مسئله علم دینی در دهه‌های اخیر در میان محققان و پژوهشگران داخلی موافقان و مخالفانی داشته است. در میان موافقان نیز نظر یکسانی وجود ندارد. در این بین می‌توان به دو رهیافت علم دینی در متن فرهنگ, سنت و تمدن اسلامی و علم دینی شمول‌گرای عقل و نقل‌محور اشاره کرد. اگرچه بین این دو دیدگاه اشتراکاتی وجود دارد؛ اما مبانی و موّلفه‌ها و نتایج هریک متفاوت از دیگری است. دیدگاه اول علم دینی را بازگشت به سنت و تمدن اسلامی در اعصار گذشته می‌داند و احیاء آن تمدن را در واقع احیاء علم دینی می‌داند. این دیدگاه علوم جدید غربی را یکسره در تعارض با جهان‌بینی اسلامی دانسته و بر این باور است که خاصی در تمدن نوین اسلامی نخواهند داشت. دیدگاه دوم بر این باور تاکید دارد که علم دینی از عناصر کلیدی تمدن نوین اسلامی خواهد بود. علوم جدید غربی نیز در این تمدن خواهند داشت. نظرگاه اخیر با تعمیم حجیت عقل از عقل تجریدی به نیمه تجریدی, بر داده‌های تجربی هم مهر تایید زده و برای آن اعتبار قائّل می‌شود. یافته اصلی تحقیقی آن است که بنابر رویکرد اول, علم دینی ظرفیت محدودی در تمدن نوین اسلامی خواهد داشت؛ چراکه علوم جدید غربی در تعارض با دین اسلام است. اما در رویکرد دوم در عین توجه به میراث گذشتگان, علوم موجود در غرب نیز در شکل‌دهی به تمدن اسلامی نقش خواهند داشت. در این تحقیق با رویکرد توصیفی, تحلیلی و تطبیقی به رهیافت هریک به علم دینی تمدن‌ساز اشاره خواهیم کرد.

دریافت مقاله

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!