از سلسله نشست های مسئله شناسی در سیره پژوهی؛
نشست علمی موانع و مشکلات سیره پژوهی در عصر جدید برگزار گردید
سیدعلیرضا واسعی: شناسایی مشکلات سیره پژوهی، گامی بزرگ و ضروری به سوی شناخت صحیح سیره است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، سیدعلیرضا واسعی عضو هیأت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی، در نشست علمی بنیاد پژوهشهای اسلامی و در جمع پژوهشگران آن که به منظور بررسی مسایل سیرهپژوهی برگزار شده بود، در خصوص مشکلات و موانع آن سخن گفت.
واسعی در آغاز با ذکر این که سیره یا سیره پژوهی در معنای واحدی است، از رویکرد حوزه و دانشگاه به آن در چند دهه اخیر و تدوین و تألیف پرشمار کتاب، مقاله، پایان نامه و رساله گفتگو و تأکید کرد: به رغم همه این تلاشها، هنوز فاصله های زیادی با پژوهش علمی در این حوزه وجود دارد، چون مشکلاتی بر سر راه آن قرار دارد که بیتوجهی به آنها، هم چنان انجام کار درست و پژوهشی را با مشکل مواجه میسازد.
وی از مفهوم شناسی سیره که در دو معنای فراخ، یعنی سرگذشت، زندگینامه یا تاریخ و نوع خاصی از رفتار الگومند و قاعدهدار است، گفت: سیره در معنای اول ذیل تاریخ جای میگیرد، اما معنای دوم، آن را به مثابه علمی مستقل یا میان رشته ای طبقه بندی خواهد کرد، هر چند باب گفتگو در باره آن را هم چنان گشوده دانست.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، سپس به تفاوت سیره و سیره پژوهی در میان اهل سنت با آن چه شیعه می گوید، اشاره کرد و گفت: سیره در میان اهل سنت، به چند جهت مضیقتر و کوچکتر است؛ چون اولا آن را صرفا در باره پیامبر به کار میگیرند، ثانیا در خصوص رفتارهای نبوی ایشان دنبال میکنند نه کرد و کارهای عادی و عرفی، و ثالثا در نسبت معنایی متفاوت از عصمت و علم آن حضرت که عملا فضای متفاوتی را پوشش خواهد داد، در حالی که که شیعه برای دیگر معصومین هم آن را سرایت میدهد، به همه کارهای آنان سیره اطلاق میکند و به علم فراگیر و عصمت گسترده باور دارد که همه این ها فهمی دیگر از سیره را شناسایی می کند،البته امروزه در میان شیعیان نیز افرادی با رویکرد انتقادی، به معنای دیگری از سیره روی دارند.
در ادامه واسعی به ذکر تفاوت های تاریخ و سیره پرداخت و گفت: تاریخ به گذشته میپردازد، در حالی که سیره معطوف به اکنون هم میتواند شکل بگیرد، دیگر آن که تاریخ بر زمان استوار است، اما سیره چنین نیست،سه دیگر آن که سیره با تک گزاره ها یا داده های خرد سر و کار دارد، در حالی که تاریخ چنین نیست؛ دادههای تاریخی همچون محتوای جدول متقاطع همدیگر را تکمیل می کنند و در نهایت سیره تابع یا متأثر از علم کلام است، ولی تاریخ چنین پیروی ای ندارد. بر این اساس می توان به مشکلات سیره را دسته بندی کرد.
وی گفت: سه دسته مشکل یا مانع، بیش از همه در این عرصه قابل بررسی است؛ مشکلات کشفی/ اکتشافی، مشکلات فهمی معرفتی/ تبیینی و مشکلات کارآمدی یا کارکردی.
عضو هیأت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی به ذکر مشکلات دسته اول پرداخت و سه مورد را یادآور شد و گفت: مورد اول، نبود اطلاعات جزئی از کرد و کارهای معصومان؛ چه آنهایی که ثبت نشدند یا به دلایلی از بین رفتند، به گونه ای که امروزه نمیتوان در خصوص بسیاری از مسایل داده های گره گشایی از منابع کهن استخراج کرد. مورد دوم، وجود جعلیات و اخبارساختگی، معضل دیگری در این عرصه است؛ چه گزارشهایی که از روی علاقهمندی و دلدادگی شکل گرفت، چه از روی بغض و کینهتوزی و به مثابه پروژه تخریب دین، چنان که جعفر مرتضی عاملی در آغاز کتاب الصحیح به مواردی از آن اشاره میکند؛ برساختههایی که به ادعای برخی از حدیثپژوهان، شماری بیش از اخبار صحیح را به خود اختصاص داده اند و به رغم همه معیارها و روشهای شناخت، هم چنان پژوهنده را در شناسایی حقیقت با مشکل مواجه میسازند. دو کتاب عبدالله بن سبأ و دیگر افسانههای تاریخی، و یکصد و پنجاه صحابی ساختگی از سید مرتضی عسگری، گزارشی عینی از این پدیده مخرب است. مورد سوم، فرقهگراییها و تأثر از مذاهب که موجب شکلگیری روایات و اخبار مومنانه شده، دیگر پدیده شگفتآور در حوزه سیره است.
واسعی از مشکلات دسته دوم سخن به میان آورد و آن را در شش مورد خلاصه کرد و گفت: اول،پیش فرض های کلامی و نقش آن در سیره است؛ مقوله هایی چون علم و عصمت، چنان که عاملی آن را رکن اصلی پژوهشهای خود ذکر میکند. دوم، باورهای عامه یا رایج که مانع پرداختن به سیره است؛ باورهایی چون عدم همکاری با حکومتها، عدم شادی و تلذذ، عدم پذیرش غیر (دیگر مذاهب و فرق)، عدم سازش با سیاست و دیگر مقوله ها که عملا پژوهنده را به تسلیم خود وا میدارد، از همین رو، آقای جعفریان متاثر از استاد خود، جناب عاملی میکوشد تا جریان ولایتعهدی امام رضا (ع) را نکوهیده و از روی اجبار معرفی کند. سوم، دغدغه حقانیت خواهی و اصرار بر نفی دیگران به مثابه یک معیار، چیزی که گویا همه دغدغه معصومان، در آن خلاصه می شد. چهارم، غلبه وجوه عاطفی بر وجوه منطقی و عقلانی. پنجم، فقه/ شریعت انگاری دین ( همه چیز را از دریچه فقهی دیدن). ششم و به زعم من مهمتر، اقتضایی دیدن کرد و کارهای معصومان و نیز اتکا به اصل تقیه که خود بحثی بسیار فراخ میطلبد.
وی در پایان افزود: توضیح و تبیین موارد بیان شده و نیز مشکلات دسته سوم، در فرصتی دیگر دنبال خواهد شد.
بدون دیدگاه