تحول دینداری نسل «زد»؛ بازتعریف ایمان در عصر رسانه و عقلانیت
سیدمحسن میرسندسی گفت: نسل «زد» نه از دین گریزان، بلکه در حال بازتعریف ایمان است. نهاد دین برای ارتباط مؤثر با این نسل باید از الگوی اقتدارمحور فاصله بگیرد و با زبانی علمی، گفتوگویی و منطبق بر زیست رسانهای جوانان سخن بگوید.
دیندارینسل «زد»(جوانانی که از اوایل دهه ۱۳۸۰ تا اوایل دهه ۱۳۹۰ متولد شدهاند) در ایران امروز با مجموعهای از چالشهای متنوع روبهروست. این نسل در فضای دیجیتال رشد یافته و با دسترسی گسترده به اطلاعات و شبکههای اجتماعی، نگرشی متفاوت از نسلهای پیشین نسبت به دین و معنویت پیدا کرده است. یکی از مهمترین چالشهای پیشروی آنان، شکاف میان ارزشهای سنتی و مدرن است. حجم بالای اطلاعات متناقض درباره دین، اخلاق و سبک زندگی، میتواند موجب تردید و سردرگمی در باورهای مذهبی این نسل شود.
در کنار این مسئله، فشارهای اجتماعی و اقتصادی مانند بیکاری، بحران معیشت و نااطمینانی نسبت به آینده نیز بر نگرش دینی نسل جوان تأثیر میگذارد و در برخی موارد احساس یأس و سرخوردگی نسبت به نهاد دین را تقویت میکند. بسیاری از جوانان نسل زد در جستوجوی معنا و هویت فردیاند و در این مسیر، ممکن است فاصلهای میان خود و نهادهای دینی احساس کنند.
با این حال، این نسل همچنان به تجربههای معنوی علاقهمند است، اما ترجیح میدهد ایمان و معنویت را در قالبی شخصیتر و سازگار با ارزشها و دغدغههای فردی خود دنبال کند. آنان دین را نه بهعنوان الزام، بلکه بهعنوان منبع الهام و آرامش مینگرند و این رویکرد تازه، نهادهای مذهبی را با ضرورت بازنگری در شیوه ارتباط با جوانان مواجه کرده است.
بهطور کلی، دینداری نسل زد در ایران معاصر پدیدهای چندوجهی و متأثر از تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است؛ پدیدهای که نیازمند فهم عمیقتر، گفتوگوی همدلانه و سیاستگذاریهای دینی متناسب با واقعیتهای روز جامعه است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، خبرنگار ایکنای خراسانرضوی در همین زمینه و با هدف بررسی تحولات نهاد دین و چالشهای دینداری نسل زد در ایران معاصر، گفتوگویی با سیدمحسن میرسندسی، استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، انجام داده است که در ادامه میخوانیم؛
ایکنا ـ مهمترین ویژگیهای نسل Z در جامعه ایران چیست؟
ایکنا ـ این نسل جدید چه نوع مواجههای با دین دارد؟
ایکنا ـ چه عواملی باعث کاهش یا افزایش دینداری در نسل Z شده است؟
ایکنا ـ آینده دینداری در ایران را چگونه میبینید؟
در مجموع، تحلیل تحولات نهاد دین در ایران نشان میدهد؛ دینداری نسل Z را نمیتوان با معیارهای گذشته سنجید. آنان نه در حال ترک ایمان، بلکه در حال بازتعریف آناند. اگر نهاد دین خود را بهمثابه سیستمی باز و پویا بپذیرد، میتواند در تعامل خلاق با این نسل، شکلهای تازهای از ایمان و هویت دینی را پرورش دهد. اما اگر بر ساختارهای بسته و زبان یکسویه اصرار ورزد، پیامد آن واگرایی، ظاهرسازی و ضعف سرمایه اجتماعی دینی خواهد بود.
آینده دینداری در ایران وابسته به توان نهاد دین برای یادگیری، گفتوگو و سازگاری با جهان جدید است. نسل Z نه دشمن دین، بلکه آینهای از ضرورت بازاندیشی در آن است، نسلی که میخواهد ایمان را نه از وراثت، بلکه از شناخت و تجربه شخصی خویش برگزیند.
در سطح کلان، افزایش سطح سواد عمومی، گسترش رسانهها و ارتباطات جهانی، و رشد شهرنشینی از مهمترین متغیرها هستند. رسانههای نوین باعث شدهاند که پیامهای دینی با هزاران روایت و تفسیر متفاوت همزمان در دسترس قرار گیرند و مخاطب جوان ناگزیر به مقایسه و انتخاب شود. این وضعیت از یکسو موجب آگاهی و تعمیق فهم دینی میشود، و از سوی دیگر، چنانچه پاسخ علمی و منطقی دریافت نکند، ممکن است زمینه دینگریزی یا بیاعتمادی به نهاد رسمی دین را فراهم آورد.
در سطح میانی، افزایش نهادهای رسمی دینی و گسترش تشکیلات تبلیغی پس از انقلاب، اگرچه ظرفیت عظیمی برای گسترش آموزش دینی ایجاد کرده، اما همزمان به دلیل رشد ظواهر دینی، اشباع پیامرسانی دینی و تأکید بیش از اندازه بر مناسک، بهنوعی دینداری صوری انجامیده و تناقض میان پیامهای دینی و عملکردهای نهادی نیز به کاهش اعتمادبخشی از جوانان منجر شده است.
در سطح خرد، عامل اساسی، تغییر در فرآیند جامعهپذیری دینی است. خانواده ایرانی که پیشتر مهمترین نهاد انتقال ارزشهای دینی بود، اکنون زیر فشار نهادهای آموزشی، رسانهای و اقتصادی نقش سنتی خود را از دست داده است. در نتیجه نوجوانان دین را نه از طریق تجربه عاطفی در خانه، بلکه از مسیرهای رسانهای و غیرشخصی میآموزند. این جابهجایی در منبع یادگیری، کیفیت و عمق ایمان را تغییر داده و دینداری را به تجربهای ذهنی و پراکنده بدل کرده است.
ایکنا ـ رسانهها و فضای آموزشی چه نقشی در دینپذیری یا دینگریزی جوانان دارند؟
در مجموع، تحلیل تحولات نهاد دین در ایران نشان میدهد دینداری نسل Z را نمیتوان با معیارهای گذشته سنجید. این نسل نه در حال ترک ایمان، بلکه در حال بازتعریف آن است. اگر نهاد دین خود را سیستمی باز و پویا بداند، میتواند در تعامل خلاق با نسل جدید، شکلهای تازهای از ایمان و هویت دینی را پرورش دهد؛ اما اصرار بر ساختارهای بسته و زبان یکسویه، به واگرایی، ظاهرسازی و کاهش سرمایه اجتماعی دینی منجر میشود.
آینده دینداری در ایران وابسته به توان نهاد دین برای یادگیری، گفتوگو و سازگاری با جهان جدید است. نسل Z نه دشمن دین، بلکه آیینهای از ضرورت بازاندیشی در آن است؛ نسلی که ایمان را نه از وراثت، بلکه از شناخت و تجربه شخصی برمیگزیند.
در سطح کلان، عواملی چون افزایش سواد عمومی، گسترش رسانهها، ارتباطات جهانی و رشد شهرنشینی، زمینه مقایسه و انتخاب در برابر روایتهای متنوع دینی را فراهم کردهاند. این امر میتواند هم موجب تعمیق فهم دینی شود و هم، در صورت نبود پاسخهای منطقی، به بیاعتمادی نسبت به نهاد دین بینجامد.
در سطح میانی، گسترش نهادهای رسمی و تبلیغی دینی، در کنار اشباع پیامرسانی و تأکید بیش از حد بر مناسک، به نوعی دینداری ظاهری و فاصله میان پیام و عمل انجامیده است.
در سطح خرد نیز، با تضعیف نقش سنتی خانواده در جامعهپذیری دینی، نوجوانان دین را بیشتر از مسیر رسانهها و فضاهای مجازی میآموزند؛ تغییری که دینداری را به تجربهای فردی، ذهنی و پراکنده بدل کرده است.
بدون دیدگاه