به همت اداره امور پژوهشی اداره کل پژوهش دفتر تبلیغات اسلامی شعبه خراسان برگزار شد:
نشست تخصصی «از زیست اجتماعی تا زیست فرهنگی»
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده اسلام تمدنی، دیباچهای بر بایستگی شکلگیری و تقویت «علوم انسانی اسلامی» بهعنوان دانش تمدنساز با حضور محمد جواد استادی دانشآموخته علوم ارتباطات اجتماعی و پژوهشگر مطالعات فرهنگی به عنوان ارائه دهنده و عباسعلی نصرآبادی دانش آخوخته علوم سیاسی به عنوان دبیر علمی به همت اداره امور پژوهشی اداره کل پژوهش دفتر تبلیغات اسلامی شعبه خراسان در روز چهارشنبه مورخ ۱۶ تیر ماه ۱۴۰۰ در اتاق جلسات پژوهشکده اسلام تمدنی برگزار گردید.
در ابتدای نشست دبیر علمی جلسه با ذکر مقدمه ای با این موضوع که اصولاً زیست اجتماعی چیست؟ زیست فرهنگی چیست؟ تفاوت این دو مقوله کدام است؟ رویکرد های مطرح چیست؟ و رویکرد اسلامی در این باب چه می گوید؟ به طرح موضوع اشاره نموده و سپس محمد جواد استادی به تشریح بحث پرداخته و اعلام نمود که همواره یکی از مناقشات مهم در سپهر اندیشه ایران چالش بومیسازی علوم انسانی بوده است. گفتمان انقلاب اسلامی با مبنا قرار دادن رویکرد اسلامی در همه پهنههای زیستی، به بازخوانی جدی بومیسازی علوم انسانی بهویژه با مرکزیت معارف دینی پرداخت. مسئله بنیادین شکلگیری «تمدن نوین اسلامی» که در ادبیات نظری مقام معظم رهبری بارها تکرار گردیده و بنیاد ساختارسازیها و کنشهای حاکمیت نیز بر این مدار سیر میکند بایستگی تأسیس و تقویت علوم انسانی اسلامی را در جهت تحقق این هدف پررنگتر نموده است. هرچند تعارض دیدگاههای گوناگونی در معنای این علوم و شیوه دستیابی به آن وجود دارد.
در ادامه استاد مطالعات فرهنگی اشاره نمود که برجستهترین پنداره مورد توجه انسان در درازنای حیات او مسئله «زیست» بوده است و همه کوششهای انسان و جامعه انسانی در راستای ارتقای کیفیت و هدفمند کردن آن بوده است.
هرچند معنا و دریافت از مفهوم «زیست» در هدف غایی و کیفیت آن بسیار مؤثر است. نگاه اجتماعی به زیست که از آن به نام «زیست اجتماعی» سخن گفته میشود به اساس زیستن اصالت داده و تلاش میکند تا زیست اینجهانی را مبتنی بر نیازهای انسان مادی محقق سازد. هدف غایی این گونه نگاه به زیست دستیابی به مفهوم رفاه (Welfare) خواهد بود. علوم انسانی برآمده از جهان غرب به دنبال دستیابی به رفاه برای انسان مادی و جوامع او هستند و مبتنی بر همین گونه نیازهای مادی بنا شدهاند.
ولی رویکرد اسلامی این برداشت از زندگی را برنتابیده و زیست را هدفمندتر و مبتنی بر انسان الهی تفسیر میکند. در این نگاه هدف غایی زیست انسان دستیابی به سعادت (Prosperity) است. یعنی عبور از رفاه و تحقق امری والاتر. این نوع زیست را زیست فرهنگی میدانیم به معنای آن که در این نوع زیست اصالت با خود زندگی نیست، بلکه با چگونه زندگی کردن است. فراتر از زیستن آن چه مهم است این است که چطور زندگی کردهایم. دستیابی به سعادت در این معنا نیازمند علوم انسانی خواهد بود که برآمده از نگاه وحیانی و مبتنی بر معارف دینی باشند. بر مدار این آرمان نیازمند بازنگری در علوم انسانی و در بنیاد تأسیس علوم جدیدی با رویکرد انسان الهی خواهیم بود.
در پایان محمد جواد استادی به پرسش های حاضرین در جلسه پاسخ داد.
بدون دیدگاه