عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی مطرح نمود:

من از تاریخ می ترسم!

سیدعلیرضا واسعی: تاریخ علم خطرناکی است، با همه لذت ها و فایده هایی که دارد!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، سیدعلیرضا واسعی، عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی در گفتگویی با واحد اطلاع رسانی پژوهشکده با عنوان من از تاریخ می ترسم! گفت: کواکبی در کتاب طبایع‌الاستبداد، در ریشه کاوی خودکامگی، از دانش‌هایی سخن به میان می‌آورد که برای حکمرانان مستبد ناخوشایند، بلکه خطرناک است، از آن جمله از تاریخ یاد می کند، از آن رو که فرجام حکومت قدرتمندان و بی‌قدرتان را می‌نمایاند، اما من در این کوتاهه از منظر دیگری آن را خطرناک می‌شناسانم با همه فواید و ارزش‌هایی که دارد.
وی افزود: مورخان کهن برای تاریخ فایده‌هایی بر می‌شمردند تا تاریخ‌پردازی خویش را معقول و مفید نشان دهند. بر پایه آن داده‌ها، کافیجی (زیسته قرن هشت و نه قمری)، در کتاب المختصر فی التاریخ، بحث مفصلی در این باره آورده که فرانتس روزنتال در کتاب تاریخ تاریخ نگاری در اسلام، آن را انعکاس داده است، چنان که مرحوم زرین کوب در کتاب تاریخ در ترازو، مطالب درخوری معطوف به آن ارائه کرده و کوشیده تا نشان دهد به رغم نامهربانی هایی که نسبت به این دانش- در باره دانش بودن هم بحث مفصلی دارد- روا داشته شده و می شود، هم چنان اهمیت فوق العاده آن انکار ناپذیر است.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: وی هم چنین از دیدگاه مخالفان تاریخ نیز سخنانی مطرح کرده است، اما واقعیت آن است که حداقل به سه دلیل از این علم باید ترسید، جدای از آن که ذاتا- چون موضوع آن در دسترس پژوهنده نیست-در معرض ناواقعیت و برساختگی قرار دارد.
۱.بیگمان تاریخ تجربه زیسته آدمی را فراروی پسینیان قرار داده و مایه پند و آزمون آنان می شود، اما همین مقوله موجب شده تا افرادی بکوشند از آن پندها و آموزه هایی که نیاز دارند استخراج کنند و میان این دو رویکرد، پنددهی و پند گیری (پندسازی) فاصله ای نجومی است، چون برای پنددهی تاریخ، باید گذشته را آن چنانکه رخ داد، تبیین کرد (نشست و شنید= تاریخ همچون علم)، اما برای پند گیری، تابع خواسته‌ها و مطالبات‌بیرونی به آن نظر می شود (پرورد و دوشید= تاریخ همچون ابزار)، چنان که خطیبان، ادیبان، شاعران، قصه سرایان و از همه برجسته تر اهل کلام (متکلمان) چنین کرده و می‌کنند- اولین پردازندگان تایخ اینان بودند که برای اهدافی از پیش تعیین شده، به آن روی می‌کردند-.
۲. اغفالگری تاریخ، دیگر خطر آن است، از آن جهت که آدمیان را دچار غروری دروغین کرده و از تکاپو و کوشش بایسته بازمی دارد، همان چیزی که دکتر زرین کوب بر پایه دیدگاه نیچه، آن را مورد مداقه قرار داده تا غیراخلاقی بودن تاریخ را توجیه کند، اما واقعیت آن است که جوامع دارای پیشینه بلند و تمدنی پایا، عموما دچار چنین بغرنج اخلاقی شده و می شوند و با تجلیل از گذشته، از پویایی و تلاش بایسته دور می شوند و به طور طبیعی برای ارضای خویش، به تجویز تحریف تاریخ هم کشیده می شوند، چنان که جامعه امروز ما به آن دچار است (فخر به گذشته).
۳. سه دیگر مشابه سازی های تاریخی است که بایان تأمل جدی است؛ بهره گیری از شخصیت موجه یا ناموجه تاریخ و یا رخدادهای گذشته برای تبیین رفتار و کارهای امروزیان که به فراوانی رخ می دهد و نباید از کنار آن به سادگی گذر کرد.

واسعی در پایان افزود: تاریخ علمی است که با همه مزایا و فایده ها، امکان وسیعی برای سودجویان فراهم ساخته تا با برساخته ها و تحریف ها یا ترفندها و حیله ها، به خواسته های خویش دست یابند، به ویژه آن که گویی برای کاربست آن، هیچ دانش و تخصصی مورد نیاز نیست -داستان مرحوم فیاض برای تدریس در دانشگاه تهران که تفصیل ان در کتاب دکتر زرین کوب آمده، هم‌چنان داستانی آشناست، چنان که تدریس درس تاریخ اسلام در دانشگاه‌ها، گواه روشنی است

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *