دکتر سیدعلیرضا واسعی: ویژگی تمایزبخش امام علی(ع) در شخصیت فردی و اجتماعی او چیست؟
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده اسلام تمدنی، دکتر سیدعلیرضا واسعی عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی یادداشت کوتاهی ارائه نموده است که در ذیل آمده است:
درباره امام، فراوان سخن گفتهاند، به گونهای که در وهله اول گمان نمیرود سخنی برای گفتن باقی باشد، اما واقعیت آن است که همچنان میتوان در بارهاش گفت و باید گفت، به ویژه در دنیای امروز که بیش از هر زمان دیگری تشنه وجود والایی چون علی(ع) است. مهمترین چیزی که جای گفتن دارد همین است که به راستی چه چیزی علی(ع) را «علی» کرده است؟
ابن ابی الحدید معتزلی که شرح نهج البلاغهاش آکنده از دلدادگیاش نسبت به امام و تلاشی برای معرفی شخصیت آن حضرت است، در آغاز شرحش آورده است: در امام علی(ع)همه صفات کمال جمع شده است و در هیچ کس دیگری این گونه نیست؛ چه از نظر قرابت با پیامبر(ص)، چه از نظر ارتباطی که آن حضرت با او داشت و چه از نظر دانش، شجاعت، جنگاوری، اخلاق و … و در یک جمله از قول حسن بصری مینویسد: او تیری بود که خداوند بر دشمنانش پرتاب کرده، ربانی این امت و صاحب فضل و سابقه آن است؛ نه در امر الهی کوتاه کرده و نه در دین خدا سرزنش شده و نه مال خدا را برداشته است.۱
او در ادامه با تفصیل بیشتری از شخصیت امام سخن میراند و در خصوص دانش امام یاد آور میشود که همه دانشمندان بزرگ اسلامی دانش خویش را با واسطه یا بی واسطه از او اخذ کردهاند؛ در شجاعت، او نام قهرمانان پیشین را با نام خویش به فراموشی سپرد و حتی اسم بعدیها را محو کرده است. در قوت و توان، به گفته ابن قتیبه در کتاب المعارف،۲ با کسی کشتی نگرفت، جز آن که بر زمینش زد و در بخشش و سخاوت، نمونهای نداشت و به تعبیر شعبی، به سائلی «نه» نگفت و حتی معاویه که دشمن کینهتوز او بود، وی را به سخاوت میشناخت. حلم و گذشتش زبانزد همگان بود، جهادش در راه خدا برای دوست و دشمن شناخته شده، در فصاحت، امام فصیحان و سرور بلیغان بود، چنان که گفتهاند کلامش دون کلام خالق و فوق کلام مخلوق بود. خوشرویی، زهد در دنیا و عبادتش به وصف در نمیآید. رأی و تدبیر او، و نیز سیاستش نظیر نداشت و در ذات خدا خشن بود و هرگز در امور دینی کوتاه نمیآمد …۳
ابن ابی الحدید، دیگر صفت کمالی نمییابد که علی را با آن بستاید. در جای دیگر به صراحت مینویسد: آن چه او انجام داد برابر عقلانیت والای سیاسی و به دور از خدعهگری و نیرنگبازی بود.۴
او ذیل سخن امام (ع) که میفرماید: معاویه از من زیرکتر نیست، لیکن او حیله و پردهدرانی میکند، مینویسد: امام قطعا از معاویه کاردانتر و سیاستمدارتر بود، البته در تدبیر امور مملکت به قید و بند شریعت پایبند بود و هرگز از آن پا فراتر ننهاد.۵ روش امام در مهار بحرانهای متلاطم، در حد معجزه بود، اما این برای همگان قابل فهم نبود.۶
بی تردید گرد آمدن مجموعه این صفات در یک فرد، او را از دیگران متمایز میکند، اما همه اینها در مقابل انسانیت و انسان دوستیاش که بر آمده از ایمانش به خداوندگار هستی است، هم چنان کوچک مینماید. امام خود را انسان میدانست و برای آدمیان ارج و ارزش قائل بود؛ او خدمت به دیگران را عبادت، و دستگیری از همنوعان را وظیفه و چون دیگران زیستن را مایه مباهات میدانست. این کلام والا که در عهدنامهاش به مالک اشتر نوشت، به زیبایی او را از دیگران متمایز میسازد، آن جا که فرمود: با مردم به رأفت و رحمت رفتار کن و با آنان محبت بورز و هم چون گرگان درندهخوی که خوردن رعیت را مغتنم میشمارند با آنان مواجه مشو، چون آنان دو دستهاند: یا برادر تو در دینند ویا نظیر تو در آفرینش، پس باید از خطاهایشان درگذری و از کوتاهیهایشان چشم بپوشی.۷ پس علی، به انسانیت و انسان دوستی علی است، ویژگیای که برای ما آدمیان به آسانی درک شدنی نیست. تمام جهتگیری سیره علی(ع) در همین نکته خلاصه میشود.
در پایان به روایتی که ابن خلکان در کتاب وفیات الاعیان، از طاوس یمانی از امام علی(ع) نقل کرده، اشاره میشود تا نشان دهد او چگونه به انسان مینگریست. او مینویسد: طاوس یمانی که از تابعین بود و به خواسته هشام بن عبدالملک، با او در مکه دیدار کرده بود، به هشام گفت: من از امیرالمومنین علی(ع) شنیدم که فرمود: هر گاه خواستی به مردی از اهل جهنم بنگری، به مردی نگاه کن که نشسته و بر گرد او قومی ایستادهاند؛ یعنی خود را برتر از دیگران انگاشته و دیگران را محقر میشمارد. هشام گفت: موعظهام کن! گفت: من از امیرمومنان شنیدم که میگفت: در جهنم مارهای عظیمالجثه و عقربهایی چون قاطر وجود دارد که امیرانی را نیش میزنند که در میان رعیت به عدالت رفتار نمیکنند.۸ این سخن از انسانی در کنار گود نشسته یا منزوی صادر نشده، بلکه از کسی است که در عرصه قدرت، محور جهان اسلام است و همگان از او فرمان میبرند. او به راستی همانی است که آدمی در آرمانها، چون وی را برای خود میسازد و انسانی است در قامت اسطوره. به گفته فدوی زنوزی: ها علی بشر کیف بشر، ربه فیه تجلی و ظهر؛ هان! علی بشر است، اما چه بشری؟ بشری که پروردگارش در او تجلی و ظهور یافته است.۹
۱- شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۱۸-۲۰.
۲- المعارف، ص۹۰.
۳- شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۲۲-۲۵.
۴- شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۲۳۳.
۵- همان، ج ۱۰، ص ۲۱۵.
۶- همان، ج ۷، ص ۷۲-۷۳.
۷- صبح الاعشی، ج ۱۰، ص ۱۱.
۸- وفیات الاعیان، ج ۲، ص ۵۱۰
۹- الذریعه، ج ۹، ص ۸۱۶.
بدون دیدگاه