یک استاد دانشگاه در حوزه جامعه‌شناسی دین مطرح کرد

آیا قرآن صرفاً کتاب هدایت است یا طرح تمدن‌سازی

سیدمحسن میرسندسی با تأکید بر اینکه قرآن تنها کتاب هدایت فردی نیست، گفت: پیام آن برای جامعه امروز، ترسیم الگوی تمدن‌سازی بر پایه سه فضیلت صبر، عدالت و شکر است؛ سه ستونی که سبک زندگی قرآنی و جامعه برخوردار از کرامت و پاسخگویی را شکل می‌دهد.

کارکرد اجتماعی مفاهیم قرآنی در جامعه امروز نشان می‌دهد که میان ایمان و مسئولیت اجتماعی پیوندی عمیق وجود دارد. قرآن کریم تنها کتاب هدایت فردی نیست، بلکه نقشه راهی برای ساخت جامعه‌ای متوازن، عدالت‌محور و اخلاقی به‌شمار می‌رود. آموزه‌هایی مانند عدالت، مهربانی، صداقت، همکاری، امانت‌داری، فروتنی و گذشت، ارکان اصلی روابط اجتماعی در نگاه قرآن هستند و می‌توانند بسیاری از چالش‌های اخلاقی و فرهنگی عصر حاضر را اصلاح کنند.

در شرایطی که جوامع مدرن با مسائلی چون کاهش اعتماد عمومی، گسست خانوادگی و نابرابری اقتصادی مواجه‌اند، ترویج معارف قرآنی می‌تواند بنیان‌های اعتماد و همبستگی اجتماعی را بازسازی کند. به‌ویژه اصل عدالت و تعالیم مرتبط با انفاق و زکات، ساختارهایی حمایتی برای کاهش شکاف طبقاتی فراهم می‌کنند و روح تعاون و مشارکت را در جامعه تقویت می‌سازند.

با دعوت به شورا و گفت‌وگو، الگوی حکمرانی مشارکتی را ارائه می‌دهد؛ الگویی که می‌تواند در تصمیم‌گیری‌های اجتماعی، فرهنگی و مدیریتی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین مفاهیمی چون احسان و احترام متقابل، نهاد خانواده را به‌عنوان سلول بنیادی جامعه استوار می‌کند و روابط انسانی را بر پایه رحمت و همدلی سامان می‌دهد.

قرآن در حقیقت نظام اخلاقی ـ اجتماعی کاملی را معرفی می‌کند که هدف آن رشد انسان در بستر جامعه است. اجرای عملی این مفاهیم نیازمند آگاهی، آموزش کاربردی و نهادینه‌سازی رفتار قرآنی در فرهنگ عمومی است. هر زمان که جوامع اسلامی توانسته‌اند معانی قرآنی را به کنش اجتماعی تبدیل کنند، پیشرفت فرهنگی و عدالت‌محوری در آن‌ها ملموس‌تر بوده است. از این‌رو قرآن همچنان می‌تواند راهنمای تحول، همزیستی و تعالی انسانی در دنیای امروز باشد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی به نقل از ایکنا، خبرنگار ایکنای خراسان‌رضوی گفت‌وگویی با سیدمحسن میرسندسی، استاد دانشگاه و پژوهشگر جامعه‌شناسی دین، درباره رویکرد اجتماعی مفاهیم قرآنی در جامعه امروز انجام داده که در ادامه می‌خوانیم؛

ایکناـ از نگاه شما قرآن چه جایگاهی در زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد؟ آیا می‌توان گفت قرآن صرفاً کتاب هدایت فردی است یا الگویی برای جامعه‌سازی نیز ارائه می‌دهد؟

قرآن کریم از آغاز نزول، کتاب زندگی و جامعه‌سازی بوده است، نه صرفاً مجموعه‌ای از مواعظ اخلاقی یا تعالیم فردی. همان‌گونه که در آیه ۲۵ سوره حدید آمده است: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»، هدف بعثت پیامبران اقامه قسط در جامعه است.

