گروه حکمت و کلام جدید پژوهشکده اسلام تمدنی برگزار کرد:
نشست علمی رویکرد اجتماعی یا فلسفی، جامعه شناسی معرفت یا تاریخ اندیشه
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، محمد مسعود سعیدی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در نشست علمی رویکرد اجتماعی یا فلسفی، جامعه شناسی معرفت یا تاریخ اندیشه تفاوت رویکرد اجتماعی با رویکرد فلسفی را به لحاظ پرسشهای مورد توجه هر کدام و اینکه این دو رویکرد چه نیازی را برآورده میکنند، مطرح نمود.
تفاوت رویکرد اجتماعی و فلسفی، ضمن یک مثال: بنیادگرایی
سعیدی گفت: بنیادگرایی به مثابۀ یک اندیشه با بنیادگرایی به مثابۀ یک پدیدۀ اجتماعی متفاوت است. برخی از پرسشهای مهم در رویکرد فلسفی این است که این اندیشه از چه مفاهیم و گزارههایی تشکیل شده است؟ (تعریف و توصیف و تحلیل مفاهیم و گزارهها) و آیا این اندیشه دارای انسجام درونی، یعنی خالی از تناقضات منطقی است؟ (اعتبار درونی)، چه دلایلی برای صحت یا بطلان این اندیشه بیان میشود و آیا این دلایل درست هستند یا نادرست؟ و چه دلایلی برای صحت یا بطلان این اندیشه میتوان اقامه کرد؟ (واسطۀ در اثبات)
وی افزود: کارکرد اولیه و بدون واسطۀ رویکرد فلسفی درک درستی یا نادرستی اندیشهها برای ارضای نیاز آدمی به کشف حقایق است.
اما ویژگی هر پدیدۀ اجتماعی و من جمله، پدیدۀ اجتماعیِ بنیادگرایی اولا عمومیت اندیشه است و ثانیا ارتباط آن با ساختار اجتماعی (یا با دگرگونی، یعنی روندها یا جنبشهای اجتماعی و ساختار جدید اجتماعی) است.
عضو هیأت علمی پزوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: برخی از پرسشهای مهم در رویکرد اجتماعی این است که متخصصان برجستۀ مربوط این پدیده را چگونه تعریف میکنند؟ (تعریف بنیادگرایی)، این اندیشه در چه تاریخی، توسط چه کسانی و تحت چه شرایط اجتماعی (ساختارها، روندها و جنبشهای اجتماعی) عمومیت پیدا کرد؟ (شرایط تاریخی-اجتماعیِ عمومیت پیداکردن و اجتماعیشدن اندیشۀ بنیادگرایی و ارتباط آن با ساختارها یا روندها یا جنبشهای اجتماعی پیش از خود)، اکنون چه گروهها و اجتماعاتی و در چه جوامعی به بنیادگرایی معتقد هستند؟ و دربارۀ آن چگونه میاندیشند؟ (وضعیت فعلیِ عمومیتِ اندیشۀ بنیادگرایی چه به لحاظ گسترۀ مصداقی و چه به لحاظ محتوای عمومی)، این اندیشه در سیر تاریخی خود چه تأثیری بر شرایط اجتماعی جوامع مورد نظر گذاشته است یا خواهد گذاشت؟ (ارتباط اندیشۀ بنیادگرایی با ساختارها، روندها و جنبشهای بعد از خود)
سعیدی افزود: کارکرد اولیه و بدون واسطۀ رویکرد اجتماعی، فراهمآمدن اطلاعاتِ علمی به منظور برنامهریزیهای درست اجتماعی، شامل برنامههای فرهنگی (آموزشی، تبلیغی) و تصمیمگیریهای سیاسی …. برای ارضای نیاز مردم جامعه به نظم و رفاه اجتماعی است.
جامعهشناسی دین یا جامعهشناسی معرفت
عضو هیأت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی گفت: طرح «تحولات نوپدید دینی و معنوی در جهان اسلام» (تحلیل یافتهها و پژوهشهای اجتماعی دربارۀ تحولات نوپدید دینی در جوامع و اجتماعات اسلامی) جامعهشناسی دین است. بنابراین، رویکرد این طرح، رویکرد اجتماعی به دین و پدیدههای دینی است. در جامعهشناسی دین ممکن است از جامعهشناسی معرفت و روش یا نظریههای آن استفاده شود، همان طور که ممکن است از جامعهشناسی تاریخ و روش یا نظریههای آن بهره برده شود، ولی اساس جامعهشناسی دین همان رویکرد اجتماعی به پدیدههای دینی است.
جامعهشناسی معرفت یا تاریخ اندیشه
سعیدی افزود: امروزه مد است که تاریخ اندیشههای فلسفی یا ایدئولوژیها یا آموزههای سیاسی یا تفکرات الهیاتی را بررسی میکنند و ضمن آن ممکن است تلاش کنند این اندیشهها را به جایگاههای اجتماعی-تاریخی تولید یا دریافت آنها ربط دهند و آن را جامعهشناسی معرفت بدانند.
وی در پایان افزود: سه موضوع تعیینکنندههای اصلی جامعهشناسی معرفت هستند و هر قدر بیشتر رعایت شوند، آن فعالیت به جامعهشناسی معرفت نزدیکتر خواهد بود. اول این که معرفت و اندیشۀ مورد نظر تا چه اندازه دارای ویژگی اجتماعی است و با جامعه یا اجتماعات خاص مرتبط است. (مرز با روانشناسی معرفت). دوم این که ارتباط آن اندیشه با جامعه از نوع همبستگی است یا از نوع تعیینشدگی و عجینشدگی در ساختارها (یکپارچگی). و سوم این که آن اندیشه، معرفتی با سازوکارهای شناختیِ آگاهانه در افراد جامعه است یا عقیدهای با سازوکارهای شکلگیری ناخودآگاه.
در پایان سعیدی توضیح داد که دانش با درک همدلانهٔ متخصصان مختلف دربارهٔ حیطهٔ تخصصی دیگران رشد خواهد کرد، نه با تحمیل رویکرد خود بر رویکرد تخصصی دیگران.
بدون دیدگاه