دین ورزی اصنافی دارد که هر یک بر مبانی؛ روش ها و …متفاوتی استوار ند و پیامدهای ویژه ای دارند. دین ورزی می تواند عارفانه باشد کما این که می تواند فقیهانه باشد. دین ورزی می تواند اخلاقی باشد همان گونه که می تواند عاقلانه باشد.

هر یک از این اصناف دین ورزی مبانی دارند و پیامدهایی که پرداختن به آن می تواند جامعه دین ورز پیرامونی ما را پویا نگه دارد.

دین ورزی عاقلانه هم نیازمند مباحثی از سنخ عقل نظری است و هم نیازمند طرح مباحثی با رویکرد عقل عملی است که از سنخ پیامدها و آسیب های آن است.

دین ورزی عاقلانه که می توان آن را مفهومی نزدیک به آن چیزی دانست که پاره ای اندیشمندان از آن به «دین ورزی معرفت اندیش» یاد کرده اند در پاره ای آموزه های امامان شیعه مورد توجه بوده است و تلاش کرده اند این گونه دین ورزی را در جوامع پیرامونی خویش به گفت و گو بگذارند.

امام رضا علیه السلام به عنوان شخصیتی که گفت و گو به معنای کهن آن – و نه به معنای مدرن آن که بر مبانی ویژه ای استوار است – را ترویج و از آن استقبال می کرده است در سخنانی شنیدنی و قابل تامل به پیامدهای دین ورزی عاقلانه پرداخته و ده ویژگی را برای این مُدل دین ورزی تعریف کرده است.

این سخن آن عزیز که برگرفته از آموزه های نبوی[۱] است چنین آغاز می شود: لا یَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَکُونَ فیهِ عَشْرُ خِصال انسان مسلمان کمال عقلی اش در این است که وی را رهنمون به ده ویژگی و صفت کرده باشد. اولاً: ترکیب « لا یَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم» از ترکیبات معناداری است که باید به نگاه معرفت شناسانه به تحلیل آن پرداخت. تفکیکی که حضرت بین کمال عقل و مسلمانی می افکند و این که گویا این دو تلازم وجودی ندارند؛ ثانیاً: تاکید بر عقل عملی در آموزه های دینی و…نکات مهم دیگری که در این سخن امام علیه السلام آمده هر یک می تواند مورد گفت و گوهای بسیار قرار گیرد.  این ده صفت که حضرت در این روایت به آن ها اشاره کرده است بسیاری از آن ها از جنس امور عملی اند و ناظر به عرصه رفتارهای انسانی اند که در جامعه پیرامونی ما می توانند هم چنان کاربردی باشند لذا به مهم ترین آن ها به اجمال اشاره خواهد شد.

۱.خیرخواهی عمومی

یکی از ره آوردهای دین ورزی عاقلانه خیرخواهی عمومی است. امام رضا علیه السلام می گویند: انسان مسلمان باید چنان شود که: أَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ بخیر و خوبى او(مردم) امیدوار باشند. یعنی انسان های دیگر از او انتظاری جز خیرخواهی نداشته باشند. انسانی که بخواهد به این مرحله برسد که دیگران جز امید خیر از وی نداشته باشند باید به تعبیر پیامبر صلی الله علیه و آله خود را به زحمت اندازد:تَـکَـلَّـفُوا فِعْلَ الْخَیْرِ وَ جاهِدوا نُفوسَکُمْ عَلَیْهِ…در کار خیر، خود را به زحمت اندازید و در این راه با هوا و هوس خود مبارزه کنید…[۲] اگر کسی این گونه شد و این چنین اندیشید به گفته امام علیه السلام چنان خواهد شد که: یَسْتَکْثِرُ قَلیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ، وَ یَسْتَقِلُّ کَثیرَ الْخَیْرِ مِنْ نَفْسِهِ. یعنی کارهاى خیر خود را کوچک و ناچیز و اندک بشمارد، و کارها(و کمکها)ى دیگران را بسیار و بزرگ بشمارد. این نگاه اگر عمومیت پیدا کنند هر جامعه ای را می تواند در ابعاد مختلف اقتصادی و فرهنگی و…به جامعه انسانی نزدیک کند.

۲. امنیت عمومی

دیگر ره آورد دین ورزی عاقلانه در امان ماندن مردم از دست این دینداران است. امام علیه اسلام می گویند: وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. از شر و بدى و اذیت او(مردم)آسوده و ایمن باشند. دین البته باید دیندار را چنان تربیت کند که عموم مردم از دست وی در امان باشند. پیامبر در تعریف مسلمان حقیقی می گویند: المُسلِمُ مَن سَلِمَ المُسلمونَ مِن لِسانِهِ و یَدِهِ .[۳] مسلمان کسی است که عموم مردم از زبان و دست وی ایمن باشند نه با زبان کسی را تخریب و خوار و تحقیر و… می کند و نه به اموال ایشان دست می زند و نه آنان را مورد ضرب و جرح قرار می دهد. نکته جالب این سخن پیامبر این است که می گویند عموم مردم باید از دست و زبان انسان مسلمان امنیت داشته باشند نه این که فقط هم کیشان وی احساس امنیت کنند.

جامعه ای که امنیت عمومی در آن نباشد بدان جا خواهد رسید که اخوان ثالث به خوبی آن را ترسیم کرده است:« … وگر دست محبت سوی کسی یازی؛ به اکراه آورد دست از بغل بیرون؛ که سرما سخت سوزان است»

۳. تلاش در کاهش رنج های انسانی

ره آورد دیگر دین ورزی عاقلانه در بیان امام رضا علیه السلام این است که این مُدل دین ورزی باید دینداری تربیت کند که یکی از تلاش هایش حرکت در جهت کاهش رنج های انسانی باشد. ایشان می گویند: لا یَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَیْهِ. ملول نشود از عرضه حاجت های انسانی بر او. به بیان دیگر ظرفیتی داشته باشد که نیازها و حاجت های انسانی که بر وی عرضه می شود اگر هم نمی تواند پاسخ مثبتی به آن بدهد خسته نشود و مانع طرح آن ها نگردد.

رنج های انسانی و نیازهای انسانی گاه از جنس امور مادی اند -که به نظر می رسد فهم اولیه این فقره نیز همین است – و دیگر گاه از جنس امور معنوی اند. انسان مسلمان باید چنان ظرفیتی داشته باشد که از عرضه این نیازها ملول و رنجیده نشود. دین ورزی عاقلانه دیندار را بدان جا می کشاند که برای رنج های مادی دیگران حداکثر تلاش را می کند چرا که رنج های مادی گاه چنان انسان ها را می آزارد که توصیف ناشدنی است؛ همان که  شاملو آن را این گونه به تصویر کشیده است: «…دریغا که فقر؛چه به‌آسانی؛ احتضارِ فضیلت است…».

گاه صرف شنیدن رنج های دیگران اسباب آرامش ایشان است و می توان تنها با گشادگی به شنیدن رنج های دیگران همت ورزید و باری از دوش ایشان برداشت. ای کاش بدان جا می رسیدیم که اگر توان برآورده کردن نیازهای دیگران را نداریم فرصتی می دادیم تا دیگران رنج هایشان را بر ما عرضه بدارند.

 


[۱] . علل الشرایع؛ ج ۱ ؛  115. در علل الشرایع این روایت را حضرت از قول پیامبر نقل کرده اند.

 

 

 

[۲] . تنبیه الخواطر، ج ۲، ۱۲۰.

 

 

 

[۳] . کنز العمّال؛ ۷۳۸ .

 

 

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *