عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی مطرح نمود:

اخلاق نبوی؛ تنوع فکری و وحدت اجتماعی
سیدعلیرضا واسعی: ظرفیت اخلاق سیاسی- اجتماعی پیامبر (ص) در اولین قانون مدینه، بستر ساز پیشرفت اسلام شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، سیدعلیرضا واسعی عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی در نشستی با عنون اخلاق نبوی؛ تنوع فکری و وحدت اجتماعی( در نگاهی به اولین قانون مدینه) گفت: برای کسی که می خواهد در جهان زیست اجتماعی خود اثر بگذارد، داشتن راهبردهای اصولی بدیهی تر از آن است که نیازمند گفت و گو باشد. انعطاف و تسامح، نه به عنوان تاکتیکی در صحنه بازی های سیاسی، بلکه به عنوان استراتژی کارآمد در جذب و پرورش نیرو و اصلاح جامعه، سیاستی پذیرفته شده در عمل پیامبر بود، چنان که در جای های مختلفی آن را به کار بست. برجسته ترین آن را در ابتدای ورودش به یثرب(مدینه بعدی) می توان شناسایی کرد؛ او که پس از سیزده سال تلاش پیوسته در مکه، فضای جدیدی در یثرب یافته و به آن جا مهاجرت کرده بود، در آغازین برنامه های خود، تصمیم هوشمندانه ای اتخاذ کرد که از یک سوی حاکی از ضرورت قانون گرایی ایشان و از سوی دیگر پذیرش حق حیات انسانی برای دیگران بود، هر چند از اندیشه، باور و هویت فرهنگی تاریخ متفاوتی برخوردار باشند.

وی افزود: یثرب از نظر بافت جمعیتی، گونه هایی از مردم را در خود جای داده بود؛ از بومیان مشرک و بادیه ای تا اعراب مهاجر از جنوب عربستان که به اوس و خزرج شهره بودند تا یهودیان که از موقعیت اقتصادی و سیاسی بالایی بهره داشتند و نیز مسلمانان مهاجری که به همراه آن حضرت به این دیار آمده بودند؛ بافتی که می توانست زایای چالش ها و ناسازگاری های مهارناپذیر شود و طبعا برای کسی که دل نگران جامعه، انسان و انسانیت است، نمی توانست درگذشتنی باشد. او به ضرورت رسالت خویش، به قواعدی همه پسند و فراگیر تن داد، نه برای به یوغ کشیدن و تسلیم سازی دیگران، بلکه برای همدل سازی آنان در راستای تأسیس امتی واحده به منظور انتظام زندگی و امنیت. قانون مدینه در رویکردی تمدنی و با چنین مأموریتی شکل گرفت.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: اساس نامه مدینه به اعتبار گوناگونی هموندانش، در چهار بخش تنظیم شده بود؛ بخشی ناظر به کنش مسلمانان مهاجر و انصار که به رغم همکیشی، دغدغه و فرهنگ متفاوتی داشتند، بخشی مربوط به یهودیان که همچون همیشه داعیه دار سروری بودند، بخشی معطوف به حضور مشرکان که پشتوانه غذایی و پروتئینی شهر را به دوش داشتند و بندی عمومی که برای مسالمت و آرامش همگان الزام یافته بود، قانونی که در مجموع حدود بیست و پنج ماده داشت. آن چه در همه بند و بخش ها مورد توجه بوده یا روح حاکم بر آن را شکل می داد، زندگی مسالمت آمیز، احترام به فرهنگ رایج هر گروه، عدم همدستی و همراهی با دشمن، و مسئوسلیت پذیری در قبال جامعه بود با این تاکید که قانون مذکور به هیچ وجهی شامل خطاکار و ظالم نشده، کسی به هیچ بهانه ای نباید حرمت شهر یثرب را زیر پا بگذارد و نیز تعاملی با قریشیان به عنوان سرسخت ترین دشمن، نباید صورت بگیرد.
وی افزود: پذیرش دیگرانی که همانند پیامبر و همراهانش حق زیستن داشتند، احترام به سنت های حاکم بر گروه بندی ها و نیز از همه مشهودتر، همگرایی و انسجام اجتماعی یا به تعبیر امروزییان تکیه بر هسته اصلی قدرت، یعنی مردم، چیزی بود که برای پیامبر اهمیت داشت. همین رویکرد مدارایی، اخلاقی و تدابیر شگرف ایشان در همراه سازی دیگران، مایه شکوفایی و پیشرفت برق آسای اسلام و پیدایی تمدنی متفاوت گردید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *