر شری مضاعف بود که سایه بر زیست ما افکند؛ ولی از منظر دیگری می تواند برای جامعه انسانی و دینی خیری باشد که در دراز مدت انسان ها از ره آوردهای مثبت آن بهره مند گردند.
ره آوردهای مثبتی که پاره ای از آن ها در این یادداشت مورد اشاره قرار گرفت و پاره ای دیگر را می توان در نگاه و تبیین فرهیختگان و متخصصان دیگر علوم دید و شنید.
[۱] . مولوی در مثنوی دفتر چهارم می فرماید:
پس بد مطلق نباشد در جهان // بد به نسبت باشد این را هم بدان
در زمانه هیچ زهر و قند نیست // که یکی را پا دگر را بند نیست
مر یکی را پا دگر را پایبند // مر یکی را زهر و بر دیگر چو قند
زهر مار آن مار را باشد حیات // نسبتش با آدمی باشد ممات
[۲] . هما ناطق؛ مصیبت وبا و بلای حکومت
[۳] . هما ناطق؛ مصیبت وبا و بلای حکومت.
[۴] . هما ناطق؛ مصیبت وبا و بلای حکومت
[۵] امیدوارم در یادداشتی دیگر به دو دوره«تاسیس دین» و «تبیین و تفسیر دین» بپردازم و ویژگی ها و آسیب های هر یک را تقریر کنم.
بدون دیدگاه