به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، دکتر سیدعلیرضا واسعی عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی در یادداشتی با عنوان «نقش آموزش در گسترش زیست تمدنی- یادداشت دوم» که در خبر آنلاین منتشر کرده، آورده است:

پیدایی تمدن امری انسانی است، چنانکه پایایی و گسترش آن نیز به دست آدمیان محقق می‌شود.

در بخش پیشین به کوتاهی اشاره شد که یکی از نهادهای موثر در پیدایی،‌ پایایی و انتقال و گسترش تمدن، نهاد آموزش است، اما دو نکته مهم باید مد نظر قرار گیرد:

نکته اول آنکه زیست تمدنی دارای مراتب مختلف- ‌از پایین ترین سطح تا بالاترین آن- است و به تعبیر دیگر،‌ تمدن امری نسبی است و آن چه در این نوشته بر آن تاکید می‌شود، شناخت تمدن برتر و تلاش برای رسیدن به آن است.

امروزه در ادبیات رایج و گاه ناپالوده،‌ واژه تمدن به مثابه امری ارزشی و بالاترین سطح قلمداد می‌شود و وقتی نوع‌زیستی با قید تمدن مطرح می‌گردد، گویی از اعتبار بالایی بهره دارد،‌ چنان که در باره تمدن اسلامی همین تصور حاکم است، ‌در حالی که واقعیت‌ آن چیز دیگری است، ‌مگر آن که با قید تمدن برتر یا تمدن معیار از آن یاد شود و برای تمدن اسلامی نیز همین قید افزوده شود.

چنان که دانسته است، در طول تاریخ، ‌تمدن‌های اسلامی گوناگونی پدید آمده که در برخی از مواقع از حداقل‌های الگوی زیست انسانی بهره داشته است. به عنوان نمونه تمدن اسلامی در عهد امویان با آنچه در عهد عباسیان اول یا دوم یا سوم و چهارم تحقق یافت با آنچه در ادوار دیگر تاریخی می‌شود،‌ قطعا تفاوت‌های فاحشی دارد،‌هر چند به اعتبار پیدایی آنها در ذیل سایه/ چتر اسلام، همگی با عنوان تمدن اسلامی شناسانده می‌شوند، ‌بنا بر این دو تلاش جدی باید صورت گیرد:

۱.تمدن اسلامی مطلوب، همراه با ویژگی‌های آن که با شاخص‌های عقلانی سنجیده می‌شود، به درستی شناسایی شود.

۲. برای دست یابی به آن که به ادعای مسلمانان بهترین زندگی انسانی را طراحی می‌کند، تدبیر، ‌برنامه‌ریزی و اقدام صورت گیرد، ‌بنا بر این، بسنده کردن به عناوین و اصطلاحات مبهم،‌ نمی‌تواند تمدنی نوین پدید آورد.

نکته دوم آنکه زیست تمدنی، آن هم به شکل مطلوب/ معیار،‌ بدون آگاهی انسان‌ها از چند و چون تمدن و چگونگی پیدایی و پایایی، و نیز راهکارهای بقا و گسترش آن هرگز تحقق یافتنی نیست و این آدمیان‌اند که در این عرصه نقش آفرینند و اساسا، زیست تمدنی پیایند تلاش آدمی است.

تمدن نه تابع تاریخ و جغرافیا و نژاد و خون است،‌ نه با مداخله خداوندی پدید می‌آید، بلکه امری کاملا انسانی و زاده تلاش‌های ارادی و غیرارادی/ آگاهانه و ناهوشیارانه انسان‌ها در گذر زمان است که در حیات اجتماعی نهادینه و استوار می گردد و بی‌گمان عواملی غیر انسانی نیز در آن تأثیرگذار است، پس باید همه آنها را شناخت و بر پایه آنها پیش رفت. نهاد آموزش در این عرصه نقشی بسیار بنیادین دارد، به همین جهت بیش از هر چیزی برای اصلاح نظام آموزش باید هزینه کرد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *