تعدد نظام آموزشی حوزه و دانشگاه؛ تهدید یا فرصت
امروزه سخن از دو نظام آموزشی حوزه و دانشگاه به میان آوردن، اندکی متوهمانه و خلاف واقع است.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده اسلام تمدنی، دکتر سید علیرضا واسعی، عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی، به مناسبت هفته پژوهش و نیز روز وحدت حوزه و دانشگاه، در نشست مشترک پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به یکی از دغدغه های مهم نظام آموزشی حوزه و دانشگاه پرداخت و این تعدد را در مجموع هزینه ساز و مایه نگرانی ذکر کرد. وی در آغاز با طرح این که آموزش عالی اساسا به نیروسازی می پردازد نه انسان سازی و تاکید بر این که حوزه و دانشگاه را نباید با عناوین حوزه دین و حوزه علم از هم جدا کرد، گفت که عنوان سخنرانی من اندکی کژتابی دارد، چون حوزه و دانشگاه، دو نظام آموزشی متفاوت ندارند، شاید می شد به جای آن دو مرکز آموزشی یا دو نهاد یا دو بخش یاد کرد، در هر حال عنوان انتخابی خیلی دقیق نیست. اگر چه حوزه در گذشته از نظام آموزشی متفاوتی برخوردار بود، اما امروزه چنین نیست.
وی سپس با تفکیک میان دو نگاه آرمانی و عینی به تعدد مراکز آموزشی حوزه و دانشگاه، گفت: در عالم ذهن و در رویکرد آرمانی، این تعدد می تواند بسیار مفید باشد، چون هم زمینه ای برای رقابت های علمی فراهم می کند، هم میدانی برای همکاری می آفریند، هم در مسیر هم افزایی مفید واقع می شود و هم بسترهایی برای آموزندگان پدید می آورد تا اگر کسی نخواست یا نتوانست دریکی از این مراکز به تحصیل بپردازد، در جای دیگری آن را دنبال کند، خصوصا اگر به راستی نظام متفاوتی بر آنها حاکم باشد، امکان انتخاب گری را فراروی افراد قرار می دهد.
دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ادامه گفت: البته ما در نگاهی عینی و واقعی به این دو پدیده نظر داریم. آن چه هم اکنون با آن مواجهیم، تا حد زیادی برای حوزه و کمتر از آن برای دانشگاه و در سطحی دیگر برای نظام آموزش و جامعه تهدید به شمار می آید و اگر حوزه بخواهد بر مأموریت ذاتی خود استوار بماند و فلسفه وجودی خود را محقق بسازد، باید در مسیر دیگری پیش رفته و برای هویت خود اندیشه کند.
وی حوزه علمیه کنونی را، از نظر برنامه های آموزشی، متون درسی، ساختار و سازمان آموزشی و حتی مراحل ترفیع و ارتقاء که زمانی داعیه دار الگوی خاص و ارزشی بود، به شدت متأثر از دانشگاه دانسته و مقوله مدرک گرایی افراطی را پدیده ای بسیار بد شناسایی کرد و گفت: این پدیده، آسیب جدی است که حوزه را با خطر بقای هویت مواجه می کند، بلکه کرده است. او البته پذیرش روش علمی، نظم پذیری و آیین نامه محوری و نیز تخصصی شدن آموزش را از مزایای اتخاذی حوزه ذکر کرد که می تواند فرصتی فراروی حوزه شمرده شود.
عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی در ادامه به تهدیدهای این تعدد پرداخت و مقوله هایی چون رقابت برسر تسخیر فضاهای آموزشی و خدمتی، یعنی انتظاری که فارغ التحصیلان دو بخش آموزش برای تصاحب میزهای خدمت یا آموزش دارند، تبعیض در تأمین امکانات و نیرو و تلاشی برای به دست آوردن آن به خرج داده می شود، و نیز اشراف و نظارت ایدئولوژیک محور بر فضاهای آموزشی که مجامع حوزوی برای خود قائلند و بی گمان در امر آموزش عالی مطلوبیتی ندارد، را از اساسی ترین موارد تهدید ذکر کرد و گفت این موارد هزینه های سنگینی بر دوش جامعه می گذارد، بی آنکه نتایجی و دستاوردی داشته باشد.
واسعی در پایان تاکید کرد امروزه نظام آموزش حوزه با آن چه در دانشگاه وجو دارد، همانند است و عملا تابع قوانین و قواعد وزارت مربوطه پیش می رود، هر چند به ظاهر نوعی استقلال مدیریتی را تجربه می کند و این تنها در روابط انسانی، نوع پوشش، تعامل و نوع ساختمان و امکانات است که با دانشگاه ها متمایز می شود و این وضعیت آینده خوبی را برای حوزه با مأموریتی که برایش انتظار است، نوید نمی دهد.
بدون دیدگاه