این آیه نشان می‌دهد هدایت قرآنی هم بعد فردی دارد و هم بعد اجتماعی و تمدنی. قرآن جهان‌بینی توحیدی را با عرصه حکمرانی، عدالت، مشارکت و نظم اجتماعی پیوند می‌زند. علامه طباطبایی در المیزان می‌فرماید: «قسط و عدل در قرآن نه تنها معیار رفتار فردی، بلکه ستون فقرات نظام اجتماعی و سیاسی است»؛ به این معنا که هر ساختار اجتماعی اگر فاقد عدالت باشد، از منظر قرآن مشروعیت ندارد. بنابراین قرآن نه تنها انسان را از درون می‌سازد، بلکه جامعه را نیز به سمت توازن، انصاف و کرامت هدایت می‌کند.

از این منظر، قرآن کتاب جامعه است؛ کتابی که رابطه انسان با خدا، انسان با انسان و انسان با طبیعت را براساس اصولی مانند توحید، قسط، صبر، شکر و تقوا تنظیم می‌کند. اگر این اصول در متن زندگی اجتماعی نهادینه شوند، جامعه‌ای «سالم» و «قائم به قسط» شکل خواهد گرفت.

ایکناـ قرآن چگونه مفاهیمی مانند «صبر»، «قسط» و «شکر» را از حالت فردی به اصول جامعه‌ساز تبدیل می‌کند؟

این سه مفهوم در قرآن، سه رکن برای سازوکار رشد و پایداری جامعه الهی‌اند. «صبر» بنیان پایداری و مقاومت اجتماعی است؛ «قسط» چارچوب عدالت ساختاری و نهادی را فراهم می‌کند؛ و «شکر» نیروی نگه‌دارنده سرمایه‌های معنوی و اجتماعی جامعه است.

در موضوع صبر نیز قرآن آن را نه صرفاً «تحمل منفعلانه»، بلکه نوعی «ایستادگی فعال» معرفی می‌کند. در آیه ۲۰۰ سوره آل‌عمران آمده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا». این سه فرمان پیاپی از صبر فردی آغاز می‌شود، به صبر جمعی می‌رسد و در نهایت به پایداری اجتماعی و مرزبانی فرهنگی اشاره دارد. شهید مطهری در تفسیر این آیه می‌گوید: «صبر در منطق قرآن، عنصر پویایی جامعه مؤمن است، نه عامل رکود».

در حقیقت، صبر از منظر قرآن به معنای مدیریت بحران، تحمل مسئولانه و استقامت در مسیر حق است. جامعه‌ای که صبر را به‌عنوان نظام رفتاری و فرهنگی نهادینه کند، در برابر فشارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی استوار و مقاوم باقی می‌ماند.

اما «قسط»، همان عدالت اجتماعی و توزیعی است که آیه ۲۵ سوره حدید آن را هدف اصلی بعثت پیامبران معرفی کرده است. در نگاه علامه طباطبایی، قسط ترجمان اجتماعی عدل است؛ یعنی عدالت در ساختار توزیع قدرت، ثروت و منزلت اجتماعی. قرآن در آیه ۸ سوره مائده می‌فرماید: «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» که نشان می‌دهد عدالت‌ورزی صرفاً یک فضیلت سیاسی نیست، بلکه شرط دستیابی به تقوای جمعی است. با تحقق عدالت اجتماعی، روابط انسانی از تبعیض و ستم تهی می‌شود و سرمایه اعتماد اجتماعی بازتولید خواهد شد.

مفهوم سوم، «شکر» است. در قرآن، شکر تنها به معنای گفتن «الحمدلله» نیست؛ بلکه به معنای شناخت، یادآوری و پاسداری از نعمت‌هاست. آیه ۷ سوره ابراهیم می‌فرماید: «لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ». شکر در سطح اجتماعی یعنی قدردانی جمعی از نعمت‌های الهی از طریق استفاده صحیح از منابع و سرمایه‌ها. به تعبیر آیت‌الله جوادی آملی، جامعه شاکر جامعه‌ای است که نعمت عدالت، علم و قدرت را در خدمت خیر عمومی به کار گیرد، نه در مسیر اسراف، اتلاف یا سلطه. از این‌رو، شکر اجتماعی ضامن پایداری توسعه عادلانه است.

بر این اساس، قرآن از رهگذر این سه مفهوم، الگوریتمی برای جامعه‌سازی ارائه می‌کند: «صبر» پایداری اجتماعی را تضمین می‌کند، «قسط» ساختار عادلانه جامعه را سامان می‌دهد، و «شکر» توازن و پویایی جامعه را حفظ می‌سازد.

ایکناـ با توجه به چنین برداشتی، آیا می‌توان از این مفاهیم برای طراحی سیاست‌های اجتماعی و حتی سیاست‌گذاری عمومی الهام گرفت؟

قطعاً چنین امکانی وجود دارد. اگر نگاه ما به قرآن صرفاً تجویزی و اخلاقی نباشد و به آن از منظر ساختاری و راهبردی بنگریم، می‌توان از این مفاهیم چارچوبی برای سیاست‌گذاری اجتماعی استخراج کرد. قرآن در بیان عدالت اجتماعی دستورالعملی جامع ارائه می‌دهد که از نحوه توزیع ثروت تا مدل حکمرانی را دربرمی‌گیرد. آیات مربوط به زکات، انفاق و نهی از ربا (بقره/۲۷۵ تا ۲۸۰) نشان می‌دهد که قرآن در پی ایجاد ساختار اقتصادی عادلانه است؛ ساختاری که می‌تواند الهام‌بخش سیاست‌های رفاهی و بازتوزیعی باشد.

بر پایه مفهوم قسط، سیاست‌گذاری اجتماعی باید سه اصل را محور قرار دهد که شامل شفافیت و پاسخگویی در تصمیم‌گیری‌ها، برابری فرصت‌ها در آموزش و اشتغال و مبارزه نظام‌مند با تبعیض و فساد است.

این سه محور همان چیزی است که قرآن از آن با عنوان «اقامه قسط» یاد می‌کند و شهید صدر آن را «عدالت توزیعی و عینی» می‌نامد.

در حوزه صبر نیز سیاست‌گذاری اجتماعی باید بر آموزش پایداری اخلاقی و مسئولیت جمعی استوار باشد. جامعه‌ای که شهروندان آن به‌جای گلایه و انفعال، «صبر فعال» را در برابر مشکلات اقتصادی و اخلاقی تمرین کنند، از ظرفیت بالاتری برای تاب‌آوری اجتماعی برخوردار خواهد بود. نظام آموزشی می‌تواند با الهام از آموزه‌های قرآن، صبر را نه به معنای سکوت یا تسلیم، بلکه به‌عنوان فضیلت مقاومت در برابر بحران‌ها و ناعدالتی‌ها ترویج کند.

در بحث شکر نیز سیاست‌گذار باید «مدیریت نعمت» را سرلوحه قرار دهد. قرآن در سوره نحل، شکر را در قالب استفاده درست از نعمت‌ها تعریف می‌کند. بنابراین سیاست‌هایی که مصرف‌گرایی را مهار کنند و سرمایه‌های انسانی و طبیعی را در خدمت عدالت قرار دهند، در واقع سیاست‌های شاکرانه محسوب می‌شوند. به بیان دیگر، قرآن برای طراحی نظام اجتماعی مطلوب، هم اصول ارزشی (مانند قسط و شکر) و هم سازوکار رفتاری (مانند صبر و تقوا) را ارائه داده است؛ کافی است این مفاهیم به زبان علوم اجتماعی معاصر ترجمه و در ساختارهای اجتماعی نهادینه شوند.

ایکناـ به نظر شما در جامعه امروز چه سوءبرداشت‌هایی از این مفاهیم وجود دارد که مانع تحقق کارکرد اجتماعی آن‌ها شده است؟

متأسفانه در فضای فکری و فرهنگی جامعه، برخی مفاهیم قرآنی به‌صورت تقلیل‌یافته و صرفاً فردی تفسیر شده‌اند. سه سوءبرداشت رایج در این زمینه دیده می‌شود. نخستین آن‌ها سوءبرداشت از «صبر» است؛ به‌طوری‌که در ذهن عمومی، صبر مترادف سکوت و انفعال تلقی می‌شود.

در حالی‌که قرآن صبر را با «جهاد» و «اقدام» همراه می‌داند. آیه ۱۴۶ آل‌عمران از کسانی یاد می‌کند که «فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکَانُوا»، یعنی اهل صبر کسانی‌اند که نه عقب‌نشینی کردند، نه سستی ورزیدند و نه تسلیم شدند.

برداشت انفعالی از صبر، جامعه را به تحمل وضعیت ناعادلانه عادت می‌دهد؛ در حالی‌که صبر در منطق قرآن، اراده‌ای آگاهانه برای تغییر است. سوءبرداشت دوم به مفهوم «قسط» بازمی‌گردد. گاهی عدالت به معنای مساوات مطلق و یکسان‌سازی تفسیر می‌شود، حال آنکه قرآن عدالت را «قرار دادن هر چیز در جای مناسب خود» می‌داند. علامه طباطبایی تأکید می‌کند: «عدل، اعطاء کل ذی‌حق حقه است»؛ یعنی عدالت، رعایت تناسب و توازن است، نه همسان‌سازی صوری. این خلط معنا میان عدالت و برابری ظاهری، حتی در برخی سیاست‌گذاری‌ها نیز مشاهده می‌شود و در نهایت به بی‌عدالتی پنهان می‌انجامد.

سومین سوءبرداشت، مربوط به مفهوم «شکر» است. در ذهن عمومی، شکر به شعار و تکرار زبانی تقلیل یافته؛ در حالی‌که شکر حقیقی، مدیریت آگاهانه نعمت‌ها و جلوگیری از اسراف، تبذیر و فساد است. جامعه‌ای که منابع خود را بی‌محابا مصرف می‌کند و این مصرف بی‌رویه موجب بروز ناترازی‌های اقتصادی، محیط‌زیستی و اجتماعی می‌شود، در حقیقت جامعه‌ای ناسپاس است، هرچند ظاهراً اهل ذکر و دعا باشد.

از همین رو، برای احیای کارکرد اجتماعی مفاهیم قرآنی باید این مفاهیم از سطح واژه و تذکر فردی فراتر رفته و به سطح «گفتمان عمومی» و «سیاست عمومی» ارتقا یابند. مفسران شیعه، از جمله علامه طباطبایی و آیت‌الله جوادی آملی، بر این نکته تأکید دارند که قرآن کتاب «عمل اجتماعی» است، نه صرفاً متن عبادت فردی. این نگاه نشان می‌دهد که بازخوانی جامعه‌شناسانه قرآن، شرط ضروری تحقق تمدن قرآنی و شکل‌گیری نظم اجتماعی مبتنی بر ارزش‌های وحیانی است.

ایکناـ پیام اصلی قرآن برای جامعه امروز چه می‌تواند باشد؟

پیام قرآن این است که ایمان بدون عدالت، و عدالت بدون صبر و شکر، دوام نمی‌آورد. جامعه قرآنی جامعه‌ای است که در آن انسان‌ها در برابر مشکلات «صابر»، در روابط اجتماعی «عادل»، و در مواجهه با نعمت‌ها «شاکر» باشند. این سه فضیلت، ستون‌های جامعه قرآنی را شکل می‌دهد؛ جامعه‌ای که در آن کرامت انسانی، پاسخگویی و عدالت نه شعار، بلکه سبک زندگی به‌شمار می‌آید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *