به همت گروه قرآن و مطالعات اجتماعی پژوهشکده اسلام تمدنی؛
نشست علمی معرفی کتاب هنجار پذیری حجاب دختران برگزار گردید.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، نشست علمی معرفی کتاب هنجار پذیری حجاب دختران با حضور نخبگان حوزوی و دانشگاهی هم زمان با روز عفاف و حجاب برگزار گردید.
در این نشست سیدمحسن میرسندسی عضو هیات علمی گروه قرآن و مطالعات اجتماعی پژوهشکده اسلام تمدنی و نویسنده کتاب گفت: اصل مساله این تحقیق تبیین پذیرش و یا رد حجاب از سوی دخترانی(بیش از ۱۸ ساله ی مجرد) است که دارای مادران معتقد و مقید به رعایت این دستور دینی هستند. سوال تحقیق به این شکل صورتبندی شده: مدل تبیینی در رد یا حفظ الگوی حجاب اسلامی دختران در میان خانوادههای پایبند به این هنجار دینی چیست؟
وی افزود: مقوله هستهای و مرکزی در مدل تبیین تجربی فرآیند الگوپذیری اقناعی میباشد. طبق یافتههای تحقیق، وضعیت حجاب در میان دختران به میزان زیادی از طریق این مفهوم و کیفیت تحقق آن در میان آنها قابل تبیین میباشد. ویژگی مهم این مقوله، نقش کلیدی در درک و فهم نوع حجاب بعنوان یک انتخاب و تصمیم بر یک رفتار مهم دختران تلقی میشود.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به فرآیند الگوپذیری اقناعی اشاره نمود و گفت: به لحاظ زمانی جریان الگوپذیری اقناعی از اوایل کودکی با فرآیندهای همانندسازی آغاز و در انتهای دوران نوجوانی و ابتدای جوانی(۱۴تا۱۸ سالگی) از طریق فرآیندهای اقناعی به نوعی تثبیت نسبی میرسد. نکته دوم فضای غالب و حاکم در شکل گیری جریان الگو پذیری اقناعی با احساسات ناخودآگاهانه آغاز و ادامه آن با تقویت نسبی تعقل و استدلالات به نوعی خودآگاهی منتهی میشود. نکته سوم این فرآیند با الگوپذیری طبیعی از محیط خانواده شروع میشود ولی ادامه تاثیرگذاری آن و یا سایر عوامل بستگی به نحوه عملکرد خانواده دارد. نکته چهارم مقوله الگوپذیری اقناعی مفهومی کلی است که قابلیت تحلیل بسیاری از حالات روحی و رفتاری فرزندان در محیط خانواده من الجمله حجاب دختران را خواهد داشت
وی در ادامه به ملاحظاتی در برنامه ریزی های مربوط به فرهنگ عفاف و حجاب اشاره نمود و گفت: علیرغم مطالعات متنوع درمورد مسئله حجاب در ایران هنوز برخی از نکات این موضوع مغفول قرار گرفتهاست. به نظر میرسد در زمینه کلی مورد مطالعه در این پژوهش یعنی موضوع بررسی نحوه جامعهپذیری حجاب در ایران نیاز به فعالیت مطالعاتی و پژوهشی به خصوص با استفاده از روشهای کیفی وجود دارد. علاوه بر این میتوان با روشهای تحلیل ثانویه،فراتحلیل تحقیقات قبلی و به خصوص انجام برخی مطالعات طولی، تصویر روشنتری از پدیده حجاب و تغییرات آن در جامعه ایران فراهم آورد. یکی از ابعاد این مسئله ایجاد نوعی شکاف اجتماعی میان زنان به عنوان نیمی از ظرفیت جامعه ایران است. ضرورت دارد دستگاههای فرهنگی با تفکیک جنبه های دینی و سیاسی مسئله، نسبت به کاهش و ترمیم این فاصله برنامهریزیهای موثری داشته باشند. در این مورد تجربههای موفقی در سایر کشورهای اسلامی وجود دارد که توجه به آنها گرهگشا خواهد بود. با توجه به تضعیف نهاد خانواده در تربیت دینی، به نظر لازم است که نهادها و دستگاههائی که در این عرصه نقش آفرینی میکنند و تعداد آنها در عرصه فرهنگی کشور نیز کم نیست، تا حدودی موضع خود را از واحد تحلیل فرد به خانواده تغییر دهند. جدای از مزایائی که این رویکرد در تقویت جایگاه خانواده و والدین در دید فرزندان خواهدداشت، زمینههای انتخاب آزادانه و آگاهانه این هنجار در میان دختران و در نهایت درونی سازی طبیعی آن را افزایش خواهد داد.
میرسندسی گفت: یکی از علل عدم رعایت هنجارها و قواعد پوشـشی توسط اعضای جامعه، اتکای آنـها بـه برداشتها و تفاسیر فردی از مفهوم حجاب و عفاف است بطوریکه بیشتر افراد اصولاً خود را هنجارشکن نـمیدانند. با توجه به تنوع این برداشت ها جامعه دچار نوعی بیهنجاری(Anomi) در مسئله حجاب شده است.
بدون دیدگاه