در پایان جنگ دوم جهانی و شکل گیری دو قطب قدرت یعنی ایالات متحده آمریکا به عنوان نماد و علمدار تفکر لیبرال دموکراسی غربی از یک طرف و اتحاد جماهیر شوروی به عنوان نماد و پرچمدار تفکر سوسیالیستی با جهان بینی ماتریالیستی از سوی دیگر برای مدت های طولانی جهان شاهد رقابت تنگاتنگ و مسابقه نفس گیر دو قدرت بود که هر یک با وعده هایی بدنبال گسترش و توسعه گستره نفوذ خود بودند و « نه شرقی نه غربی، حکومت اسلامی » که وقوع انقلاب اسلامی ایران در حیاط خلوت آمریکا با شعار پیروزی آن در سرنگونی رژیم ستم شاهی پهلوی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، که در میان مدلهای سیاسی حکومتی رایج در دنیا، مدلی بی نظیر و جدید بود، توجه همگان را به خود جلب کرد و در کانون باعث شد استکبار جهانی و نظام « نه شرقی و نه غربی » توجه عالم شرق و غرب قرار گرفت. شعار پرمعنای سلطه؛ اعم از هر دو اردوگاه شرق و غرب، آشکار و پنهان به دشمنی با ملت ایران و گفتمان جدیدشان برخیزند. دشمنی قدرتهای جهانی با این شعار اساسی تاکنون ادامه داشته و تا زمانی که ملت انقلابی ایران اسلامی بر شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی خویش تاکید کند، همواره ادامه خواهد داشت. از این روی، نوشتار حاضر، ضمن توجه به فضای وقوع انقلاب اسلامی و چگونگی رخداد آن، علل دشمنی استکبار، با انقلاب اسلامی و جایگاه استکبارستیزی در گفتمان انقلاب را مورد بررسی قرار داده و ابعاد عینی آن را تبیین نماید. نتیجه نهایی تحقیق این است که چون انقلاب ملت ایران نشات یافته از شعارهای اساسی اسلام بخصوص توحید و عدالت است لذا مخالف استکبار و ظلم بوده و همواره با ظالمان و زورگویان مخالفت نظری و عملی خواهد کرد
- دریافت مقاله