رئیس پژوهشکده اسلام تمدنی در سومین نشست هم اندیشی مراکز تربیت محقق تببین کرد:
واکاوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
دکتر احمدزاده: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهشگر صرف نمیخواهد/ اعضای هیئت علمی پژوهشگاه، حتما سابقه حوزوی دارند/ تمام پژوهش ها در راستای سیاست مسئلهمحوری هستند
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده اسلام تمدنی، طرح نشست های هماندیشی مراکز تربیت محقق با عاملیت موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا «ع» از سال ۱۳۹۸ با سفارش میز توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی و با هدف استفاده از ظرفیت معاونین پژوهش مراکز تخصص سطوح عالی کشور آغاز به کار کرد و جلساتی هم به بررسی آسیبها و چالشهایی در زمینه تربیت محقق پرداخته شد.
جلسه حاضر، سومین جلسه از طرح فوق است که به واکاوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بهعنوان یکی از مراکزی که سابقه تربیت محقق دارد پرداخته است. سخنران این جلسه، دکتر مصطفی احمدزاده (ناظر پروژه روش تربیت محقق و ریاست پژوهشکده اسلامی تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) بود.
ضمناً این جلسه با حضور جناب آقای استاد شریعتمدار (معاون پژوهش موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا «ع») و با دبیری حجتالاسلام مصطفی دُرّی، مجری این پروژه، در ضمن دو بحث کلی مدل مفهومی نظام تربیت محققان و ارزشیابی محققان برگزار شد. مشروح مطالب مطرح شده در این نشست، از نگاه شما میگذرد:
بحث اول: توضیحات مدل مفهومی نظام تربیت محققان
توضیح ابتدایی: عنوان جدید این پروژه عبارت است از فرایندها و مدلهای تربیت، ارزشیابی و ارتقای محققان علوم اسلامی. این پروژه، مربوط به میز توسعه و توانمندسازی اساسی علوم اسلامی بوده و مرکز آموزشی شیخ بهایی در دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم شعبه خراسان رضوی این زحمت را کشیدند. این پروژه در سال ۱۳۹۷ انجامشده است. در این پروژه برای اینکه ما با مدلهای مختلف تربیت محققان، ارزشیابی و ارتقای آنها آشنا شویم، محقق محترم، نخست با تعدادی از صاحبنظران این عرصه، چه در این عرصه صاحب متن (کتاب و مقاله) بودند یا اینکه به شکل مصاحبه با آنها گفتگو صورت گرفته است و به یک مدلی در حوزه تربیت، ارزشیابی و ارتقاء دست پیداکرده است و بر اساس همان مدل که مجموعهای از عوامل، مؤلفهها و مسائل را دارد به نتیجهای دستیافته است و بر اساس همان مدل، چند نمونه از مراکز پژوهشی کشور را موردبررسی قرار داده و با رؤسای این مراکز ازجمله موسسه آموزشی امام خمینی «رحمتالله علیه»، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، فرهنگستان علوم اسلامی قم و یک مجموعه که در شعبه خراسان رضوی بودند و مؤسسات دیگری که در حوزه علمیه قم و مراکز دیگر بودند، مصاحبههای بسیار مفصلی را داشتند و نتایج این مصاحبهها را در این پروژه ارائه کردند. همچنین بر اساس مدل مفهومی که در ابتدا داشتند نتایج پروژهها را استخراج و اصطلاحاً مدلینگ کردند و در این پروژه ارائه دادند.
بهعبارتدیگر، مؤسسات مختلفی که فعالیتهای گوناگونی را که در حوزه تربیت محقق داشتند شاید خودشان از مدلی که در مجموعهشان به کار میرفته است خیلی اطلاعی نداشتند و جناب دکتر مرویان حسینی و همکارانشان زحمت کشیدند و مصاحبهها را در دل مدلهای مفهومی قراردادند و برای تمام این مراکز، مدل تربیت محقق شان را استخراج کردند.
در پایان، یک سری آسیبشناسیهایی را هم انجام دادند و البته تمام این فعالیتها فاز یک است و فاز دوم این کار این است که از مجموع این یافتهها و مدل مفهومی قبلی به یک مدل استاندارد در حوزه تربیت، ارزشیابی و ارتقای محقق برسند.
مرحله اول: مدلهای تربیت
در حوزه تربیت، تعریفی که برای تربیت محقق شده است این است که نیروهای انسانی که در رشتههای مختلف علوم اسلامی تخصص، آگاهی و تجارب لازم را دارند و در مواجهه با نیازهای مختلف جامعه فرهنگی، اجتماعی و حتی بینالمللی سعی میکنند با استفاده از منابع دینی و معتبر، به پاسخگویی مسائل روز جامعه خودش بپردازند.
طبق این بیان، در حوزه مدل مطلوب نظام تربیت محققان، یک سری عوامل و مؤلفهها را داریم که موارد متخلف اینها را مختصر عرض میکنم و توضیحاتی هم از نمونههای موردی ارائه خواهد شد.
در این زمینه، مباحث مبانی و رویکردها، ابعاد محتوایی، ابعاد مدیریتی و منابع انسانی مطرح است.
- بحث مبانی و رویکردها هم دارای مؤلفهها و مسائلی هست که عبارت است از:
- رویکردهای مؤثر بر تربیت محقق. در این قسمت، به دنبال این هستیم که اهداف و سیاستهای حوزه علمی و بعضاً اجرایی را موردنظر قرار بدهیم.
- در قسمت تأثیر متقابل محیط و برنامه تربیت محقق، به دنبال این هستیم که ببینیم محقق چه تأثیراتی بر محیط دارد و محیط چه تأثیری بر محقق دارد که بیانگر اهمیت انتخاب روش و نحوه مواجهه محقق با مسئله یا موضوع خودش است.
- در بحث ابعاد محتوایی، چهار مقوله دانشی، ارزشی، فعالیت رفتاری و انگیزشی را داریم.
- در مؤلفه دانشی به دنبال موضوعات، محتوا، متون، منابع آموزشی، طول دوره، حجم زمانی برنامه هستیم.
- در مؤلفه ارزشی هم به دنبال ارزشهایی هستیم که بر نظام ارزشی و برنامه نظام تربیت محقق حاکم است؛ مثلاً امروزه صحبت از مدیریت و فعالیتهای جهادی است که حتی جهاد در عرصه پژوهش هم میآید. این میتواند بهعنوان یک مؤلفه ارزشی واقع شود.
- مؤلفه فعالیت رفتاری ما بیشتر ناظر به آموزهها و قابلیتهای مهارتی هست که در طول برنامه تربیت معلم باید با آنها آشنا شویم، مانند بحث نرمافزارها و مهارتهای دیگر.
- در مؤلفه انگیزشی به نظر بنده بحث انگیزش در پژوهش، مهمترین مؤلفه است که ارتباط قلبی انسان است که تمامی فعالیت اجتماعی و دینی انسان را پوشش میدهد.
- عامل بعدی، ابعاد مدیریتی است که در آن
- به میزان انطباق برنامه تربیت محقق علوم اسلامی بادانش مدیریت منابع انسانی میپردازیم.
- از طرف دیگر به بحث مدیریت آموزشی توجه داریم که اگر این فرد در مسیر آموزش قرار بگیرد، ویژگیهای مدرسان و روش آموزش چیست؟ خود افرادی که باید شرکت کنند، نیازسنجیهایی که باید اتفاق بیافتد و سایر مباحث مرتبط با مدیریت آموزشی.
- در بحث مدیریت پژوهشی بیشتر به دنبال این هستیم که برنامههای پژوهشی که در مؤسسه مصوب است با افعال و برنامههای پژوهشی موردبررسی قرار بدهیم.
- در قسمت کنترل پروژه، به دنبال این هستیم که از سیستمهای کنترل پروژه مانند گانت، سی پی انت و سایر سیستمهای موجود، بحثهای کنترل پروژه و پروژههای پژوهشیمان را داشته باشیم.
- در قسمت بحث مؤلفه فرایندهای کارآمد هم بیشتر به دنبال استفاده بهینه از منابع هستیم؛ یعنی ما از منابعی که به کار میگیریم باید حداکثر استفاده را داشته باشیم.
- در قسمت شاخصهای فرایندی هم به فرایند توجه میکنیم و هم به برون داد که در فرایند تأثیرات فرایندهای به کار گرفتهشده را در تربیت محقق در حوزه مهارتها، توانمندیها باید به کار بگیریم و در قسمت برون داد به میزان بهره بری آثار، محصولات و خدمات محققان میپردازیم.
مرحله دوم: نظام ارزشیابی
الف) شاخصهای نظام ارزشیابی
در نظام ارزشیابی محققان علوم اسلامی؛ شاخصهایی علمی، شاخصهای آثار و شاخصهای پژوهشگر را داریم.
در قسمت شاخصهای علمی به دنبال بررسی کیفیت آثار هستیم و اینکه در مجامع ملی و بینالمللی چقدر ارجاعات به آثار پژوهشگر و تولیدکننده میخورد و چقدر استنادات به آن اتفاق میافتد. نکته بعدی در خصوص تنوع آثار است و اینکه آثاری که در قالب کتاب، مقاله، پژوهش و سخنرانی ارائه میگردد در نظام ارزشیابی برای هرکدام از اینها باید یک سری ارزشیابیها را داشته باشیم و اینکه منابع و آثار تولیدی توسط محقق، چقدر میتواند پاسخگویی داشته باشد و این پاسخگوییها چقدر منطبق با نیازهای جامعه است؟
شاخصهای آثار، متوجه تنوع آثار است مانند توصیفی، ترجمهای، تألیفی (بخشی قابلتوجه از مطالب جمعآوریشده و بخشی هم از نویسنده است) و تصنیفی (دستکم دوسوم اثر را یافتهها و دستاوردهای محقق در نظر میگیریم) که اینها با همدیگر متفاوت است. نیز بحث نظریهپردازی است که در نظام ارزشیابی محققان شاخصهایی داریم که تکتک اینها را مورد بررسی قرار میدهد. همچنین کرسیهای ترویجی و کرسیهای تخصصی که هرکدام به زیرشاخههایی تبدیل میشود که مربوط به کرسیهای آزاداندیشی است که در وزارت علوم و تحقیقات و فناوری وجود دارد.
یک سری شاخصها هم مربوط به پژوهشگر است، مانند خلاقیت، نگاههای نقادانه، سعهصدر، اخلاق حرفهای و اخلاق پژوهشی که دنبال میشود.
ب) مدل مفهومی نظام ارزشیابی محققان
در بحث مدل مفهومی هم یک سری عوامل، مؤلفهها و مسائلی را داریم. در قسمت عوامل؛ مبانی، رویکردها، ابعاد محتوایی، منابع ارزشیابی و شاخصهای فرایندی مورد نظر است.
در قسمت مبانی، مهمترین مؤلفهها، اهداف ارزشیابی است. در اهداف به دنبال این هستیم که ببینیم انتظاراتی که از قبل در مؤسسه پژوهشیمان داشتیم، چقدر اتفاق افتاده و چقدر افزایش پیداکرده است.
در قسمت معیارها و شاخصها هم به دنبال این هستیم که عوامل عینی و قابلسنجش فعالیتهای علمی، آموزشی و پژوهشی محققان را مدنظر داریم.
در قسمت منابع ارزشیابی هم به دنبال این هستیم که منابع یا اشخاص یا گروههایمان در حوزه محصولات و خدمات، چه شاخصهایی را دارد تا ارزشیابی آنها را مدنظر قرار بدهیم.
در قسمت انگیزشی ارادی به روش ارزشیابی، آن عواملی که باعث انگیزه و انگیزه سازی در پژوهشگران میشود را مورد ارزشیابی قرار میدهیم. بهعبارتدیگر در بُعد قبلی به دنبال این بودیم که بحث انگیزه را در تربیت محققان داشته باشیم اما در اینجا، میزان انگیزه را موردسنجش و ارزشیابی قرار میدهیم.
در مؤلفه قالبها و سطوح آثار مورد ارزشیابی به دنبال این هستیم که قالب مختلف مانند کتاب، مقاله، پژوهش، سخنرانی و… را به لحاظ فرایندهای ارزشیابی آنها مورد بررسی قرار دهیم.
در قسمت منابع ارزشیابی هم درصدد هستیم که ویژگیهای ارزیابان را مورد ارزیابی قرار بدهیم.
در قسمت کارایی و اثربخشی محصولات و خدمات، به دنبال این هستیم که کارایی، اثربخشی و بهره بری محصولات و خدمات را بررسی کنیم. کارایی یعنی اینکه ما از منابعمان به بهترین شکل استفاده کنیم. اثربخشی یعنی اینکه ما چقدر توانستیم به اهدافمان دست پیدا کنیم. به مجموع کارایی و اثربخشی، بهرهوری میگوییم. بهعنوانمثال اگر از مشهد بروم تهران، اگر خودمان را با ۵۰ لیتر بنزین را به تهران برسانم، نسبت به کسی که ۷۰ لیتر بنزین استفاده کرده است کارایی من بیشتر است؛ چون مقدار منابعی که استفاده کردم کمتر بوده است. اثربخشی معنایش این است که من دقیقاً به آن هدف رسیدم یا نرسیدم؟ اگر به تهران برسم، اثربخشیام میشود صد درصد؛ اما اگر به کرج یا قم برسم، اثربخشیام کاهش پیدا میکند؛ یا حتی اگر به شاهرود برسم و بگویم فقط ۲۰ لیتر بنزین مصرف کردم کاراییام بالا است ولی اثربخشی پایین است.
مؤلفه بعدی، درونداد است که در آن، ویژگیها و شاخصههای شناختی، شخصیتی، اعتقادی، آموزشی و پژوهشی مدنظر قرار میگیرد و قسمت بعدی هم برونداد و خروجی و پیامدها است.
پس از اینها باید پیامدهای مادی و معنوی این امور را ارزشیابی کنیم.
مرحله سوم: نظام ارتقاء محققان
در نظام ارتقاء محققان به دنبال این هستیم که پژوهشگری را که تربیت کردیم و پیوسته مورد بررسی قرار میدهیم، در حوزه ارتقاء و بروز شدن آن هم باید فعالیت داشته باشیم. ما وظایف و مسئولیتهای جدید، بالاتر و علمیتر را به فرد محقق واگذار میکنیم و مزایا و مشوقهای بیشتری از قبیل مشوقهای مادی و مدارج علمی را برایشان در نظر میگیریم. معمولاً در مراکز پژوهشی، استادیار و دانشیار داریم. استادیارها ارتقای وضعیت شغلی و حرفهایشان در این است که پایهها و مسئولیتهای مختلف به آنان داده میشود و ارتقای موفقیت و کسب رضایت معنوی و الهی برایشان اتفاق میافتد. بحث ارتقا یکی از بحثهای بسیار مهم در بحثهای پژوهشی هست. باید بین پژوهشگرانی که توانستند خودشان را روزبهروز، ارتقا بدهند و پژوهشگرانی که ارتقای شان روند کندی داشتند تفاوتهایی قائل شویم و امتیازهایی به آنها بدهیم که باعث ایجاد فضای رقابتی سالم بین این دو شود تا خودشان را به محققانی که به لحاظ سطح دانش و علمی ارتقا دادند برسانند.
در این مدل هم بحثهای مختلفی از قبیل رویکردهای حاکم بر ارتقا هست که باید حواسمان به بحثهای نظریهپردازی باشد؛ بحثهایی مربوط به تجاریسازی تحقیقات، گسترش مرزهای دانش یا گرایش و تخصص، باید مدنظر باشد.
در قسمت مؤلفه معیارها و شاخصه ارتقا؛ ما شاخصههای ناظر بر ارتقای علمی و حرفهای را مدنظر داریم مانند اینکه آثاری چقدر کیفی است و میزان استنادات که در مدل تربیت گفتیم اینجا مجدداً تکرار میشود.
در عامل ابعاد محتوایی بازهم بحث دانش است که در نظام ارتقا بررسی میکنیم که آیا این محقق در مرحله توصیف و تألیف مانده یا به مرحله تصنیف و نقد و کرسیهای نظریهپردازی، کرسیهای نوآوری و تخصصی رفته است؟ در قسمت بحثا نگیزشی و ارادی، به عوامل انگیزشی توجه میشود.
در قسمت بروندادها و قالبهای پژوهشی؛ روی نحوه ارتقای علمی محقق برای آثاری که ارائه میدهد و در قسمت ابزارها و روشهای ارتقا، یکی سطوح و عوامل ارتقا را مدنظر قرار میداریم که معمولاً امتیازبندی مؤسسات پژوهشی است که آییننامههای متعددی دارد و مورد بعدی هم ویژگیها و تمایزات ارتقا است که ما ویژگیهای متمایزکننده نظام ارتقای مؤسسات را دنبال میکنیم.
نمونههای موردی
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی هم مانند بقیه مجموعههایی که در حوزههای پژوهشی کار میکنند چون وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم است (این دفتر دو مرکز مهم دارد: یکی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و یکی هم دانشگاه باقرالعلوم ع) که این دفتر مانند سایر مراکز، چشمانداز و مأموریت دارد و برنامههای ۵ ساله داشت که در ده سال اخیر بهجای برنامههای ۵ ساله، وارد بحث مسئله محوری شده و برنامههای ۳ ساله ای را در بحث مسئله محوری دنبال می کنند. پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی هم از این چشمانداز دفتر سیراب میشود و مأموریتی که برای خودش تعریف کرده است همانند مأموریت دفتر تبلیغات است. این مراکز سه ضلع حوزه علمیه، نظام اسلامی و نیازهای مردم را در تمامی فعالیتهایش در نظر دارد، برای اینکه باورها و ارزشها و دانش اسلامی و انقلاب، پشتوانه های علمی و نظری اسلام را اینجا تبیین نموده و توسعه بدهد.
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی از سال ۱۳۶۳ بهعنوان مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی شکلگرفته و در سال ۱۳۸۴ با مجوز وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، به پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ارتقا پیداکرده است.
این پژوهشگاه در حال حاضر ۱۳ نشریه علمی و ۶ نشریه علمی تخصصی دارد که در آن ۳۰۰ محقق همکاری میکنند. این ۱۳ پژوهشکده، ۱۰۵ عضو هیئتعلمی دارد، بیش از ۱۱۰۰ جلد کتاب تا حالا منتشر کرده است، ۴ مورد کرسی تخصصی و بیش از ۵۰۰ کرسی ترویجی تا الآن برگزار کرده است و مرکزی بوده که بیشترین کرسیهای ترویجی را در سطح کشور داشته است. در این پژوه حدود ۷۰ کلان پروژه داریم، ۱۹ مجموعه آثار تا حالا منتشرشده است، ۱۷ مورد فرهنگنامه داریم، ۲۰ مورد دائرهالمعارف، ۱۶ مورد اصطلاحنامه، بیش از ۱۵۰۰ طرح پژوهشی انجامشده یا در دست انجام است، ۶۶ همایش ملی و بینالمللی برگزارشده و حدود ۱۳۰۰ نشست علمی برگزار شده است.
در دفتر تبلیغات اسلامی، قطبها و میزهای تخصصی را داریم که خیلی مفصل است و ساعتها باید در مورد آن بحث کرد اما خلاصه اینکه این دفتر حدود نه ده سال پیش با بررسی و رصد مسائل مختلف کشور و موردنیاز مردم و نظام در حوزههای مختلف، به ۱۳ مسئله مهم دست پیدا کرد و تمام فعالیتهای دفتر روی این ۱۳ مسئله متمرکز شد و برنامه خودش را برای ده سال بعدی یعنی ده سال گذشته، در چهار دسته، دستهبندی کرد که به آن دستهها، قطب میگوییم. این قطبها عبارتاند از قطب بنیادهای نظری و نظام متقن علوم اسلامی و انسانی، قطب تعمیق ایمان و دین و مقابله با جریانات انحرافی، قطب اخلاق خانواده و سبک زندگی و قطب نظام سیاسی و اجتماعی اسلام و ایران که در هر قطب، هم مسائل ریز را مدنظر قرار دادند مانند اسلامیسازی علوم انسانی، توسعه و توان مؤسسات علوم اسلامی، آموزش و… و هم در ادامه برای هر میزی یک مسئله انتخاب شد. مثلاً در میز توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی، بحثهای روششناسی خیلی مدنظر قرار گرفت.
بحث میزهای تخصصی در پژوهشگاه و نیز دانشگاه و نهایتاً معاونت تبلیغی خیلی خودش را نشان داد و موردنظر قرار گرفت. امروزه باافتخار میتوانیم بگوییم که دفتر تبلیغات اسلامی هیچگونه مطلبی بهدور از مطالبی غیرازاین مسائل را مدنظر قرار نمیدهد و سعی کرده است تمام پژوه هایش را در همین مطالب متمرکز نماید.
مرحله چهارم: حوزه تربیت محققان
الف) توانمندسازی محققان در علوم اسلامی
در حوزه تربیت محققان، پژوهشگاه سعی کرده است که پژوهشگران و اعضای علمی را به سمتوسوی توانمندسازی علوم اسلامی به لحاظ روشی و فلسفی، تاریخ علوم اسلامی و علوم اسلامی مطالعات میانرشتهای سوق بدهد که خروجیاش را در اسلامی سازی علوم انسانی نشان بدهد. در اینجا بحثهای سیاسی و تربیتی و اخلاقی مطرح است.
ب) احیای مطالعات گروهی
یکی دیگر از مباحث، بحثهای مطالعات گروهی و جمعی است. این دفتر ضمن اینکه یک سری پژوهشهای فردی دارد سعی کرده است که استراتژیاش را بهسوی پژوهشهای گروهی و جمعی تغییر بدهد؛ به این معنا که تعدادی زیادی از پژوهشگران دورهم جمع شده و روی دایرۀ المعارف و مجموعه آثار کار میکنند و همایشهای بینالمللی برگزار میکنند. در اینجا بیشتر مسائل نظام اسلامی مطابق با همین ۱۳ مسئله که اشاره شد مدنظرمان است نه اینکه به دنبال حل هر مسئلهای باشیم.
ج) تخصص گرایی
از سوی دیگر در پژوهشگاه، تخصصگرایی و همافزایی خیلی اتفاق میافتد، به این معنا که پژوهشگاه طی این مدت، سعی کرده است خودش را در این ۱۳ مسئله به قطب و مرجعیت بحثهای علوم اسلامی و دینی در کشور متمرکز کرده و خود را در این قسمتها به مرجعیت سازی علمی نزدیک کند، تعدادی زیرساخت و نظامهای پشتیبانی را ایجاد و انبوهی از دانشنامهها، دایره المعارف ها و سایتهای مختلف را دنبال کرده است.
د) واکنش به عوامل محیطی
این پروژه نسبت به عوامل محیطی واکنش نشان میدهد و فعال است. مثلاً در مورد گام دوم انقلاب بلافاصله وارد بحث شد. نسبت به بحث کرونا هم بهشدت ورود کرد و در همین بازه زمانی، انواع نشستهای مختلف را برگزار و کتابهای مختلفی را منتشر کرد. این مرکز همزمان که به نیازهای جامعه توجه دارد، به نیازهای علمی مراکز پژوهشی هم متوجه است؛ مثلاً دانشنامه قرآنی کودک و نوجوان را کار کرده که نیازهای صداوسیما و نیازهای مربوط به کودکان و نوجوانان در سطح کشور و نهادهایی که در این زمینه فعالیت دارند را مدنظر دارد.
ه) فرایند آثار پژوهشی
فرایند آثار پژوهشی در پژوهشگاه، به صورتی طولانی و بهنوعی پیچیده و بسیار دقیق تدوینشده است. وقتی میخواهد یک کار پژوهشی در پژوهشگاه انجام شود، نخست پژوهشگر، یک طرح اجمالی در راستای مسائل مربوط به میزهای تخصصی که گفته شد، ارائه میدهد. این طرح اجمالی در شورای پژوهشی پژوهشکده بررسی میشود و بعد از تأیید در میز تخصصی، توسط شورای تخصصی آن میز که در آن، حدود ۱۵ نفر از متخصصان کشوری حضور دارند، موردبررسی قرار میگیرد. سپس در صورت تأیید، به مرحله بعدی میرود و اگر نیاز به اصلاح داشت اصلاحات لازم انجام میشود و درصورتیکه رد شد اختتام میخورد. سپس طرح اجمالی به محقق محترم ابلاغ میشود و سراغ طرح تفصیلی میرود. بعد از تدوین و تصویب طرح تفصیلی در شورای علمی گروه و شورای پژوهشی پژوهشکده، محقق ارجمند، ادامه تدوین را زیرنظر ناظر محترم باید دنبال کند. البته افرادی که دانشیار و استادتمام هستند نیاز به ناظر ندارند، ما بیشتر برای استادیاران از ناظر استفاده میکنیم.
پژوهشگر باید در سه قسمت فعالیت خودش را به ناظر ارائه دهد و در صورت تأیید ناظر، سمیناری پایانی برگزار میشود. در این هماندیشی که حدود ۸۰ در صد کار انجامشده است، فرد در شورای علمی گروه با حضور برخی از نمایندگان متخصص از قسمتهای مختلف در پژوهشگاه، روش دنبال کار، مقدار فعالیت، دستاوردها و یافتهها را ارائه میدهد. اگر شورا و ناظر، همه کار را تأیید کرد، معمولاً ۴ ارزیاب انتخاب میشود که درمجموع، بر اساس یک سری شاخصهها، فرد باید از نمره ۱۰۰، نمره ۷۰ به بالا را کسب کند و بعد از تصویب و ارزیابیهایی نهایی ازلحاظ فرایندی و… وارد شورای چاپ و نشر میشود و بعد از بررسی مراحل لازم در این شورا، در صورت تأیید، وارد قسمت چاپ میشود و در این قسمت، کارهای ویراستاری و صفحهآرایی انجام میشود و بعد از چاپ اثر، هیئتعلمی و پژوهشگر، موظف به برگزاری جلسه علمی نقد کتاب هستند.
و) تربیت نیروهای محقق برای سطوح مختلف
در این پژوهشگاه سعی میشود افزون بر توانمندسازی برای نگارش کتاب و مقاله، پژوهشگر بتواند مقالات دانشنامهای بنویسد و در کرسیهای نظریهپردازی ورود کند. حتی در سطوح پایین، مانند کتابهای سبک زندگی و مخصوص مبلغان، توسط پژوهشگران این پژوهشگاه نوشتهشده است.
ابعاد محتوایی تربیت محققان
در قسمت ابعاد محتوایی، موارد ذیل قابل یادآوری است:
- کارگاههای گروهی که قبلاً عرض شد.
- مطالب اسلامی و مرتبط مکتب اهلبیت ع که اسامی خیلی از گروههای ما کاملاً با این مورد ارتباط دارد، مانند پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن، پژوهشکده سیره اهلبیت ع.
- بحث از ولایتفقیه و حمایت از نظام اسلامی؛ در مسائل میزها بحث ولایتفقیه و کارآمدی نظام را داریم.
- اگر فردی بخواهد عضو هیئتعلمی پژوهشگاه شود یکی از ملاکهای ورودش این است که حتماً تحصیلات حوزوی داشته باشد.
- بحث نوآوری و نواندیشی و تجارب افکار و آراء را در بحث کرسیهای نظریهپردازی در قالب مناظره و بحث نقد کتاب. ما هم کرسی نقد کتاب داریم و هم کرسی نوآوری که با حضور داوران و افرادی بیرون از مجموعه در جلسه حضور دارند برگزار میشود. بنابراین محیط تضارب آراء و افکار خیلی فراهم است.
- پژوهشگاه در بحث میراث اسلامی خیلی فعال عمل میکند و انبوهی از موسوعهها مانند کاشف الغطا، شرفالدین، شهید اول، شهید ثانی و… در پژوهشگاه انجام شده است که بیانگر این است که ما خواستار فرهنگ و میراث اسلامی هستیم.
- بحث نیازشناسی و اولویتسنجی.
- بحث کیفیت گرایی در عرصه محصولات؛ سعی کردیم خودمان را به استانداردهای پژوهشی ملی و بینالمللی نزدیک کنیم.
- روزآمدی در فهم تحولات نرمافزاری و سختافزاری؛ انبوهی نرمافزارها و سایتهای مختلف در مجموعه وجود دارد.
- تعامل و مشارکت در مواد همگرا؛ پژوهشگاه هم با نهادهای حوزوی، دانشگاهی، وزارتخانه، نهادهای فرهنگی، سیاسی اجتماعی و هم با بخشهای خصوصی و تشکیلات مردمی کاملاً مرتبط است و با این ارتباطات میتواند نیازهای این نهادها را دنبال کند.
- بحث آیندهنگری؛ پژوهشگاه در این زمینه، چشم انداز، مأموریت و برنامه و بحثهای قطبها و میزها را دارد.
- بحثهای مهارت فناوری اطلاعات و ارتباطات؛ تمامی این فرایند پژوهشی که در کل دفتر است و هر نوع فعالیتهای حضور، مرخصی، مأموریت، حقوق، بلیت، وسایل نوشتاری، برنامه، مکاتبات، برنامههای پژوهشی و آموزشی، اداری، مالی و… از طریق نرمافزاری بهنام چارگون اتفاق میافتد. همچنین سایتی بهنام پژوهان داریم که در این سایت، تمامی کتابها به شکل الکترونیکی قرار دارد و نیز پایگاههای الکترونیکی و نرمافزارهای متعدد داریم.
- حمایت از ارتقای توانمندی محققان.
- حمایت مالی از محققان؛ اگر محققی بیشازحد نیاز، کاری انجام بدهد باید با تأیید ناظر و شوراهای موردنظر برسد و زمان اتمام پروژه و… بهصورت بسیار دقیق در شناسه تنظیم شود و فرد محقق باید بر اساس همان شناسه، پاسخگو باشد. هزینه صفحات مازاد موردنظر پژوهشگاه هم با طی فرایند رسمی و بر اساس پشت جلد اثر به محقق پرداخت میشود. البته ساعات موظفی مازاد فقط تا سقف ۳۰ درصد تعداد صفحات پرداخت میشود و مابقی بر اساس پشت جلد محاسبه میگردد. اگر محققی در یک همایشی مقاله ارائه کرده باشد و مقالهاش هم پذیرفتهشده باشد و برایش سخنرانی گذاشته باشد از طرف پژوهشگاه مأموریتی به او داده میشود و تمامی هزینههایش هم پرداخت میشود؛ اما اگر صرفاً مقالهاش پذیرفتهشده باشد بدون سخنرانی، در این صورت مأموریت به او داده نمیشود و باید به هزینه خودش برود البته میتواند مرخصی بگیرد.
- در بحث نظریهپردازی، فردی نظریهای ارائه میدهد که معمولاً دو سال طول میکشد. اگر نظریهاش در کرسیهای حمایت از نظریهپردازی پذیرفته شود، نظریهاش مطابق دو سال موظفی منظور میشود و پایه تشویقی هم به آن فرد داده میشود.
- در پایان هرسال، عضو علمی یا پژوهشگر، بر اساس آییننامه ارتقاء آموزش عالی، موظف است که در ابعاد فرهنگی، پژوهشی و آموزشی، فعالیتهای خودش را ثبت کند و در کارگروهی بهنام کارگروه توانایی، فعالیتها مورد ارزیابی قرار میگیرد و امتیاز داده میشود که باید بالای ۱۴ امتیاز بیاورد. حال اگر دانشیار باشد امتیاز متفاوت است و اگر استاد باشد امتیاز، بالاتر میشود و اگر بیشتر از ۱۴ امتیاز داشت فقط در قسمت مقالات علمی پژوهشی و علمی ترویجی و کتابها امتیازها ذخیره میشود (مثلاً اگر در قسمت ارزیابی مقالات و کتب امتیاز بیشتر داشت ذخیره نمیشود) اگر این امتیازهای ذخیرهشده در طول سالها به ۲۰۰ امتیاز برسد، به صاحبامتیاز، یکپایه سهم اعطا میشود (برای اولین بار امسال یک نمونه از این امتیازات توسط دکتر علیرضا واسعی کسب شد)
- در ابعاد مدیریتی، راهاندازی مرکز رصد را داریم (این مرکز، مقداری فعالیتش کمتر شده است.) کار این اداره این است که مهمترین مسائل نیاز مردم، نظام و حوزه را رصد میکند و بهصورت گزارش ماهانه به پژوهشگاه و دانشگاه و معاونت امور تبلیغی اطلاعرسانی میکند و در مواردی خاصی هم گزارشهایش به صورت محرمانه تهیه میشود و در اختیار مسئولین قرار داده میشود.
- پشتیبانی و حمایت از روش جامع و متنوع در پژوهشگاه جهت جمعآوری اطلاعات؛ پژوهشگاه فرهنگ اسلامی فقط به شکل بنیادی و متنمحور پیش نمیرود بلکه روشهای میدانی را هم داریم که نمونهای از آن در مورد حجاب دختران و مادران اتفاق افتاده بود که مبلغی و هزینهای برای پژوهش میدانی در نظر گرفته میشود.
- نحوه روابط علوم اسلامی از طریق اصطلاحنامهها؛ اصطلاحنامهها واژههایی که با همدیگر اشتراک، ارتباط و تشابه یا تضاد دارند یا در یکرشته، گرایش ارتباطات مختلف بین مفاهیم آن علم و دانش وجود دارد را تجمیع میکنند. پژوهشگاه در این زمینه، امتیاز بینالمللی هم کسب کرده است.
- مهارت مدیریت دانش در علوم اسلامی؛ مثلاً در پرتال معارف قرآن، هر نوع فعالیتی در مورد دانشهای قرآنی را می توانید دنبال کنید و با فعالان و فعالیتهای قرآنی آشنا شوید.
