مطالعه وضعیت جوامع اسلامی حاکیست، برخی از جوامع مسلمان دچار «بحرانهای حاد»ی همچون افراطگرایی مذهبی و تروریسمِ دینپایهاند؛ و جوامع اسلامیِ باثبات نیز یا دارای پتانسیل ظهور افراطگراییاند یا با زوال قلمرو معنویت مواجهاند و مسائل اجتماعی ناشی از تجربه سرمایهداریِ بومی خود را دارند. پرسش این است که علت بروز این وضعیت بحرانی چیست؟ و راه برون رفت از آنها کدام است؟ در پاسخ باید گفت بروز چنین بحرانهایی در گستره تمدن اسلامی ناشی از فاصله گرفتن از سنتهای عقلانیاند؛ چیزی که برخی مفهوم «انحطاط تمدن» یا «زوال عقلانیت» را برای تبیین آن بهکار بردهاند. و راه برون رفت از این بحرانها نیز بازگشت به سنت های عقلانی است. در سنت اسلامی، بهطورکلی با سه گونه عقلانیت مواجهیم که در اینجا از آنها با عنوان عقلانیتهای سهگانه یاد میکنیم. این سه گونه عقلانیت عبارتاند از: الف) جاویدان خرد؛ ب) عقلانیت اجتهاد؛ ج) عقل تدبیر یا عقل استراتژیک. جاویدان خرد در سطحی متافیزیکی قرار دارد و نوعی عقلانیت هستیشناختی است؛ اما عقلانیت اجتهادی نوعی عقلانیت روششناختیِ واسط است که بهمنزله ابزار فهم عمل میکند؛ عقلانیت تدبیر هم نوعی عقلانیت ابزاری در حوزه عمل برای حلوفصل مسائل در میدان نیروهای واقعاً موجود است. در این مقاله تلاش میشود باتوجه به نقش سازنده و دفاعی عقلانیت سهگانه و کارکردهای تکوینی، برسازنده و شالودهبخش آن، برخی از امکانهای نظریِ ساخته شدنِ حوزه عمومیِ مسالمتآمیز در تمدن نوین اسلامی بررسی و تبیین گردد. مقاله پیشرو برپایه روششناسیِ تلفیقیِ تاریخی، انتقادی و گفتمانی تألیف شده است. تحلیل متون و رخدادهای تاریخی ـ فکری بر روششناسیهای تفسیری انتقادی تکیه خواهد داشت؛ و الگوی خروج از بحران، از نوعی آیندهپژوهیِ چشماندازباورانه و احتمالی پیروی خواهد کرد.
خلاصه ماشینی:
مصالح یا مستقلات عقلیهای وجود دارد که ضرورت نگاه استراتژیک به عقل سیاسی در تمدن اسلامی را اجتنابناپذیر میسازد: برقراری تعادل بین نیروهای سیاسی؛ حل مسالمتآمیز تنشهای ناشی از نابرابری اجتماعی؛ توزیع عادلانه منابع و فرصتها؛ آموزش اجتماعی بلندمدت برای حلوفصل غیرخشونتآمیز اختلافات؛ و جلوگیری از تبدیل شدن اختلافات به بحران. در این مورد است که گفتهاند: «الاحکام الشرعیه الطاف فی الاحکام العقلیه»؛ و شیخ انصاری درباره چنین احکام عقلیای میگوید: «العقل السلیم الخالی عن هواجس الافکار و شوائب الاحکام»؛ ولی نسبت میان عقل و منابع شرعی چنین نیست؛ چراکه حکم عقل در مستقلات عقلی روشن و قطعی است و حجیت آن نیز ضروری است؛ ولی استنباط حکم از منابع شرعی، مانند کتاب، سنت و اجماع، همواره دارای چنین وضوح و اعتباری نیست. برایناساس، درمیان متفکران مسلمان میتوان دو دستگاه معرفتشناختی برای فهم تدبیر سیاسی تشخیص داد: یکی تدبیر را سازهای عام میداند و اداره امور در تمامی سطوح هستی را از آن مراد میکند؛ اما در نگرش دوم، تدبیر سازهای است خاص سیاست عملی در مدینه، که البته اداره امور خانواده و شخص را نیز بهاعتبار پیوند آنها با حوزه مدینه شامل میشود. ۱- نتیجهگیری: عقلانیتهای سهگانه و حلوفصل مسالمتآمیز بحرانها جهان اسلام با جمع بین این سه گونه عقلانیت است که خواهد توانست از لحاظ نظری به پویایی برسد و از لحاظ عملی جلوی بیثباتیها را بگیرد و بین نیروهای سیاسی موازنه ایجاد کند: عقلانیت اجتهادی، ما را به شیوه صحیح جمع بین عرف و شرع راهنمایی خواهد کرد و لوازم شرعی مصلحت سیاسی را در اختیار ما خواهد گذاشت؛ عقلانیت جاویدان یا خرد جاوید، ما را به مشترکاتمان واقف خواهد ساخت و سردیها و ستمهای مدرنیته سکولار را زایل خواهد کرد؛ عقلانیت استراتژیک نیز ابزار مطلوب و عقلانی حلوفصل دائمی مسائل را در اختیار نخبگان سیاسی و دولتها قرار خواهد داد.