دکتر سیدعلیرضا واسعی:
نقش نهاد آموزش در گسترش زیست تمدنی(۵)
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، دکتر سیدعلیرضا واسعی عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی در یادداشتی با عنوان «نقش آموزش در گسترش زیست تمدنی- یادداشت پنجم» که در خبر آنلاین منتشر کرده، آورده است:
همه انسانها دارای شعور، کرامت، توان و مهمتر از همه نقش اجتماعیاند، پس نباید آنان را در عرصه حضور و فعالیتهای اجتماعی نادیده گرفت.
بر خلاف آنچه در ذهنیت امروزی ما حاکم شده، نهاد آموزش، تنها عهدهدار ارتقای سطح دانش و افزودن دانستههای افراد و یا حتی القای فنون و مهارت و روشهای دانشورزی نیست، بلکه مهمتر از آنها، آموختن راه و رسم زندگی درست و انسانی، به ویژه در چگونگی تعامل با دیگران، طبیعت و حتی خویشتن را بر دوش دارد، همان چیزی که از آن به پرورش/ تربیت–نه لزوما اخلاق یا معنویت یا ارزشها/تزکیه- یاد میشود.
فراگیران به خصوص در سنین پایین که بیش از هر زمانی زمینه و آمادگی شخصیتیابی دارند، راهکار و سازکار زیستن مدنی را باید آموخته و با پایههای تمدن زیستی، آشنایی ملموس پیدا کنند. برای رسیدن به این هدف، فارغ از رویکرد شعاری، چند نکته مهم بر عهده نهاد آموزش قرار دارد:
الف: توجه به ارج و قدر آدمیان و اعتنا به جایگاه انسانی- که هر کسی برای خویش قائل است- در هر شکل و نژاد و مذهب و جنس، از امور مهم حیات انسانی و بایان تاکید در سطوح مختلف آموش است و اساسا یکی از وظایف کانونی پیامبران همین بود که انسانها را متوجه آن کنند و بر خلاف حکومتگران خودکامه که بر تحقیر و کوچکشماری دیگران پافشاری داشته و دارند تا از این رهگذر، اعتبار و اهمیت خود را بیشتر فراچشم دیگران آورند و عملا بزرگی خویش را در کوچکی دیگران تعریف میکنند، آنان مأموریت دیگری داشتند.
اگر نگاهی انسانشناسانه و واقعبینانه پدید آید، همه آدمیان دارای ارزش و اهمیت خواهند شد، به ویژه از نظر شعور و درک ضرورتهای معطوف به حیات خویشتن، هر چند ممکن است به خطا بروند و این وظیفه آموزش است که هم در شناخت انسانها نسبت خویش درستتر عمل کنند، هم در شناخت درست دیگران آنان را یاری دهند، هم رعایت حرمت و ا حترام آنان را در آموزشیان نهادینه سازند.
ب: عقلداری و شعورمندی انسانها، درس پایهای برای زیست تمدنی است. بیگمان عقل و شعور تنها چیزی است که هر کسی برآن است که بیش از دیگران از هستی سهم برده است! انسانها عموما از آنچه در اختیارشان است، نالانند؛ از زیبایی و سلامتی و حتی امکانات و خانواده، اما هرگز از کمی عقل و شعور خویش شکوه نمیکنند! واقعیت آن است که همگان-جز عدهای اندک و ناسالم- بهرهای از این نعمت دارند و بر اساس همان به تدبیر امور زندگی خویش پرداخته و مسئولیت و تاوان آن را به گردن میگیرند، پس نباید نگاهی از بالا به آنان افکند و خود را برتر و خردمندتر از دیگران تصور کرد، ازین رو در امور اجتماعی به درک و دریافت آنان باید بها داد و این چیزی است که در همه لحظههای آموزشی بایسته عنایت و پذیرفتن است.
پ: تابع دو نکته پیشین، تعلیم این نکته ضرورت دارد که همه انسانها دارای نقشی اجتماعی و شایسته اعتنا هستند. این تنها افراد بالامقام یا رهبران و حکمرانان نیستند که از اهمیت اجتماعی برخوردارند، بلکه همگان چنیناند و این یکی از رهاوردهای دنیای جدید است و صد البته رسیدن به این فهم چندان آسان نبود. بر خلاف دیدگاه قهرمانمحور یا برگزیدهگرایی که همه چیز را به آنان پیوند میدهند.
در نگره امروزی، همه آدمیان نقشآفرینند، گر چه وجود قدرت در دست عدهای، آنان را به امتیازگیریهای تبعیضآمیز و گاه ناشایست و غیرانسانی کشانده، اما هرگز واقعیتها با این رفتارها تغییر نمیکند.
بیگمان اگر بسیاری از مدعیان سازمانها و مراکز اداری(روسا و مسئولان) از کار برکنار شوند، نه تنها خللی درفرایند کارها پیش نمیآید، بلکه چه بسا راندمان بهتری رخ دهد، چنانکه تعطیلیهای ایام کرونایی به خوبی آن را نموده است، اما اگر کارگران و نیروهای خدماتی، اندک زمانی دست از کار بکشند، تمام شهر با مشکل مواجه خواهد شد.
نهاد آموزش القای چنین مقولههایی را بر عهده دارد تا جامعه به سوی تمدن نوین گام بردارد.
بدون دیدگاه