بهراد بهشتی، پژوهشگر علوم دینی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اصفهان با بیان رابطه و نسبت میان دین و اخلاق، اظهار کرد: دین و اخلاق دو مقوله جدا از هم هستند. دین مبتنی بر وحی و آموزههایی است که انبیاء از طریق ارتباط با خدا دریافت میکنند.
وی با اشاره به وجود دیدگاههای مختلف در رابطه با اخلاق، گفت: شیعه و معتزله قائل به حسن و قبح ذاتی بوده و معتقدند اخلاق مقولهای خودبنیاد و جدای از دین است، یعنی انسان صرفنظر از وحی، خود قادر به تشخیص خوب و بد یک فعل یا امر بوده و در واقع این دیدگاه به لحاظ عقلی پذیرفتنیتر است.
بهشتی با بیان اینکه رابطههای زیادی میان دین و اخلاق وجود دارد، افزود: یکی از مهمترین رابطههای میان این دو این است که دین میتواند پشتوانهای قوی برای اخلاق باشد. اگر اخلاق را مقولهای صرفا عقلی در نظر بگیریم، تعداد کسانی که به لحاظ عقلی و اندیشهای قائل به حسن و قبح ذاتی اشیاء و رفتارها باشند، چندان زیاد نیست؛ اینجاست که دین به لحاظ تأثیری که بر افراد و جوامع دارد، میتواند پشتوانهای قوی برای اخلاق باشد.
وی ادامه داد: از طرف دیگر، دین به لحاظ اخلاق فضیلتمحور و وظیفهانگارانه میتواند یکسری از فضایل و وظایف اخلاقی را در وجود انسان پرورش داده و تحکیم کند.
این پژوهشگر علوم دینی بیان کرد: از زمانی که جدلهای کلامی در جهان اسلام آغاز شد، دو دیدگاه حسن و قبح ذاتی و حسن و قبح شرعی شکل گرفت. شیعه و معتزله قائل به حسن و قبح ذاتی بوده و بر این عقیده بودند که رفتارها صرفنظر از امر و نهی الهی، ذاتا نیک یا بد هستند. در برابر این دو گروه، اشاعره اعتقاد داشتند که اشیاء و رفتارها ذاتا دارای حسن و قبح نیستند، خنثی میباشند و عقل نیز قادر به تشخیص آنها نیست و این دین است که به ما میگوید چه کاری خوب و چه کاری بد محسوب میشود.
وی اضافه کرد: بنابراین از نظر شیعه، معتزله و عقلگرایان، اخلاق امری فرادینی است؛ اما اشاعره اخلاق را یکی از اجزا و بخشهای دین میدانند. به نظر میرسد ادله شیعه و معتزله مبنی بر فرادینی بودن اخلاق، محکمتر و قابل اعتناتر است.
بهشتی با بیان اینکه به نظر من مبنای اخلاق در جوامع دینی و غیر دینی تفاوتی ندارد و همان عقل و وجدان و تشخیص بشری است. گفت: بعضی از رفتارها در تمام جوامع و ادیان، خوب و برخی دیگر، بد تلقی میشود و به نوع دیدگاه مذهبی بستگی ندارد، بر اساس اینکه اخلاق مقولهای فرادینی، انسانی و وجدانی باشد.
وی ادامه داد: جوامع مختلف در برخورد با اخلاق، بر اساس فرهنگ، عقاید و رسوم خود ممکن است رفتارهای متفاوتی داشته باشند. اختلافات میان آنها جزئی میباشد و در کلیات، اخلاق امری فرادینی، بشری و وجدانی صرف است؛ البته برخی از ادیان توجه بیشتری نسبت به اخلاق دارند و اخلاق در آموزههای آنها برجستگی بیشتری دارد و تفاوتهای میان ادیان بیشتر از منظر اعتقادات و مناسک دینی حاصل میشود.
وی تصریح کرد: اگر بپذیریم که اخلاق امری فرادینی، وجدانی و عقلانی است، میتوان گفت هر چقدر عقل تضعیف شود، قدرت تشخیص اخلاقی نیز کاهش مییابد و لذا هر چیزی که باعث تضعیف عقل و کاهش منزلت آن در جامعه شود، در نهایت به تضعیف اخلاق نیز منجر میشود.
این پژوهشگر علوم دینی با اشاره به عوامل تضعیف کننده عقل گفت: غبار خرافات میتواند چراغ عقل را تیره کند و زمانی که چراغ عقل تیره شد، طبعا اخلاق نیز تضعیف میشود. از طرف دیگر، برخی قرائتهای دینی وجود دارد که چندان با اخلاق سازش ندارد؛ یعنی اگر یک قرائت دینی اصالت را به آداب و ظواهر داد و توجه چندانی به اخلاق نداشت؛ طبیعی است که در میان باورمندان آن قرائت، آنچنان که ظواهر دینی اهمیت مییابد، جنبههای دینی و معنوی دین تضعیف میشود.
وی با بیان اینکه یکی دیگر از عواملی که آفت جوامع بوده و میتواند اخلاق را از بین ببرد، وجود استبداد است، تصریح کرد: استبداد باعث میشود که نوعی گریز از مسئولیتپذیری و عقلانیت در جامعه به وجود آمده و شرایط آزادی اراده، تصمیم و تشخیص کمرنگ شود. طبیعی است که در چنین محیطی انسانها چندان برای اخلاقورزی ورزیده نشوند و انسانهای اخلاقی مفیدی نباشند.
بدون دیدگاه