در کرسی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی «روش‌شناسی تفسیر اجتماعی» بیان شد؛

بنابر تفسیر اجتماعی، قرآن تاریخمند نیست

سیدعلی نقی ایازی، استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، اظهار کرد: قرآن تاریخمند و مختص زمانه خاصی نیست بنابراین می‌توانیم در هر زمانی سؤالاتی را به قرآن عرضه کنیم و پاسخ آن را بگیریم. علامه فضل‌الله در مقدمه تفسیر خود آورده است که قرآن کتاب لغوی نیست تا در معنای همان لغت منجمد شود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی به نقل از خبرنگار ایکنا، سیدعلی نقی ایازی، استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۰ بهمن در کرسی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی «روش‌شناسی تفسیر اجتماعی» گفت: تفسیر اجتماعی را در طبقه‌بندی انواع تفاسیر، ذیل تفسیر موضوعی قرار می‌دهند و تفسیر موضوعی مبتنی بر موضوع خاصی است. این سبک تفسیری همزمان با رشد دانش مورد توجه علما قرار گرفت، زیرا گزاره‌هایی که در دانش‌های بشری هست تقریباً معاد‌ل‌هایی در قرآن دارد و می‌توان آرای جدید را با نگاه به قرآن تحلیل کرد.

وی با بیان اینکه تفسیر موضوعی کوشش بشری در فهم روشمند قرآن کریم است و ذیل جامعه‌شناسی قرار می‌گیرد، افزود: تفسیر اجتماعی مبتنی بر اندیشه‌های اجتماعی است، اما نوع دیگر تفسیر اجتماعی، کار کسانی است که در عرصه اجتماعی مطالعه داشته و به قرآن مراجعه کرده و بازخوانی مجددی از قرآن دارند و بحث ما بیشتر درباره این نوع اخیر است. لذا این سبک می‌تواند ترکیبی از فرهنگ و دانش باشد و به خصوص با طرح مباحث جامعه‌شناسی معرفت و هرمنوتیک مورد توجه قرار گرفته است. موضوعاتی چون اینکه چگونه فهم مخاطب بر متن اثرگذار است.

ایازی با اشاره به لزوم لحاظ برخی شرایط در این نوع تفسیر، اظهار کرد: دنیای اجتماعی متفاوت از دنیای طبیعی است و در تفسیر باید مورد لحاظ باشد. همچنین عنصر آگاهی انسان به شدت موضوعی پرمعنا و چند متغیر و با ابعاد و اضلاع مختلف است. نمی‌توان گزاره‌های علت و معلولی برای همه شرایط اجتماعی ارائه کرد؛ یعنی صرفا یک‌سری قواعد محدودی تابع علی و معلولی هستند. همچنین در دنیای اجتماعی ما به لحاظ ذهنی درباره آن سخن می‌گوییم و از سویی این ساختارها هستند که خودشان را بر رفتارها تحمیل می‌کنند، ولی هستی‌شناسی تفسیر اجتماعی این است که ساختارها تأثیر جدی بر رفتار آدمی ندارند. معرفت و شناخت در تفسیر اجتماعی براساس توانایی ما در تجربه جهان به نحوی است که دیگران هم آن را تجربه می‌کنند؛ در این حالت واقعیت را مردم خلق می‌کنند که در نقطه مقابل نگاه پوزیتیویستی است و هدف علم هم تلاش برای معرفی و نمایش روابط علی جهان اجتماعی نیست.

مردم واقعیت‌های اجتماعی را خلق می‌کنند
وی بیان کرد: در بحث روش‌شناسی، مدل فرضی قیاسی قابل استفاده در دنیای اجتماعی نیست، زیرا واقعیت اجتماعی منتظر کشف‌شدن نمی‌ماند. واقعیت اجتماعی از سوی مردم و روزمره خلق می‌شود و بهترین شکل محدودسازی آن به زمان و مکان خاص است. در این حالت محقق درصدد درک تجربیات و تفاسیر ذهنی مردم است. همه این‌ها در روش‌شناسی تفسیر اجتماعی مؤثر است.

ایازی ادامه داد: موضوع دیگر که باید در تفسیر اجتماعی لحاظ شود این است که بی‌طرفی و عینیت‌‌گرایی شخصی ضرورت دارد، ولی این موضوع با ذهنیت‌گرایی در تعارض نیست و باید در خدمت فهم و درک تفاسیر ذهنی افراد قرار بگیرد. روش در تفسیر اجتماعی تأکید بر جمع‌آوری اطلاعات غیرتجربی است؛ هر روشی که استفاده می‌شود باید سعی در فهم پدیده‌های اجتماعی از  دیدگاه کنشگران اجتماعی داشته باشد و برای کسب تجربیات اجتماعی بکوشد؛ یعنی وقتی ما در آیات غور می‌کنیم آن را به کنشگران آن واقعه ارجاع می‌دهیم و ارزیابی می‌کنیم.

نقش شناخت‌های پیشین مفسر
وی با تأکید بر اینکه در این نوع تفسیر عنصر فهم قابل توجه است، اظهار کرد: شناخت‌های پیشین مفسر در فهم او از قرآن اثر می‌گذارد. لذا مفسر براساس نظریات باید روشمند به تفسیر آیه بپردازد. در مورد خاستگاه پیش‌فهم مفسر دو دیدگاه وجود دارد؛ یک دیدگاه این است که مفسر باید غرض و هدف مؤلف را به دست آورد و در این شرایط ممکن است و در برخی موارد مغایرت‌هایی درفهم با دیدگاه مؤلف ایجاد شود. بنابراین این دسته از نظریه‌پردازان بر این باورند که برای اینکه مفسر بتواند به دنیای ذهنی مؤلف راه یابد، باید هم به معانی الفاظ توجه داشته باشد و هم خود را در ذهنیت مؤلف شریک سازد و با گفتمان او آشنا شود.

ایازی گفت: دیدگاه دوم این است که چنین التزامی وجود ندارد و تفسیر راهی را جدا از نیت و هدف مؤلف طی می‌کند. لذا ورود به ذهنیت مؤلف ضروری نیست و به تعداد مفسران می‌توانیم تفاسیر گوناگونی داشته باشیم. تفسیر اجتماعی مورد نظر درصدد است که ذهنیت مؤلف را کشف کند. از این رو به یکسری پیش‌نیازها محتاج است و از مهمترین پیش‌فرض‌ها آن است که قرآن ویژه مردم یک عصر و زمانه نیست و برای هر دوره و زمانه راه هدایت را برای مردم مشخص می‌کند و مفسر سعی می‌کند نظر قرآن را در هر زمانی درباره چالش‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از کتاب الهی بیابد.

قرآن تاریخمند نیست
این پژوهشگر تأکید کرد: قرآن تاریخمند و مختص یک زمانه خاص نیست. بنابراین می‌توانیم در هر زمانی سؤالاتی را به قرآن عرضه و پاسخ آن را دریافت کنیم. علامه فضل‌الله در مقدمه تفسیر خود آورده است که قرآن کتاب لغوی نیست تا در معنای همان لغت منجمد شود. از این رو در مواجهه با آن نباید مانند متون دیگر برخورد کنیم.

وی با بیان اینکه خصوصیت دیگر در بحث تفسیر اجتماعی هم تحول از فرد به اجتماع است و در مقولاتی مانند آزادی، عدالت، ارزش‌ها و عناصر فرهنگی از قرآن استفاده می‌کنیم، گفت: در قرآن واژه قانون وجود ندارد، ولی بحث سنت‌های اجتماعی بیان شده است. از جمله در آیه ۱۳۷ آل عمران فرموده که در زمین گردش کنید و ببینید عاقبت تکذیب‌کنندگان چه بوده است. این آیه به سنت‌های الهی و عبرت‌ گرفتن از حوادث تاریخی اشاره می‌کند.

ایازی تصریح کرد: براین اساس ما سه دسته از قوانین را احصا کرده‌ایم؛ اولین دسته گزاره‌هایی هستند که به صورت شرطی در قرآن بیان شده است و این قانون تأکید می‌کند که نتیجه و جزای شرط از خود شرط منفک نمی‌شود و به محض تحقق شرط، نتیجه هم محقق خواهد شد و در آیه ان الله لایغیر ما بقوم… به آن اشاره شده است. شکل دوم قوانین منعطف و دسته سوم قوانین و سنت‌های لایتغیر است که مورد تأکید قرار گرفته و در همه اعصار و امصار قابل تحقق است و در این سنن تحویل و تبدیلی رخ نخواهد داد.

ماهیت تفسیر اجتماعی مشخص نشد
در ادامه این نشست محمد باقر آخوندی، استادیار دانشگاه بیرجند، گفت: ایده تفسیر اجتماعی نظر خوبی است، ولی باید ماهیت آن مشخص شود. مشکل نخست این مسئله مشکل پارادایمی است؛ یعنی مبنای تفسیر اجتماعی، پارادایم تفسیری است، ولی استدلالی که شده بر مبنای پارادایم واقعیت اجتماعی است و این دو با هم سازگار نیست. در قرآن کریم هم ذهن و هم واقعیت خارجی اصل است، کمااینکه شما در استدلالتان بیتان کردید. بنابراین پارادایم تفسیری، تضاد و واقعیت اجتماعی نمی‌توانند قرآن را تفسیر کنند و قرآن پارادایم دارد.

وی افزود: اینکه ما تفسیر اجتماعی را بر پارادایم تفسیری منوط کنیم درست نیست و باید پارادایم اصلی را از خود قرآن بگیریم. بر این اساس قرآن را تفسیر کنیم، زیرا از منظر قرآن، فقط بحث ذهنی و خارجی ملاک نیست. همچنین نظریه تفسیر اجتماعی در فرمایشات شما مورد بحث و توضیح قرار نگرفت و اینکه قرار است در تفسیر اجتماعی چه کاری کنیم، مبانی آن مشخص نشده و صرفاً پیش‌فرض‌هایی بیان شده و مراحل تفسیر اجتماعی هم مشخص نشده است. البته ایشان تفسیر اجتماعی را ذیل تفسیر موضوعی بردند، ولی اگر تفاوت جدی با آن دارد می‌توان مستقلا نام برد و اگر اینطور نیست می‌تواند ذیل همان روش تفسیری شهید صدر قرار بگیرد.

آخوندی تصریح کرد: موضوع دیگر اینکه در هر ایده‌ای روشی وجود دارد، ولی روشتان را در رسیدن به این نظریه نفرمودید و قرار است با چه روشی تفسیر اجتماعی تداوم بیابد. بحث دیگر قانونمندی جامعه است؛ آیا رابطه‌ای بین ایده تفسیر اجتماعی و قانونمندی اجتماعی وجود دارد؟ یعنی اگر تفسیر اجتماعی قرار است فقط قوانین موجود در قرآن را توضیح دهد ولی آیا قرار است غیر از قوانین موضوعات و موارد دیگر را توصیف و تبیین کند؟ بنابراین ارتباط دقیقی را بین این دو مسئله نمی‌بینم. قانونی که قرار است در تفسیر اجتماعی بحث کنیم چه نوع قانونی است؟ برخی قوانین قرآن، فلسفی، برخی کلامی و برخی از انواع دیگر هستند، ولی قانونی که موضوع آن جامعه‌شناسی و تفسیر اجتماعی است چه شرایطی دارد و با قوانین علمی چه اشتراکی دارد؟

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *