به همت گروه پژوهشی حکمت و کلام جدید در دومین روز برگزاری کارگاه تخصصی پژوهش محور با عنوان «آسیب شناسی معنویت های نوظهور» عنوان شد:

زنان زیبا نماد یوگای مدرن

 سومین جلسه از مجموعه نشست‌ها و کارگاه‌های آسیب‌شناسی معنویت‌های نوظهور با عنوان «نقد بررسی یوگا» روز پنج‌شنبه ۰۳/۰۴/۱۴۰۰ ساعت ۰۸ تا ۱۰ در محل پژوهشکدۀ اسلام تمدنی برگزار گردید.

به گزارش روابط عمومی پژوهشکده اسلام تمدنی، در این نشست حجت‌الاسلام والمسلمین حمیدرضا مظاهری سیف، رئیس و عضو کارگروه عرفان‌های کاذب قطب تعمیق ایمان به ارائۀ بحث پرداختند و دبیر علمی جلسه نیز برعهدۀ اویس استادی، کارشناس ارشد فلسفه و حکمت اسلامی و کارشناس امور پژوهشی پژوهشکدۀ اسلام تمدنی بود.

دربارۀ یوگا

ابتدا دبیر علمی جلسه، اویس استادی به بیان مقدماتی دربارۀ یوگا پرداخت: یوگا مربوط به سنت فلسفی و عرفانی هند است که بین ۳ تا ۵ هزار سال قدمت دارد. رویه و نمای بیرونی یوگا، ورزش است و هدف آن نیز یکی کردن ذهن و بدن می‌باشد. یوگا در واقع بخش عملی یکی از مکتب‌های فلسفی هندی است که به جهت پالایش ذهن و و تسلط روح بر بدن انجام می‌گیرد. یوگا در اصل از واژه یوج سانسکریت به معنای یکپارچه‌سازی و یگانگی گرفته شده است. اما برخلاف رویه و نمای بیرونی، یوگا مبتنی بر اعتقادات و آموزه‌های خاصی است که ترویج آن آسیب‌های مختلفی را به همراه داشته و موجب تنزل عقاید دینی می‌گردد.

 

تاریخچه یوگا در ایران و جهان

در ادامه حجت‌الاسلام والمسلین مظاهری سیف بحث خود را با بیان مقدمه‌ای دربارۀ یوگا آغاز کردند: یوگا قدمتی طولانی در هندوستان دارد، آن‌طور که در نگاه اول به‌نظر می‌رسد معمولاً یوگا را یک ورزش ذهنی و بدنی برای لاغری، تقویت حافظه، آرامش ذهنی و…. توصیف می‌کنند. اما این درواقع ویترینی است که مروّجان یوگا تهیه کرده‌اند تا آن‌چه را سرّی است، پشت آن پنهان کنند. در مناطق مختلف یوگا به‌عنوان یک مرام سری معرفی شده که سینه به‌سینه منتقل می شده است. میرچاالیاده، دین‌پژوه معروف که پایان‌نامۀ خود را نیز دربارۀ یوگا نگاشته و به همین مناسبت چندین سال در هند زندگی کرده است، در کتاب ادیان و مکتب‌های فلسفی هند می گوید کلیۀ فنون یوگا متوجه این نکته است: انجام دادن عکس آن‌چه آدمی به آن خو گرفته، درواقع واژگونی کلیۀ ارزش‌های انسانی هدف واقعی یوگاست. بنابراین این پرسش‌ها بسیار مهم است که بالاخره یوگا سری است؟ خطرناک است؟ ورزشی برای سلامتی و آرامش و… است؟ در ادامۀ بحث به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهیم.

یوگا بخشی از آیین هندو است و لذا نمی توانیم آن را از هندوئیسم جدا کنیم. یک یوگی تلاش می‌کند به خدایان بپیوندد و مقصود و منظور اصلی از آن، به وحدت رسیدن با خدایان است. هدف اصلی رسیدن به خدا یا به تعبیر بهتر خدا شدن است. اصولاً رسیدن در فلسفه‌های هندی به معنای تقریب در مکتب اسلام نیست، بلکه در آنجا از طریق تقویت یک سری نیروها، قرار است انسان، خدا شود.

در میان خدایان مختلف هندی، شیوا خدای مرگ و نابودی برای یوگا بسیار مهم است، چون مسئلۀ مهم در یوگا برای ورود به جمع خدایان و رسیدن به جاودانگی، فراتر رفتن از چرخۀ تناسخ است. بنابراین اولین و مهم‌ترین هدف، یکی شدن با خدای مرگ و نابودی است، زیرا در این صورت دیگر مرگ برانسان غلبه نخواهد داشت.

شیوا (که مذکر است) همسری به نام کالی دارد. در واقع کالی به فرمان شیوا، فرآیند مرگ و نابودی را در جهان انجام می دهد. راما کریشنا یکی از یوگی‌های مربوط به حدود ۲۰۰ سال پیش است که یوگای جدید را از طریق شاگردانش به جهان معرفی کرد، هرچند در مورد خودش ابهاماتی وجود دارد. وی به وضوح کالی‌پرست است.

بنابراین یوگا سخت به خدایان مرگ و نابودی گره خورده است. شیوا همسر دیگری به نام شکتی دارد که کسانی که یوگا کار می‌کنند، معتقد هستند شکتی درون ما گیر کرده و از شیوا دور افتاده است، لذا ما باید او را ارتقاء و تعالی داده و در نهایت به شیوا برسانیم.

شیوا همسر دیگری به نام پارواتی دارد. نخستین دوره در ادوار یوگا مربوط به زمانی است که شیوا به الهه پارواتی یوگا را می‌آموزد و بعد خدایان دیگر نیز به فراگیری آن می‌پردازند. در دورۀ دوم یوگا از میان خدایان به انسان‌ها می‌رسد و این دورۀ طولانی تا حدود ۲۰۰ سال پیش یعنی زمان راما کریشنا ادامه می‌یابد. در دورۀ راما کریشنا که دورۀ سوم یوگاست، تغییراتی به وجود آمده و یوگا از شرق وارد غرب می‌شود.

کتاب یوگاسوترا، کتابی در بارۀ یوگا ست که حدود ۲۰۰ سال پیش توسط پتانجلی نوشته شد و از آن زمان تا حدود ۲۰۰ سال پیش، دوررۀ میانی  و دوم یوگاست. تاریخ یوگای مدرن و هندوئیسم را انگلیسی‌ها نوشته‌اند و حتی برخی معتقدند چیزی به نام هندوئیسم وجود نداشته، بلکه مجموعه‌ای از آیین‌های مختلف وجود نداشته که انگلیسی‌ها آن را تحت عنوان هندوئیسم یکپارچه کردند و چون چیزی مشترک میان این آیین‌ها وجود نداشته، یوگا را به‌عنوان جامع میان هندوئیسم و آیین‌های مختلف انجام می‌دهند. در واقع این کار انگلیسی بیشتر اهداف سیاسی داشت، زیرا می‌خواستند در مقابل مسلمانان که آن زمان در هند قدرت و انسجام اجتماعی و سیاسی داشتند، به هندوها نظم بخشیده و آن‌ها را به یک اجتماع تبدیل کنند.

 

چگونگی انتقال یوگا به غرب

حجت‌الاسلام مظاهری سیف در ادامه به تشریح تاریخچۀ شکل‌گیری یوگای مدرن و انتقال آن به غرب پرداختند:

همان‌طور که عرض کردم از حدود ۲۰۰ سال پیش یوگای مدرن شکل می‌گیرد و نخستین ویژگی آن، این است که غربی می‌شود. شاگردان راما کریشنا به آمریکا رفته و شروع به تعلیم و تبلیغ هندوئیسم می‌کنند. در واقع ایشان دیدگاه‌های جدیدی را به‌عنوان دستاوردهای حکمت شرقی ارائه می‌دهند که کاملاً مبتنی بر لیبرالیسم  و تکثرگرایی غربی است و این نگاه برای غربی‌ها جذابیت می‌یابد و در نتیجه بحث یوگا میان نخبگان غربی مطرح می‌شود.

از اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ جریان دیگری در یوگا توسط فردی به نام کریشنام آچاریا در شهر میسور هند ایجاد می‌شود. وی شروع به آموزش یوگا در سالنی می‌کند که پیش‌تر در آنجا ژیمناستیک آموزش داده می‌شد. در آنجا ابزارهای خاص این رشتۀ ورزشی را دیده و با ژیمناشستیک آشنا می‌شود. تا پیش از این یوگا بخشی به نام آسانا داشت که وضعیت‌های بدنی محدودی را دربرمی‌گرفت، اما کریشنام آچاریا ترکیبی از حرکات ژیمناستیک را نیز وارد یوگا می‌کند و آسانای جدید را پدید می‌آورد، بدین‌ترتیب وضعیت‌های تقریباً ثابت و بی‌تحرک یوگا، به حالات پویا تغییر می‌کند. کریشنام آچاریا سه شاگرد داشت که چهرۀ فعلی یوگا را ساخته‌اند. یکی از آن‌ها فردی به نام آینگار است که ۲۰۰ حرکت را به آساناها افزود. پاتالی جویس یکی از دیگر از شاگران او بود که وی نیز کوشید حتی بیش از این بر تعداد آساناها بفزاید. سومین شاگرد کریشنام آچاریا زنی غربی به نام یوژنی پترسون است که از اویل قرن ۲۰ وارد هند می‌شود. وی بعد از مدتی رابطۀ خود را با همسر و خویشاوندانش قطع کرده و نام خود را نیز به ایندرا دوی تغییر می‌دهد. وی پس از آموختن یوگا به آمریکا بازگشته و به منطقۀ هالیوود می‌رود. در آنجا با فردی به نام الیزابت آردن آشنا می‌شود که در حوزۀ زیبایی و تناسب اندام فعالیت می‌کند و بسیاری از هنرمندان مشهور آن دوران شاگردان وی هستند. پس از آشنایی و دوستی این دو، آردن یوگا را به‌عنوان مکملی برای تناسب اندام و زیبایی مطرح کرده و آن را وارد برنامۀ خود می‌کند. در واقع این تغییر بسیار عجیبی است، چون یوگا که تا پیش از این نماد آن مردان چروکیده و نحیف و عریان بودند، حال زنان خوش‌اندام و سفید را به نماد خود تبدیل می‌کند.

این چهرۀ مدرن یوگا امروزه در ایران فعال است و دختری به نام ثمین، جریانی به نام ثمین یوگا راه انداخته است. وی خودش ساکن آمریکاست، و حتی سرشاخه‌هایش نیز در ایران نیستند، اما از طریق دوره‌های مجازی و آنلاین خانم‌های ایرانی را جذب خود نموده است.

تاریچه ورود و گسترش یوگا در ایران

حجت‌الاسلام مظهری در این بخش از بیانات خود به اختصار تاریخچۀ ورود یوگا به ایران و رشد و گسترش آن را به شرح ذیل تبیین کردند:

فردی دیگری به نام بیکرام چودری (در دهۀ ۷۰ میلادی) در آمریکا آموزش یوگا را آغاز کرد. وی نوعی از یوگا را بنیان گذاشت که به یوگای داغ موسوم گشت که در آن از حداقل پوشش استفاده می‌شود. پرونده‌های اخلاقی زیادی علیه او در آمریکا شکل گرفت. بعد فرد یبه نام مهدی خوشی یوگای بیکرام را آموخته و در حال ترویج آن در ایران می‌باشد.

فردی دیگری به نام مایا ماچوه در دهۀ هفتاد یا اواسط آن به ایران آمده و آموزش یوگا را آغاز کرد. وی نام خود را نیز به سهیلا احمدی تغییر داد. ایشان د فضای مجازی در قالب وب‌سایتی با نام یوگای بین‌المللی سکلیک فعالیت می‌کند که این وب‌سایت با شکل و هویت کانادیی ثبت شده است. افراد در مؤسسۀ آموزشی یوگای پیام مهر آموزش می‌بینند و بعد به همۀ ایشان مدرک کانادایی داده می‌شود.

چنین شرایط آشفته‌ای در ایران حاکم است و هیچ نظارت جدی نیز وجود ندارد، به‌نحوی که انواع و اقسام وسایل و لباس‌های یوگا به فروش می‌رسد و به‌طور گسترده‌ در حال تبلیغ آن هستند.

در واقع یوگا در ایران از سال ۱۳۴۳ و توسط فردی به نام مجید موقر که از درباریان پهلوی و فرماسونرهای بانفوذ بود شکل گرفت. ایشان یک سال به مأموریت کاری انگلستان می‌رود و بعد در بازگشت  شروع به تبلیغ یوگا کرده و بالاخره در سال ۱۳۴۵ نخستین مرکز آموزش یوگا را در ایران راه‌اندازی می‌کند که افراد بانفوذ مشتری آن هستند. وی سال ۱۳۵۵ آموزش عمومی یوگا را آغاز می‌کند و در از همان سال نیز تلویزیون ملی ایران توسط فردی به نام ژاله نمازی آموزش یوگا را در برنامه‌های خود قرار می دهد. شاگردان ژاله نمازی پس از انقلاب در دهۀ ۶۰ ابتدا در مرکز نگهداری جانبازان اعصاب و روان یوگا را آموزش می‌دهند و بعد با ارائۀ گزارشی از اقدامات خود موفق می‌شوند در زمان معاونت آقای هاشمی‌طباء یوگا را در ایران رسمی کنند که رشد آن نیز از همان زمان آغاز می‌شود.

 

مراحل هشت‌گانۀ یوگا

استاد مظاهری سیف در ادامۀ بحث خود به تبیین دقیق‌تر یوگا و مراحل هشت‌گانۀ آن پرداختند: چهار مرحلۀ ابتدایی به جسم و ظواهر و چهار مرحلۀ بعدی به ذهن و درون مربوط است.

  1. یامایوگا: شامل یک‌سری از پرهیزگاری‌ها و کارهایی که نباید انجام شود مانند اهمسیا به معنای ترک خشونت؛ ستیا به معنای پرهیز از دروغ‌گویی؛ برهماچاریا به معنای پرهیز از شهوات. البته باید توجه داشت که این مفاهیم با فرهنگ ما متفاوت است و باید در بستر خودشان معنا شوند.
  2. نیامایوگا: شامل کارهایی که باید انجام شود. از جمله سشه به معنای نظافت و طهارت. سشه شامل شش کار مختلف برای پاکسازی بدن است مانند اینکه باید ۱۰ لیوان آب‌نمک بخورند و بعد بالا بیاورند و… البته همان‌طور که عرض کردم این‌ها در ظاهر یک‌سری اصول اخلاقی است، ولی مضامین و معانی دیگری دارد؛ زیرا یوگا یک مکتب سری است و با چیزهایی دیگر ظاهر آن را پوشانده‌اند.
  3. آسانا: این مرحلۀ بیش از همه در یوگا بزرگ‌نمایی شده است، به‌ویژه یوگی‌های مدرن این بخش آسانا را بسیار برجسته کرده‌اند. شاگردان راما کریشنا ابتدا جنبه‌های حکمی و عرفانی یوگا را در غرب بیان‌ کردند که با مخالفت کلیسا، جامعۀ مذهبی و عموم مردم مواجه شد. بنابراین پس از آن شروع کردند به تأکید روی جنبه‌های ورزشی و فیزیکی آن تا مخالفت‌ها کمتر شود. در کشور ما نیز یوگا با همین چهرۀ ورزشی و سودمندی برای سلامتی شناخته شده است. آسانا‌ها را ورزش و حرکات بدنی ترجمه نمی‌کنند، بلکه وضعیت‌های بدنی می‌نامند. دربارۀ تأثیرات این آساناها دعاوی زیادی مطرح شده است، اما بیشتر این دعاوی بدون دلیل و پشتوانۀ علمی است. حتی تحقیقات علمی، عکس آن را اثبات می‌کند. برای نمونه فردی به نام لارتون میر ادعای ورزش بودن یوگا را براساس شاخص متابولیسم و سوخت‌و‌ساز بررسی کرده و نشان داده است که در واقع یوگا جزء فعالیت‌ها کم‌تحرک مانند فعالیت‌های پشت‌میزی قرار می‌گیرد؛ لذا اصلاً نمی‌توان یوگا را ورزش دانست و بعد مدعی فایدۀ فیزیکی آن برای انسان شد. بالاتر از این برخی حتی عوارض را نیز برای حرکات یوگا برشمرده‌اند که اختلال‌های زیادی را در بدن انسان ایجاد می‌کند.
  4. پرایاناما: تمرین‌های تنفسی هستند که به گفتۀ خودشان باید با تمرکز و دقت انجام گیرد. داستان یوگا از ابتدا داستان بیداری نیروی مرموز درون است که امروزه کوندالینی نامیده می‌شود، به معنای مار چنبره‌زده درون انسان که باید بیدار شود. این نیرو معمولاً در نقطه‌ای به نام چاکرای ریشه و در کالبد غیرمادی و غیرفیزیکی ما وجود دارد. چاکرای ریشه با پایی‌ترین قسمت ستون مهره‌ها منطبق می‌شود. اگر این نیرو بیدار شود، قدرت‌های ذهنی، شفا، سلامتی بدنی و… شکل می‌گیرد. در بدن انسان هفت چاکرا وجود دارد و اگر بتوانیم نیروی درون را به بالاترین چاکرا، یعنی چاکرای تاج برسانیم، شکتی (که پیشتر عرض کردم درون ما نهان است) به شیوا به هم می‌پیوندند و یکی می‌شوند و ما به نیروهای بی‌نهایت دست می‌یابیم و از چرخۀ تناسخ خارج می‌شویم و به خدایان می‌پیوندیم. در این‌جا یوگا کاملاً به مقولۀ خدایان و بیداری‌های معنوی گره می‌خورد. در کتاب اطلس چاکراها گفته می‌شود در هر چاکرا نیمه‌خدایی هست که در هر مرحله بیدار می‌شود تا در نهایت خدایان اصلی و قدرت‌های برتر بیدار می‌گردند. کوندالینی مربوط به هاتایوگا است. نوع دیگر یوگا راجایوگا (یوگای شاهانه در سطح خدایان) نام دارد که خود شامل چهارمرحله است:
  5. پراتیاهارا: فرد یوگی باید بکوشد ادراکات خود را برخلاف ادارکات معمولی جهت دهد. در این مرحله برخلاف روال معمول ذهن بر حواس فرمان می‌راند و مثلاً می‌گوید گوس چه بشنود و چشم چه چیزی را ببیند.در این مرحله باید از گیاهان توهم‌زا مانند رسایانا و… استفاده کرد تا افراد برای تجربه‌های غیرعادی و فراطبیعی آماده شوند.
  6. دهارانا: در این مرحله یوگی باید ذهن خود را روی یک موضوع متمرکز کرده و از دیگر موضوعات خالی کند، این موضوع می‌توانند هر چیزی مانند عدد، شئ یا از همه مهم‌تر تصویر یکی از خدایان هندی باشد. در فارسی می‌تواند معادل آن را تمرکز دانست.
  7. دایانا: اصل کار این مرحله این است که ذهن خالی‌شده و مترکز روی یک موضوع را حفظ کند. حفظ حالت تمرکز که در انگلیسی مدیتیشن نامیده می‌شود و در فارسی می‌توان آن را به مراقبه ترجمه کرد. البته این با معنای مراقبه در فرهنگ اسلامی بسیار متفاوت است، چون در فرهنگ اسلامی هدف از مراقبه نگاه داشتن خدا و یاد خدا در قلب و ذهن است نه خالی کردن آن؛ در مراقبۀ ما ذهن پویاست، اما در دایانا باید ذهن را متوقف نمود.
  8. سامادهی: این مرحلۀ هشتم و نهایی است. سامادهی دو سطح دارد. سطح اول سامادهی با ریشه است. در مرحلۀ دایانا هنوز دو دوچیز وجود دارد، خود فرد به عنوان سوژۀ آگاهی و موضوع مورد تمرکز به‌عنوان ابژۀ آگاهی. در سامادهی با ریشه یوگی باید خودش را نیز حذف کند، به‌نحوی که فقط همان موضوع در ذهن باقی بماند.

