دانش اصول فقه به فقیه توانمندی می دهد تا بتواند حکم شرعی و قانونی الهی را استنباط کند و ان را در اختیار مکلفان قرار دهد تا زندگی خود را بر اساس دستورات الهی تنظیم نمایند؛ بنابر این مبحث حکم در در این دانش جایگاهی دارد که تمام مسائل و موضوعات دیگر حول آن می گردد؛ از این رو پرداختن به شناخت ماهیت و ویژگی های حکم و قانون شرعی اهمیتی تردیدناپذیر پیدا می کند. تا کنون دانش اصول فقه بر اساس ساختار عبد و مولا، مسئله بنیادین حکم شناسی و دیگر مسائل تابع آن را پردازش کرده است و شخصیت گرایی بر اساس پاسداشت شخصیت مولا بر دانش اصول فقه سایه افکنده است.
«نظریه اعتبار قانونی» که بر اساس خوانشی نو از دیدگاههای اصولی آیتالله سیستانی شکل گرفته است، از پارادایم شخصیتگرایی در اصول فقه موجود پرده برمیدارد و سخن از امکان جایگزینی پارادایم دیگری میگوید که هم تمام ظرفیتهای اصول موجود را پوشش میدهد و هم میتواند افقهای جدیدی را فراروی اصول فقه بگشاید.
در این کتاب، نظریه حقّالطاعه نیز در پرتوی پارادایم شخصیتگرایی هویتیابی شده و مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
دریافت کتاب از کتابخوان همراه پژوهان
دریافت کتاب از فروشگاه نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی