یک پژوهشگر دینی و متون اسلامی گفت: تشخیص ساختارهای نحوی و انتخاب آنها در ترجمه قرآن امر مهمی است که یک مترجم باید در ترجمههای خود به کار گیرد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده اسلام تمدنی، کمالالدین غراب، پژوهشگر دینی و متون اسلامی، در سلسله نشستهای گفتوگوی فرهیختگان با محوریت «روششناسی ترجمه ادبی زیباشناسی قرآن کریم»، که در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد، اظهار کرد: ترجمه مطلوب و صحیح، ترجمهای است که بتواند معادل ساختارهای نحوی که در زبان مبدأ وجود دارد را در زبان مقصد تشخیص داده و آن را انتخاب کند.
وی ادامه داد: همواره اقداماتی از قبیل ترجمه، هیچگاه عقل در آنها دخیل نیست، چرا که اگر دخالت داشت قطعاً هیچکس وارد این حوزه نمیشد، بلکه لازمه ورود به این مسیر دل است که باعث پا به عرصه گذاشتن در این مسیر میشود.
ترجمه قرآن پایانناپذیر است.
غراب افزود: باید گفت ترجمه قرآن پایانناپذیر است، زیرا وحی الهی هیچگاه پایان ندارد، زبان نیز پدیده شگفتانگیزی است که اگر نبود خدا هم از این مقوله در قرآن به عنوان نشانه یاد نمیکرد.
این کارشناس علوم قرآنی افزود: در واقع زبانشناسی جریانی است که بخشی از مباحث فلسفی را تشکیل میدهد و از این رو است که در زبان بخشی از مردم نیز منعکس میشود.
این پژوهشگر دینی و متون اسلامی بیان کرد: اکنون نیز این سؤال ایجاد میشود که اگر وحی به زبان پارسی نازل میشد، آنگاه ما با چه عباراتی مواجه میشدیم؟ از این رو میتوان گفت که یکی از مشکلاتی که در راستای ترجمه وجود دارد این است که عین ساختار عربی را به فارسی برمیگردانند و به نوعی برخی از افراد در ترجمههای خود گرتهبرداری میکنند.
وی بیان کرد: به نظر من اینگونه ترجمهها صحیح نیست و باید فکر کنیم که این عبارات اگر به زبان فارسی بیان میشد، چگونه بود. این امر بدین دلیل است که برخی ساختارها در عربی وجود دارد که در فارسی وجود ندارد و از طرفی نیز در فارسی ما با افعال مرکب فراوانی از جمله آگاهی دادن، قضاوت کردن، چشم کشیدن و از این قبیل افعال مواجه هستیم که در زبان عربی اینگونه افعال به چشم نمیخورد و در این میان ما گاها با ترجمههایی مواجه هستیم که متاسفانه با مفهوم عربی آن آیه کاملا متفاوت هستند.
تفاوت ترجمه زیباشناسانه با ترجمه صحیح
غراب با اشاره به چگونگی ترجمه زیبا و صحیح تأکید کرد: در واقع ترجمه زیبا و صحیح ترجمهای است که بدانیم یک مفهوم و عبارت واحد در یک زبان از چه ساختاری برخوردار و در زبان دیگر چگونه است.
این پژوهشگر دینی و متون اسلامی یادآور شد: در واقع ترجمه زیباشناسانه با ترجمه صحیح کاملاً متفاوت و ممکن است ترجمهای به درستی انجام شده باشد، اما زیباشناسانه نباشد و از طرفی هم ممکن است ترجمهای زیباشناسانه باشد، اما اصول آن به درستی به کار گرفته نشده باشد و من در این کتاب سعی کردم به این نکات توجه کنم.
وی افزود: برخی از افراد این امر را به درستی انجام نمیدهند، اما رعایت این نکات، مهمترین اصولی است که هر مترجم باید در کار خود به کار گیرد و به درستی از آنها استفاده کند
این پژوهشگر دینی و متون اسلامی بیان کرد: البته نکتهای که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که مفاهیم زیباییشناسی با زیباییشناسانه کاملاً متفاوت است به این معنا که زیباییشناسی به بررسی علل و عواملی که یک قوم و یا فردی را زیبا تلقی کند، میپردازد و زیباشناسانه مصداق زیبایی است.
غراب بیان کرد: از این رو باید گفت که کار ترجمه کار بسیار دشواری است، زیرا باید تمام این مقولهها و نکات در آنها به درستی رعایت شود و کار ترجمه به صورت صحیح و هم به صورت زیباشناسانه دنبال شود.
وی اظهار کرد: هنگامیکه این ترجمه را به لحاظ واژگان فارسی با شاهنامه فردوسی مقایسه کردم، متوجه شدم که فردوسی در این کتاب خود از حدود ۸۰۰ کلمه عربی استفاده کرده، اما مجموع کلمات عربی که من در کتاب خود استفاده کردهام، شاید بتوان گفت که تعدادشان به ۲۰ مورد هم نرسیده باشد، چرا که من کلماتی مانند عذاب و غنائم را بارها تکرار کردهام.
این نویسنده و پژوهشگر برجسته ادامه داد: این کار بسیار دشواری بود، زیرا این مراقبت باید صورت میگرفت که استفاده از کلمات فارسی تعقیدی در مخاطب ایجاد نکند و او بتواند این موضوع را به خوبی درک کند، در این میان، هنگامیکه آیهای را ترجمه میکردم آن را به فردی میدادم تا ببینم او میتواند آن ترجمه را درک کند و یا خیر.
غراب بیان کرد: من در این ترجمه گاهاً به جای کلمههایی مانند شکنجه از عذاب استفاده کردهام، زیرا شکنجه در جاهایی بار معنایی متفاوتی به خود میگرفت، البته در برخی موارد از واژههای کلیدی و اعتقادی استفاده کردهام، چرا که سالهای گذشته بر این باور بودم که قرآن یک ایدئولوژی است، اما اکنون معتقد هستم که اسلام یک دین و نه یک ایدئولوژی است.
سختترین بخش ترجمه
وی بیان کرد: با توجه به مطالعات و تدریسی که در سالهای اخیر در دانشگاه انجام میدادم، به نظر میرسد که پیامبر(ص) نیز این نوع عبارات را با واژگانی استفاده میکردند که کلمهای تازه بود و برداشتهایی نیز داشتند که برای مردم تازه و جدید باشد، باید گفت این کلمات پس از گذشت بیش از ۱۴۰۰سال صحبت کردن در خصوص آنها دارای بار معنایی شده است و بنابراین در نهایت به این نتیجه رسیدیم که اگر برخی از این واژگان ترجمه نشود، بیش از ۱۴۰۰ داوری را به همراه این آیهها آوردیم.
این پژوهشگر دینی و متون اسلامی اظهار کرد: سختترین بخش ترجمه این است که همواره ترجمه دارای بار روانشناسانه ویژهای باشد که رسیدن به این بار روانشناسانه دشوار بود و تنها باید به وحی الهی دل سپرد تا با جان و دل آدمی عجین شود که آن آیه چگونه میتواند با داشتن بار روانشناسانهای در بین مردم منتقل شود.
غراب بیان کرد: البته که مترجم نیز در ابتدا باید زمینه و فضای آیهای را که بنا است آن را ترجمه کند، درک کرده تا سپس بتواند به ترجمه آن بپردازد و بداند که چه چیزی را بنا است انتقال دهد، به اعتقاد من هیچ مترجمی نمیتواند ادعا کند که در کار او هیچگونه اشتباهی وجود ندارد.
وی اضافه کرد: آقای مجتبوی یکی از دقیقترین مترجمانی است که میتوان از آن یاد برد، اما مردم و حتی من نمیتوانم با این ترجمه به راحتی ارتباط برقرار کنم.
غراب افزود: در بسیاری از آیات سعی کردم ترجمه را به درستی بیاورم، یکی از ویژگیهای این ترجمه تلاش برای روشن کردن پیوستگی میان آیات است، از این رو یکی از تلاشهایی که صورت گرفت این بود که آیات به صورت پیوسته ترجمه شود.
بدون دیدگاه