عرفان و تصوف در زمره پدیدارهایی است که در عرصه نظری و نیز در حوزه تحولات اجتماعی منشا اثر بوده و از وجوه تاثیرگذار تمدن اسلامی تلقی می شود که رویکردهای متفاوتی درباره آن اتخاذ شده است. در این پژوهش با طرح سه نظریه کلی به پدیدار عرفان و تصوف پرداخته شده است. رویکرد اول اساس و جوهر تمدن اسلامی را تصوف و عرفان تلقی می کند و اساس تمدن اسلامی از ابتدا تا کنون را بر همین مبنا تفسیر می نماید. رویکرد دوم به عدم امکان تاسیس اندیشه های سیاسی و تمدنی بر مبنای تصوف و عرفان باور دارد و این جریان را اصلی ترین عامل تعطیلی عقل و زوال اندیشه و تمدن اسلامی می داند. رویکرد سوم جریان عرفانی را از عوامل مهم و جریان ساز می داند که سبب بالندگی تمدن اسلامی شده است