در چهارمین نشست علمی نقش عاشورا در حیات آدمیان مطرح گردید؛

عاشورا و نبرد روایت‌ها؛ عاشوراپژوهی در تعارض/ تضاد

 سیدعلیرضا واسعی: ناسازگاری روایت‌های مربوط به امام حسین و عاشورا، با روش تاریخی باید حل شود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، چهارمین نشست علمی نقش عاشورا در حیات آدمیان، با عنوان عاشورا و نبرد تمدن‌ها در پرتو تئوری حقیقت دنبال شد. در این نشست  سیدعلیرضا واسعی، عضو هیأت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی، با ذکر این که عاشورا پژوهی در حوزه مطالعات تاریخی قرار دارد و تاریخ سخت ترین علم است، گفت: در طبقه بندی علوم که آگوست کنت ارائه کردند، علوم انسانی پیچیده ترین وسخت ترین علم معرفی شده، از آن رو که که با موجود جاندار و دارای اراده سر و کار دارد، ‌بر خلاف دیگرعلوم که با انتزاعیات یا ریاضیات یا جامدات یا نباتات یا حیوانات سر و کار دارند. باید بر آن افزود که در میان علوم انسانی، علوم اجتماعی صعوبت بیشتری دارد و از آن هم سخت تر علوم تاریخی است، چون هم با انسان سر و کار دارد، هم با موضوع مورد مطالعه خود ارتباط حضوری و مشاهدی ندارد.

وی اضافه کرد: برای دست یابی به آن چه در گذشته رخ داد، واسطه‌هایی (اسناد و مدارک و شواهد)لازم است و همین امر دانش تاریخ را با مشکلاتی روبرو می‌کند؛ این که در کربلا چه گذشت، امام حسین(ع) چه کرد، اصحابش چگونه با ایشان در تعامل بودند یا دستگاه حاکمیت یزید چه رفتاری با او و پیروانش داشت، همه پرسش‌هایی است که پاسخ درخور خود را از طریق روایت‌های موجود به دست می‌آورند. بنا بر این واقعیت و حقیقت در تاریخ دو چیز متفاوتند و چه بسا واقعیت های موجود، مثل گزارش‌ها، روایات، آثار و ابنیه و … آدمی را به حقیقت (آن چه در گذشته بوده یا رخ داده) برساند و همین امر موجب پیدایی داوری‌ها و اظهار نظرهای مختلف، گاه متضادی می‌شود که حل چنین تعارض‌هایی با کاوش در وثاقت راویان یا صداقت گزارش‌گران و حتی با تواتر روایی (دموکراسی روایت) میسر نیست و باید راه‌های دیگری پیمود.

 واسعی برای تبیین ادعای بیان شده، به برخی از تحقیقات اشاره کرد که نشان داده اند چگونه روایت‌های بی‌پایه و اساس، به عنوان واقعیت در اختیار امروزیان است، در حالی که هیچ حقیقتی را بر نمی‌نمایند، چنان که علامه عسگری در کتاب عبدالله بن سبا و دیگر افسانه‌های تاریخی با همین رویکرد، به افسانه‌ای بودن شخصیت ابن سبا پرداخت در حالی که برخی وی را موسس شیعه می‌دانند. او هم چنین در کتاب دیگرش (یک صد و پنجاه صحابی ساختگی)از افرادی سخن به میان می‌آورد که هیچ واقعیت خارجی نداشته، اما به عنوان راویان اخبار یا افراد تأثیرگذار، در جنگ‌ها و وقایع برساخته نقش آفریدند. این رویکرد انتقادی، الگویی برای محقق تاریخ است تا بیش از پیش به واقعیت‌های در اختیار به دیده تردید و تحقیق بنگرد.

واسعی در ادامه به برخی از راهکارهای کشف حقیقت اشاره کرد و گفت: استناد به منابع اولیه و معتبر، خردپذیری داده ها یا امکان تحقق اخبار، هم‌خوانی مجموعه داده‌ها با یک دیگر و نیز نگاه جامع و همه‌جانبه (دوری از نگاه کاریکاتوری) را راه‌هایی است که امکان شناسایی حقیقت را هموار می سازد.

او به عنوان پاره‌ای از مصادیق چالش روایت ها در قضیه عاشورا، به گفتگو امام با ولیدبن عتبه، امیر مدینه اشراه کرد که گوناگون نقل شده است، در حالی که اساسا چنین گزارشی محل تردید است، چون یا امام حسین باید آن را نقل کرده باشد ی ولید یا مروان بن حکم که در آن نشست حضور داشت، در حالی که چنین نیست و آن چه آمده نیز با هم اختلاف دارد، بنا بر این نبرد پیش‌آمده، در حوزه روایت هاست نه آن چه در واقع رخ داده بود. هم چنین مقوله مطالبه امام از حر بن یزید ریاحی که به عنوان فرمانده سپاه یزید مانع رفتن ایشان شده بود. بر پایه برخی از روایات امام از او خواسته بود تا اجازه دهد به سرزمین ها و کوه های شرقی پناه ببرد یا به مدینه بازگردد یا مستقیما پیش یزید برود و در گفتگوی با او تصمیم نهایی را اتخاذ کند، اما روایات دیگر چنین درخواستی را نمی‌پذیرند، حال چه باید کرد؟ روایت اظهار بی‌اطلاعی و ناراحتی یزید از آن چه گذشته بود نیز ازین مقوله است که روایت‌هایی در مقابل آن قرار دارد و شناخت حقیقت تنها با ملاک‌های بیان شده میسر است.

واسعی در پایان،‌ نبرد روایت ‌ها در تاریخ را امری طبیعی دانست که تنها با روش تحقیق تاریخی قابل رفع و حل است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *