عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی:
سوگواره ای برای امامعلی(ع) (قسمتاول: جراحتعلی)
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده اسلام تمدنی، دکتر سیدعلیرضا واسعی عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی تحت عنوان سوگواره ای برای امامعلی(ع) (قسمتاول: جراحتعلی) آورده است:
✍️امام بیش از آنکه به شمشیر ابن ملجم جراحت یافته باشد، به شمشیرجهالت و جمود زمانه مجروح شده بود.
👈الف:ابوالقاسم پاینده مینویسد: بهگفته روایات، سهکسازخوارج در ماهرمضان، در مسجدالحرام پیمان کردند که سال بعد، در ماه رمضان، در یک شب معین، علی و معاویه و عمروعاص را که آشفتگی کار مسلمانان از آنهاست، به هنگام نماز در مسجد بکشند. ابن ملجم مأمور کشتن علی شد… امام که از خطر جنگهایهولانگیز سالم آمده بود، در شب نوزدهم رمضان، در مسجدکوفه، به دست عبدالرحمنبنملجممرادی، ضربتی خورد که سرش را شکافت … (علی ابرمردتاریخ، تهران،۲۵۳۷، ص۷۷-۷۸)و پس ازآن گفت؛ فزتورب الکعبه (ابنعبدالبر، الاستیعاب، بیروت،۱۹۹۲، ج۳،ص۱۱۲۴-۱۱۲۵)، سخنی که آکنده از دنیایی حرف است. چه پیش آمده بودکه او، مردمیدانهای مبارزه و خطر، آن چه پیش آمد را پیروزی و رهایی خویش شمرد و گویی رسیدن آن را چشم می کشید؟
👈ب:داستان ضربتخوردن امام، گاه با اندک حاشیههایی همراه است که گر چه در فلسفه نگاه آن حضرت تاثیری ندارد، اما نشاندهنده گسترش فرهنگ خاصی از اسلام است که در همه سطوحجامعه ریشه دوانده بود.
می گویند وقتی ابنملجم برای انجام مأموریت به مدینه آمد، دختری قطام نام راـ که پیش از آن خواهانش بودـ میبیند، اما او که پدر و برادرش در نبرد نهروان به دست علی کشته شده بودند، مهر خود را چند چیز از جمله کشتن آن حضرت ذکر می کند و حتی این را اساس خواسته خویش قرار می دهد و در نهایت همان می شود که او دنبال می کرد و خود پیمان بسته بودند(رک: رازی، روض الجنان، مشهد،۱۳۷۱، ج۷،ص۲۸۵).
👈پ:سه نکته در باره آنچه رخ داد تأمل برانگیز است که بر مبنای آنها سخن پایانی امام فهم پذیرتر می شود:
🔹۱.در روایات مانده، هیچ سخنی از ابن ملجم و همراهانش(خوارج) مبنی بر ستمگری امام یا فساد او یا ناشایستگی اش در اداره مملکت و یا دیگر عذرهایی که شوریدن را موجه نماید، دیده نمی شود، بلکه آنچه آنان را به چنین رفتار خشونت باری کشاند، دینداری جاهلانه و فهم غلط از توحید افعالی خداوند بود؛اسلام رادیکال و خشک که نقش و اختیاری برای انسان نمی بیند، چنانکه وقتی ابن ملجم شمشیرش را بر سر امام زد، گفت: الحکملله یاعلی لا لک و لا لاصحابک(الاستیعاب،ج۳، ص۱۱۲۴)، نگاهی که هرگونه کنشانسانی را در نهایت به محاق می برد و امکان تغییر آن نیز وجود ندارد، چنانکه تمام تلاش های امام تأثیری در آن نداشت، چون چنین آدمیانی جز به حقانیت خود تصور دیگری ندارند.
🔹۲.آرزوی بهشت و رسیدن به نعمت های اخروی که امری شخصی و منفعتی فردی است بر مصالح جامعه اسلامی غلبه یافت، به گونه ای که سه تن بدون درنظرداشت همه هزینه هایی که برای جامعه وجود دارد، به عملی پرهزینه و سخت روی می کنند. اینان که فقط به خود می اندیشند و بس! تعامل با چنین افرادمدعی حقانیت، به شدت مشکل است.
🔹۳.حس انتقام جویی که حتی در میان منعطف ترین افراد جامعه(قطام) پرورده می شود، بی هیچ تردیدی ریشه در تبلیغات هدفمند و مخربی دارد که امکان اندیشیدن را از افراد می گیرد و تنها راهکار ممکن، خشونت و خونریزی/ انتقام جویی جلوه می کند.
👈ت: زندگی با چنین افراد جامد و جاهل، برای انسانی که می فهمد و آگاه است، مثل زندانی است که هر لحظه رهایی از آن خوشایند است، چون تنهاست، نه حرفش فهمیده می شود، نه فریادش شنیده می شود، نه همراهی دارد و نه پشتیبانی می شود.
✍️ انسانها هر چه بیشتر می فهمند، زندگیشان سختتر و تلختر است و مرگ برای اینان، چیزی جز رهایی و آزادی نیست.
👌به راستی امام بیش از آن که از شمشیر ابن ملجم زخمی شده باشد، از جهالت مقدس رنجور بود.
بدون دیدگاه