به همت گروه حکمت و کلام جدید پژوهشکدۀ اسلام تمدنی برگزار گردید:
روششناسی تفسیر اجتماعی از جزءنگری تا کلگرایی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، نشست تخصصی «روششناسی تفسیر اجتماعی از جزءنگری تا کلگرایی» از سلسله نشستهای «نقد مبانی معرفتشناختی و روششناختی علوم اسلامی» توسط گروه حکمت و کلام جدید پژوهشکدۀ اسلام تمدنی با حضور سیدمصطفی احمدزاده عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به عنوان ارائه دهنده و اویس استادی به عنوان دبیر علمی برگزار شد.
در ابتدای نشست احمدزاده گفت: این نشست از مجموعه نشستهای نقد مبانی روششناختی و معرفتشناختی علوم اسلامی است. در بحثهای روششناختی از ۵ نکته مبانی دانش؛ مبادی دانش؛ اصول دانش؛ قواعد دانش؛ روش دانش یاد میکنیم.
عضو هیأت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی در ادامه مقدماتی را دربارۀ بحث تفسیر اجتماعی و مبانی مطرح نمود و گفت: مفسران و قرآنپژوهان از ابتدای بالیدن و رشد تفسیر اجتماعی نگاهی جزءنگر نسبت به آن داشتهاند اما دیدگاههای جدیدتر در این حوزه نگرشی کلگرایانه دارد. ما این دو دیدگاه را در حوزۀ تفسیر قرآن مقایسه کرده و ویژگیهای آنها را برمیشماریم. مبانی تفسیر اجتماعی که عبارت است از گزارههای اثباتشده دربارۀ پیشفرضها و مبادی تصدیق تفسیر که پایۀ موضوعات و مسائل تفسیر هستند و در فرآیند تفسیر اثری بنیادین دارند و اساس استدلال و استنباط مفسر میباشند.
وی افزود: براساس این تعریف تقسیمبندیهای متعددی انجام شده است. در یک تقسیمبندی کلی مبانی به دو دستۀ بعید و قریب تقسیم میشوند که مبانی قریب قرآنی یا تفسیری هستند، اما مبانی بعید از دانشهای دیگر گرفته شدهاند که در این صورت مبادی نامیده میشوند. مبانی قریب قرآن خود به دو دستۀ درونمتنی و برونمتنی تفسیم میشوند که مبانی درونمتنی دربردارندۀ دو قسم دلالی و صوری است. مبانی تفسیری قریب به دو نوع مبانی عام و خاص تقسیم میشوند. مبانی عام، آن دسته از مبانی است که هر روش و شیوۀ تفسیری را دربرمیگیرد و میان روشهای گوناگون تفسیر مشترک است. مبانی خاص مختص رویکرد، روش و شیوۀ خاصی از قرآن است که دو نوع تکرشتهای (درونتفسیری) و چندرشتهای (برونتفسیری) دارد. مبانی درونتفسیری تنها به دانش تفسیر وابسته است، اما مبانی برونتفسیری به دانشی دیگر نیز نیاز دارد. حال اگر ما در پی استخراج مبانی جامعهشناختی از قرآن کریم باشیم، یعنی بخواهیم علم جامعهشناسی را تقویت کنیم، مبانی خاصی دارد. اما ما در بحث خود به دنبال تقویت علم مخدوم یعنی تفسیر هستیم و میخواهیم از دانشهای دیگر برای تقویت آن استفاده کنیم.
احمدزاده افزود: بحث بعدی تفسیر اجتماعی است. تفسیر اجتماعی تفسیری است که با رویکرد اجتماعی همۀ آیات قرآن کریم را از منظر اجتماعی تفسیر میکند.در این نوع تفسیر حتی آیات فردی نیز اجتماعی تفسیر میشوند چون خود فرد نیز جزئی از اجتماعی است و اعمال او آثار اجتماعی دربردارد.
در ادامۀ بحث احمدزاده بحث مبانی خاص تفسیر اجتماعی را تشریح نمود: دربارۀ مبانی خاص تفسیر اجتماعی میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد و در آثار و تکنگاشتهای مرتبط از این مبانی یاد شده است: ذاتی بودن روحیۀ اجتماعی انسان، اصالت جامعه دربرابر اصالت فرد، تأثیر متقابل رفتارهای اجتماعی بر حیات اجتماعی، امکان استخراج و استنباط قوانین و آموزههای اجتماعی از قرآن، تأکید بر وجود احکام و آموزههای اجتماعی در قرآن و… اما ما در اینجا تنها به آن دسته از مبانی میپردازیم که مورد تأیید و اتفاق همه هستند.
وی در ادامه افزود: قرآن، خود، یک سیستم میباشد که از دو منظر قابل اثبات است نخست اینکه در جای خود به اثبات رسیده که زبان یک سیستم است، بنابراین هر متنی از جمله قرآن نیز یک سیستم است. دلیل دوم این است که خود دین، از جمله اسلام، یک سیستم میباشد، در نتیجه متنی که دین معرفی میکند باید یک سیستم باشد تا بتواند دین را بهطور کامل به مخاطبانش معرفی کند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پس از تبیین نگاه سیستمی، به بحث از مبانی تفسیر اجتماعی از منظر دو نگاه جزءنگر و کلنگر و بیان شاخصهای اصلی هر یک به شرح ذیل پرداخت و گفت: بحث اصلی صرفاً روی مبانی خاص تفسیر اجتماعی متمرکز است و بر این اساس در ادامه شاخصهای نگاه جزءنگر در بررسی مبانی تفسیر اجتماعی را بررسی میکنیم. شاخص نخست نگاه جزءنگر شعف استدلالی مبنا است؛ زیرا نگاه تکساحتی به مبنا موجب میشود، دلایل اثبات آن کاهش یابد. درواقع در نگاه جزءنگر چون ارتباطی میان مبنا وجود ندارد، استدلالهای ما نیز تنها معطوف به یک مبنا بوده و از عمق و دقت کافی برخوردار نیست.
احمدزاده افزود: شاخص دوم کاهش کارکرد مبناست. در واقع مفسر اجتماعی وقتی مبنایی را میپذیرد، آن را در تفسیر خود به کار گرفته و کارکردهایی برای آن درنظر میگیرد، اما نگاه جزءنگر موجب میشود نگاه مفسر به مبانی و کارکردهای آن محدودیت یابد.
مدیرگروه قرآن و مطالعات اجتماعی گفت: بحث بعدی نگاه سیستمی به مبانی تفسیر اجتماعی است. در نگاه سیستمی در عین اینکه جایگاه هر مبنا را به شکل جزیی و فردی و نقش آن در حل مسائل تفسیر اجتماعی قرآن در نظر میگیریم، به روابط آن با دیگر مبانی و ارتباطات فعال آن نیز نظر خواهیم داشت.
وی افزود: نخستین دستاورد نگاه سیستمی افزایش کارکرد مبانی است؛ زیرا ارتباط میان مبانی موجب میشودارتباط آن با دیگر مبانی و کارکردهای آنها را نیز در نظر بگیریم. براین اساس ارتباط میان مبانی شمن اینکه نقاط قوت هر یک از آنها را افزایش میدهد، نقاظ ضعف هر یک را نیز میکاهد. شاخص دوم تقویت استدلالی مبانی است. شاخص سوم تعریف دقیق مبانی است. شاخص بعدی تکثر دیدگاههای تفسیری است. نگاه کلگرایانه به مبانی خاص تفسیر اجتماعی، تنوع و تکثر دیدگاهها را در پی خواهد داشت که در چهارچوب ارتباطات شبکهای میان مبانی، ضمن سازگاری با مبانی و اصول تفسیری قرآن کریم، توان لازم را برای پاسخگویی به مسائل روز جامعه مییابد. شاخص آخر تقدم و تأخر مبانی است.
بدون دیدگاه