سامادهی سطح دوم یا بی‌ریشه جایی است که موضوع را هم باید حذف کرد. در این‌جا ذهن کاملاً متوقف می‌شود. نیروانا در بودیسم به معنای خاموشاندن نفس یا خود است. لذا آگاهی باید از بین برود. سامادهی خیلی شبیه نیروانای بودایی‌هاست، ولی تفاوت‌هایی وجود دارد. در این مرحله آگاهی برتر طلوع می‌کند و یک یوگی دیگر خودش نیست.

آسیب شناسی یوگای مدرن

در پایان، ایشان ضمن بیان نکاتی مهم‌ترین آسیب‌های یوگا را از میان بردن ارزش‌های فردی و اجتماعی دانستند: خدایان تو را فرامی‌خوانند و به این‌جا می‌رسانند و دیگر جای هیچ تکبری نیست و باید تسلیم شوی، در غیر این صورت احتمال وقوع اتفاقات خطرناک وجود دارد. در این‌جا دیگر نتایج اعمال، هیچ تأثیری ندارد، چون فرد، خودش نیست و اراده و آگاهی و ذهن او متوقف می‌شود.

در یوگا بحث رهایی از سه رشته مطرح است: رنج، لذت و بی‌تفاوتی. با عمل به ضد‌آن‌ها می‌توان آن‌ها را کنار گذاشت؛ چه چیزی به تو لذت می‌دهد؟ آن را کنار بگذار، چه چیزی باعث لذت تو می‌شود، ترکش کن. بنابراین به بیان دیگر تا زمانی که ارزشی در ذهن داری که موجب قضاوت رفتار خودت و دیگران می‌شود، ذهنت فعال است و هنوز به مرحلۀ مراقبه و سامادهی نرسیده‌ای، برای این‌منظور باید تمام ارزش‌ها را کنار گذاشت. هر چه برایت مهم و خوب است، باید به هیچ تبدیل شود، حتی نسبت به آن بی‌تفاوت هم نباشی، بلکه هیچ شود.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *