مدیر گروه و عضو هیئت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی گفت: الهیات شهر را از دو رویکرد یا دو منظر میتوان پیگیری کرد؛ در رویکرد اول واکاوی و بازخوانی روشمند متون مقدس با نگاه شهری؛ یعنی اصالت را به شهر داده و در رویکرد دوم اصالت را به دستگاه معرفتی الهیاتی میدهیم و زندگی شهری را معطوف به آن میکنیم.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده اسلام تمدنی، حجتالاسلام والمسلمین علی شفیعی، مدیر گروه و عضو هیئت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی، در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی، درخصوص الهیات شهر از منظر شریعت، معنویت و زندگی شهری اظهار کرد: به گمان من الهیات شهر را از دو رویکرد یا دو منظر میتوان پیگیری کرد؛ در رویکرد اول واکاوی و بازخوانی روشمند متون مقدس با نگاه شهری؛ یعنی اصالت را به شهر بدهیم و از منظر یک متخصص مباحث شهری به سراغ متون مقدس برویم و آنها را مورد گفتوگو و بررسی انتقادی قرار دهیم و به بازخوانی آنها بپردازیم.
وی ادامه داد: در این رویکرد از شهر به متنخوانی میپردازیم و اصالت و موجودیت را به شهر میدهیم و معتقدیم که شهر یک موجود بیرونی است و هویت دارد و ما میخواهیم این هویت را بر متون مقدس یا بر متون دینی عرضه بداریم و آن متن را متناسب با آن بازخوانی کنیم و رویکرد انتقادی به آن متن داشته باشیم.
مدیر گروه و عضو هیئت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی افزود: در رویکرد دوم، اصالت را به دستگاه معرفتی الهیاتی میدهیم و زندگی شهری را معطوف به آن میکنیم، اما آن چیزی که در این رویکرد باید مورد بازخوانی قرار گیرد، زندگی شهری است، در واقع این دو رویکرد ( رویکرد اول و دوم) با هم متفاوتند و میتوانند ما را به نتایج متفاوتی برسانند.
شهر بهعنوان یک هویت مستقل
شفیعی بیان کرد: اگر تقدم را به متن دهیم و شهر را به آن عرضه کنیم و الهیات و متن را متناسب با شهر بازخوانی کنیم، این یک پاسخ میدهد، اما اگر بخواهیم شهر را به عنوان یک هویت مستقل بپذیریم و الهیات را متناسب با متن مورد گفتوگو قرار دهیم متفاوت با دیگری است. بهعبارت واضحتر اینکه میگوییم واقعیتی به اسم شهر و شهرنشینی داریم و میخواهیم معنویت را در این شهر تزریق و این شهر و شهرنشینی را معنویتساز کرده و در واقع این هویت را الهیاتی و اخلاقی کنیم، که در اینجا اصالت را به واقعیتی به نام شهر دادهایم و سپس باید به متون الهیاتی متناسب با آن موضوع نگاه انتقادی داشته باشیم و بازخوانی و واکاوی کنیم.
مدیرگروه و عضو هیئت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی اظهار کرد: رویکرد دوم این است که گاهی دستگاه الهیاتی را با اقتصاد و گاهی با سیاست هماهنگ میکنیم و اینبار قصد داریم با شهر هماهنگ کنیم. در این رویکرد شهر را باید کوچک کنیم تا با این نگاه الهیاتی ما هماهنگ شود و تضمین کند، آنچه را که ما با عنوان الهیات و دستگاه الهیاتی از پیش پذیرفتهایم.
شفیعی تصریح کرد: در واقع در اینجا دو نگاه وجود دارد، در نگاه اول شهر را به رسمیت شناختهایم و متون را مناسبسازی با شهر میکنیم. در اینجا واقعیتهای موجود در شهر را به رسمیت میشناسیم. بهعنوان مثال شهر کالبد و جان دارد و آنها را به رسمیت میشناسید، همچنین، شهر شهروندانی دارد که گرایشهای متفاوت و سلایق و علایق متفاوتی دارند و همه اینها را به رسمیت میشناسیم و دستگاه الهیاتی را متناسب با آن بازخوانی و واکاوی میکنیم.
وی بیان کرد: اگر در جایی، دستگاه الهیاتی در تعارض با این موجودی که نامش را شهر و شهرنشینی نهادیم، قرار گیرد، باید به دستگاه الهیاتی نگاه انتقادی داشته باشیم و باید آن را همسانسازی و متناسبسازی با این موضوع کنید. در واقع در رویکرد دوم اولا چون اصالت را به دستگاه الهیاتی دادهایم تلاش میکنیم شهر را الهیاتی کنیم. فرض کنیم در اینجا شهروند درجه یک و دو درست کنیم و کالبد خاصی به شهر دهیم که تولید و تکثر، قالب واحدی داشته و شهرسازی شکل ویژهای داشته باشد. بهعنوان مثال الهیات بگوید، آشپزخانه اپن نداشته باشد که در واقع تلاش میکنیم شهر را متناسب با این رویکرد شکل دهیم.
مدیرگروه و عضو هیئت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی ادامه داد: بر خلاف نگاه اول که تفاوتها را به رسمیت میشناسیم و تفاوتهایی که در شهر و شهرنشینی شکل گرفته و الهیات را با آن متناسب میکنیم، معتقد هستم، در نگاه سنتی رویکرد دوم را محور قرار میدهد. در واقع میخواهیم شهر را هم قد دستگاه الهیاتی کنیم و در این دستگاه الهیاتی هرچه افق زیر بلندتر بوده و نگاه، نگاه توسعهدارتر و اخلاقیتری باشد، تاثیرش را در آن شهری که میخواهیم الهیات را در آن تعریف کنیم قرار میدهد، اما آسیبزاست و خطر دارد.
شفیعی ادامه داد: چرا که اگر نگاه تنگنظرانهای در دستگاه الهیاتی داشته باشیم، بهصورت طبیعی شهری را هم که میخواهیم از دل الهیات بیرون بیاوریم، آن شهر به همان اندازه شهر قدکوتاهی به اندازه الهیاتمان خواهد بود و این موضوع یکی از آسیبهای جدی است، اما در رویکرد دوم شهر و شهرنشینی را بهعنوان هویت واقعی با تمام فراز و فرودها، پذیرفتهایم و الهیات را متناسب با آن بازخوانی میکنیم.
وی افزود: به عبارت دیگر اگر شهر بلند قامت باشد و شهرنشینی دارای فضای باز و خواستههای بلند باشد، الهیات ما نیز بلندقامت و توسعهیافته خواهد شد، اما اگر شهر کوتاه قامت بوده و شهری باشد که در آن شهر روابط بسته و با تقسیمبندیهای شهروندی درجه یک و… باشد، به عنوان نکتهای منفی در الهیات تاثیرگذار است.
مدیرگروه و عضو هیئت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی گفت: شهر و شهرنشینی پیرامون قامتش بلند است و ظرفیت آن را دارد و اگر دستگاه الهیاتی را بازخوانی کنیم و مورد بررسی قرار دهیم، متناسب با واقعیتهای موجود در شهر و شهرنشینی حتما خروجی الهیات یک الهیات بلندقامت خواهد بود که به نظر من چالشهای شهر و شهروندی را کاهش میدهد.
الهیات شهر و شهرنشینی
شفیعی بیان کرد: به این دلیل که نسبت به دو رویکرد طرح و برنامهای نداشتهایم، لذا وضع موجود بلبشویی است که نه به رویکرد نخست نزدیک است و نه دوم و ما در میانه راه یادمان آمده است که باید به جنبههای الهیاتی شهر و شهرنشینی توجه شود و چون در میانه راه یادمان آمده است که به جنبههای الهیاتی شهر و شهرنشینی توجه شود، در واقع گاهی با نگاه اول مدیریت شده و گاهی با نگاه و رویکرد دوم مدیریت شده است و به همین دلیل نمیتوان وضع موجود را داوری کرد.
مدیرگروه و عضو هیئت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی ادامه داد: در برههای نیز احساس کردیم که باید المانهای شهری با الهیات شهری ارتباط داشته باشند، سپس به یادمان آمد که باید به بعد ساختمانسازی و بلندمرتبهسازی نیز توجه شود و بعد برنامهریزی دیگری برای شهرسازی در نظر گرفتیم. شاید برای رهایی از وضع موجود باید شهر و شهرنشینی فعلی را به عنوان یک واقعیت موجود به رسمیت بشناسیم و با یکی از این دو رویکرد تلاش کنیم برنامه بلندمدت تدوین کنیم و اگر میخواهیم از این وضع رهایی یابیم، باید الهیات را متناسب با وضع موجود مورد بازخوانی قرار دهیم.
شفیعی تصریح کرد: با توجه به اینکه رویکرد نخست، رویکردی مناسب است، وضع موجود را پایه قرار دهیم و الهیات را متناسب با وضع موجود مورد بازخوانی قرار دهیم و در ادامه به آرامی تلاش کنیم، در مکانهایی که با توجه به عدم برنامهریزی ما نه میتوان، با واقعیتهای شهر و شهرنشینی و نه می توان با متون الهیات خود مناسبسازی کنیم، به این صورت که به شهر و شهرنشینی از منظر واحد نگاه کنیم و الهیات را با وضع موجود هماهنگسازی کنیم.
وی ادامه داد: نگاه من این است که ما باید با شهروندانی که در درون یک جامعه زیست میکنند، به یک سخن واحدی برسیم و بتوانیم الهیات را متناسب با این سخن واحد بازخوانی کنیم، بهعنوان مثال در جامعه شهری مشهد به این نتیجه برسیم که دغدغه شهروندان فراتر از اسلام و هر آیین دیگر، بیشتر ضرورت تزریق اخلاق در زیست انسانی است، اگر این موضوع را بهعنوان یک سخن واحد از متن شهروندان مشهد درک کنیم و به مدیریت کلان منتقل کنیم، مدیریت شهری نیز باید این موضوع را بپذیرد و دستگاه الهیات خود را متناسب با این رویکرد هماهنگسازی کند، اما متاسفانه در حال حاضر با چنان جامعه پیشرفته و دارای استانداردهای دموکراتی روبرو نیستیم تا اجازه دهد همه صداها در یک ساحت واحد پذیرفته شود، لذا چارهای نداریم، بهسراغ مدیران برویم و از آنها تقاضا کنیم، دستگاه الهیاتی خود را با شهر و شهروندان متناسب کنند، اما این ظرفیت ایجاد نشده است و به هر دلیلی باید مورد گفتمان قرار گیرد.
مدیرگروه و عضو هیئت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی اضافه کرد: بهعنوان مصداق باید ببینیم صدای واحدی که از شهروندان مشهدی به گوش میرسد، چیست و چه خواستهای دارد. در اینجا باید کالبد شهری را، بهمثابه قالب واحدی درنظر بگیریم، که بهعنوان مثال در این قالب واحد، ساختمانها، چنین و چنان باشد و بنابراین امور باید به گونهای تسهیل شود که اخلاق در این جامعه محور باشد، هم در روابط شهروندان و ساختمانسازی به گونهای باشد تا زمینه تعالی اخلاقی و نه انحطاط اخلاقی فراهم شود.
همسانسازی الهیات شهری با شهر
شفیعی اظهار کرد: در اینجا باز هم به نقطه عدم فراهمسازی این ظرفیت رسیده و به این نتیجه میرسیم که باید سراغ مدیران برویم و با یک توجیه تربیتی و آموزشی به آنها نشان دهیم که شهر را بهعنوان یک واقعیت به رسمیت بپذیرند و اگر دغدغه صدای خدا، معنویت، الهیات و اخلاق را در شهر دارند، به این واقعیت دست نزنند و الهیات مدنظر خود را مورد بررسی انتقادی قرار دهند و همسانسازی کنند، چرا که این شهر یک واقعیت و موجود خارجی است.
شهرسازی و شهرنشینی فقهی الهیاتی
وی بیان کرد: شهرسازی و شهرنشینی فقهی الهیاتی دو مقوله مجزا هستند، چرا که فقه بخشی از الهیات است، اگر ما مشاهده میکنیم در پارهای از ادوار تاریخی اسلامی، معماری شکل واحدی به خود گرفته، لزوما معطوف به نگاه الهیاتی نبوده است، بلکه برآمده از نگاه فقهی به شهر و شهرنشینی بوده است که شاید این نگاه در عصر خود الگو بوده و چالشی نیز ایجاد نکرده است، اما امروز این نگاه، چالش برانگیز شود، چرا که اگر نگاه الهیاتی خود را به نگاه شریعت محور و یا به نگاه فقهمحوری تقلیل دهیم، با چالش جدی مواجه خواهیم شد.
مدیرگروه و عضو هیئت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی افزود: در الهیات شهر، نگاه الهی به شهر داریم، به این معنا که یک افق فرا انسانی مدنظر ماست، چرا که نگاه خداوند فرانسانی، فراتاریخی، فرازمانی و فرامکانی است و ما قصد داریم از آن خواستگاه بلند به شهر نگاه کنیم و چون این نگاه وجود دارد، نباید تفسیر فقهی به این نگاه داشته باشیم.
شفیعی تصریح کرد: نگاه الهی، نگاه بلند، پر اوج و تفسیرهای گوناگونی پیدا کرده که یک تفسیر آن، تفسیر فقهی است و ما آن را نباید معیار و محوری برای اسلامیسازی و الهیاتی شهر قرار دهیم، در آن صورت شهر الهیاتی نداریم و با شهر فقهی و فقیهان روبرو میشویم. نگاه الهیات شهر معطوف به دنیای مدرن است، در جهان مسیحیت و در ۵۰۰ سال گذشته، نگاه الهیاتی وجود نداشت و اگر نگاهی بود، نگاه شریعت حداقلی مسیحیت به شهر بود و بعدها متوجه شدند که بهسمت الهیات شهر بروند و باید گفت گفتمان الهیات شهر، گفتمان نوپیداست و نباید دچار بدفهمی شویم و گمان کنیم معماری فقهی که از آن برخوردار بودیم، همین الهیات شهر است و میتوانیم آن را امروزی کنیم.
وی اظهار کرد: به نظر من، ما فقه پیشاقدرت با پساقدرت رو باید از یکدیگر تفکیک کنیم، بهعنوان مثال شهرهایی مانند اصفهان و یزد، محصول فقه پیشاقدرت هستند که فقیهان نه سر الهیات، بلکه از سر جبر اجتماعی، تن به برخی واقعیتها میدادند، اما بهمعنای رسمیتبخشی به آنها در دستگاه فقاهت نبود. در حال حاضر با فقه پساقدرت مواجه هستیم که عقیده دارد دلیلی ندارد، ما از این اندیشه فقهی خود دست برداریم و به عنوان مثال اجازه دهیم نمادی از زیست ادیان دیگر در اینگونه شهرها دیده شود. فریب این مسئله را نخوریم و تصور کنیم در چنین شهرهایی نمادها، محصول دغدغهای الهیاتی است، چرا که محصول فقه پیشاقدرتی است که از سر اضطرار تن به زیست اجتماعی دادهاند.
بدون دیدگاه