- تأکید بر اهداف برنامههای راهبردی؛ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ضمن اینکه برنامه ۶ ساله دارد؛ پژوهشکدهها همگروههای علمی را موظف کرده است که باید برنامه ۳ ساله داشته باشند؛ یعنی گروههای علمی باید مشخص کنند که در ۳ سال آینده چه فعالیتهایی در قالب نشست علمی، کرسیهای تخصصی و کرسیهای ترویجی و… میخواهند انجام بدهند.
- جذب نیروی پژوهشی در سیستم آموزشی دفتر؛ بخشی از نیرویهای پژوهشیمان را از دانشگاه باقرالعلوم میگیریم که در آنجا تخصصهای لازم را کسب کردند و حوزوی هم هستند و یک سری از نیروهایمان را از حوزه علمیه قم یا خراسان یا اصفهان و مراکزی از این قبیل جذب میکنیم.
- اما ارتباط بخشهای فرهنگی تبلیغی دفتر با همدیگر؛ ازآنجاییکه بحث میزها و قطب ها را داریم، در این میزها، ارتباطات پژوهشی، آموزشی، فرهنگی و تبلیغی در قسمت ورودی، خروجی و پردازش، کاملاً ملموس و روشن و شفاف دیدهشده است. پژوهشگران و اعضا موظف هستند آثار خود را فقط به شکل کتاب منتشر نکنند بلکه در سایتهایی مانند یوتیوب و… هم قرار بدهند، علاوه بر اینکه موظف هستند در مورد آثار پژوهشیشان سخنرانی داشته باشند و در قالب مقالات علمی پژوهشی منتشر کنند و دستاوردهایشان را در مراکز مختلف و کلاسهایی که ارتباط دارند عرضه کنند. حتی ما سراغ یک سری فعالیتهای فرهنگی تبلیغی هم رفتیم؛ مثلاً برخی از پژوهشگران، محصولاتشان را در قالب کارگاههایی در خصوص مبلغان برگزار میکنند.
- معرفی و آگاهسازی جامعه از محصولات توسط بخش ترویج؛ یکی از اتفاقات سالانه در پژوهشگاه، نمایشگاه هفته پژوهش است و متعاقب آن، رونمایی از آثار پژوهشی و اطلاعرسانی در پیامرسانها و مراکز اطلاعرسانی کشور و همچنین ارسال آثار برای نهاد های علمی مانند حوزههای علمیه، دانشگاههای معتبر، پژوهشگاههای معتبر و مراکزی که با آنها تفاهمنامه داریم.
مرحله پنجم: منابع انسانی تربیت محققان
قبلاً هم گفته شد برخی از نیروهایمان را از دانشگاه باقرالعلوم جذب میکنیم. در این دانشگاه، در دوره کاردانی، کارشناسی و ارشد، دو واحد کارورزی وجود دارد که مجوزهای لازم هم از آموزش عالی گرفتهشده است. طی این کارورزیها، فرد مهارتهای لازم را کسب میکند تا پس انتقال به پژوهشگاه، مهارتهای لازم را داشته باشد.
همچنین کارگاههای متعدد نحوه مقالهنویسی مقالات بینالمللی و دانشنامه و روشهای مختلف پژوهش، در این مرکز انجام میشود.
کرسیهای ترویجی نظریهپردازی و کرسیهای تخصصی که کرسیهای تخصصی پیش اجلاسیه دارد؛ یعنی برای اینکه فرد احساس کند که توانایی لازم را برای یک نظریه دارد نظریهاش را ارائه میدهد و مراحل اداریاش طی میشود ولی مستقیماً وارد جلسه نظریهپردازی نمیشود بلکه پیشاجلاسیهای با حضور تعدادی از داوران و ناقدین و برگزار و نقدهای لازم، وارد میشود و به محقق زمان داده میشود تا بررسی دقیقتر داشته باشد سپس پیشاجلاسیه دوم برگزار میگردد. حتی امکان دارد پیشاجلاسیه سوم هم برگزار شود تا با این رفتوبرگشتها، آمادگی لازم برای شرکت در جلسه نظریهپردازی پیدا شود.
همچنین از آییننامههای مدارک وزارت علوم در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی استفاده میشود. حدوداً از سال ۹۳ به بعد تمامی آییننامهها و دستورالعملهای پژوهشی که در پژوهشگاه وجود داشت ملغی و آییننامهها و بخشنامه وزارت علوم و فناوری، جایگزین شد و مدنظر قرار گرفت.
بحث دوم: ارزشیابی محققان
مؤلفه اول، مبانی و رویکردها است. در اینجا اگر فرد فقط توانایی کتاب یا مقاله داشته باشد، در ارزشیابیها امتیاز لازم را کسب نخواهد کرد یا کسانی که فقط پژوهش بلد هستند نه تدریس، این افراد امتیاز، تدریس را کسب نخواهند کرد و باعث میشود که ارتقایشان با مشکل مواجه شود.
در نظام ارزشیابی بحث کیفی چندوجهی مدنظر است یعنی محقق یک فرد تکوجهی بار نیاید بلکه در عین خوب نوشتن، خوب تدریس کردن را بلد باشد، همچنین خوب صحبت کردن و خوب کرسی برگزار کردن و… .
رویکردهای تمرکز در حوزه تخصصی برای محققان؛ هم پژوهشکدهها هم گروهها و هم محققان موظف هستند برنامه ۳ ساله داشته باشند و دقیقاً بگوید که مثلاً من در سه سال آینده، پروژهام را نهاییسازی میکنم و میفرستم برای چاپ و… . معمولاً هر پروژهای دو سال طول میکشد و طبق امتیازات پژوهشی مصوب وزارت علوم و حوزههای علمیه هر فردی باید ۸۰ امتیاز از ۱۲۰ امتیاز را داشته باشد تا به مراحل بعدی برود.
- ابعاد محتوای ارزشیابی؛ محتواها بهصورت کتاب و مقاله فقط در قالب چاپ نیست بلکه در قالبهای الکترونیکی هم هست که بلافاصله بعد از چاپ، فایل آن در سایت پژوهان بارگذاری میشود.
- در قسمت منابع ارزشیابی محققان، ما هم قبل از انتشار و هم بعد از انتشار راداریم.
- شاخصهای فرایندیمان هم بحثهای خلاقیت، تفکر نقادانه، توانایی کارگروهی، نیازمحوری و… را موردبحث قرار میدهد.
- رویکردهای ارتقای محققان؛ نظریهپردازی را در ارتقا به دانشیاری و استادی مدنظر قرار دادیم. هر عضو هیئت علمی، بعد از هر چهار سال، باید ارتقای خود را از استادیاری، به دانشیاری انجام دهد.
پرسش و پاسخ
در پایان این جلسه، دکتر احمدزاده به پرسشهای حاضرین در جلسه پاسخ دادند:
- سؤال: آیا مراکزی را که امروز ارائه دادید و ارائه خواهید داد، خودشان برنامهای برای تربیت محقق توانمند را دارند یا روال کاری پژوهشگاه به گونه فوق طراحیشده و شما اسمش را تربیت محقق گذاشتید؟
پاسخ: قطعاً دوستانمان در این مراکز برای اینکه مدلی برای تربیت محقق و ارزشیابی داشته باشند، یک مدلی که به لحاظ روشمندی و علمی معتبر باشد ندارند و چنین مدلی تعریفنشده است؛ ولی در برنامههایشان مدلهای جزئی و حالتهای جزیرهای در قسمتهای مختلف دارند؛ مثلاً در قسمت ارزشیابی، ارتقا، افزودن افراد در مجموعه و… آییننامه، دستورالعمل، شاخص و محتواهای زیادی دارند و روی آنها کارشده است.
- پرسش: با توجه به اینکه آنچه از واژه تربیت محقق به ذهن میرسد این است افرادی که تابهحال سابقه پژوهشی نداشتند یا پژوهش جدی را انجام ندادند را به یک پژوهشگر تبدیل کنیم، حال آیا پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی که اساساً پژوهشگران بالفعل را جذب میکند را میتوان دارای مدل تربیت محقق قلمداد کرد؟ بهبیاندیگر، آیا اساساً این پژوهشگاه، دغدغه تربیت محقق دارد یا بهتر است به این اقدام، روش ارتقای محقق بگوییم؟
پاسخ: برنامه این مرکز این است که افرادی که در سطح عالی قابلقبول نبودند، اما توانایی و ظرفیت تبدیلشدن به یک پژوهشگر حرفهای داشتند و دارند را طی سالیانی با برنامه متنوع تربیت کند تا به حد قابلقبول خودشان برسند؛ اما اینکه پژوهشگاه در بیرون بخواهد نیرو تربیت کند چنین برنامهای نداریم. نیروهای که جدیداً به مجموعه باید اضافه شوند، باید یک سری شاخصهایی مانند گذراندن سطوح حوزوی، دارای بودن دکتری دانشگاهی، یک جلد کتاب چاپشده در انتشارات معتبر علمی، دستکم پنج مقاله علمی پژوهشی و ازلحاظ سنی هم از ۳۳ تا ۳۵ سال بیشتر نداشته باشند. در این صورت تازه پروندهاش مورد بررسی قرار میگیرد؛ بنابراین تربیت محقق به معنای مصطلح را نداریم و صرفاً ارتقاء مدنظر است. حتی اگر پژوهشگری در طی سه سال، امتیاز لازم را برای ترفیع کسب نکند، رکود میخورد و اخراج میشود.
- سؤال: آیا در این پژوهش انجامشده، مراکز دانشگاهی هم بررسیشده یا اینکه تمرکز صرفاً بر مراکز حوزوی بوده است؟ بهعبارتدیگر روی چه ضابطهای به پنج شش مرکز خاص رسیدید نه به دانشگاههای تهران و دانشگاه شریف و…؟ آیا حوزوی بودن این مراکز ملاک بود یا نکته خاصی دیگری موردنظر است؟
پاسخ: با توجه به اینکه پژوهش مربوط به تربیت و ارتقای محققان علوم اسلامی است، بنابراین به مراکزی دیگری مانند دانشگاه تهران که فقط یک دانشکده الهیات دارد، مراجعه نمیکنند، به دلیل اینکه اولا اگر بخواهند فرایند جدیدی را دنبال کنند در دانشگاه تهران همچون چیزی مشاهده نمیشود و اگر هم مشاهده شود در حوزه علوم اسلامی نیست. اگر هم روی علوم اسلامی باشد با توجه به اینکه بحث علوم اسلامی در حوزهها بیشتر موردتوجه قرار میگیرد تا دانشگاهها، لذا منطقی این است که بهطرف مراکز پژوهشی حوزوی برویم.
ثانیا در بررسی که در سطح کل کشور داشتیم مراکز حوزوی حتی مراکزی که حالت خصوصی داشتند را انتخاب کردیم؛ اما در بررسی اولیه دیدیم که این ۶ مرکز مهمترین مراکزی هستند که در این حیطه، حرف برای گفتن دارند و مدل دارند و در ابعاد مختلف کار کردهاند. نکته بعدی اینکه برخی از مدلهای دانشگاهی را از طریق آثار مکتوب دریافت کردیم؛ اما تمرکزمان روی مراکز حوزوی بوده است. بهعبارتدیگر بر اساس تکنیک ۲۰ ـ ۸۰ ما سراغ ۲۰% مراکزی رفتیم که ۸۰% ارزشهای تربیت محققان در آنها شکلگرفته است. با تمرکز بر روی این ۶ مرکز، ۸۰% اوضاع کشور را میتوانیم رصد نماییم.
- سؤال: آیا در مورد دانشگاه الازهر، مرکز اسلامی زاهدان و مراکز خارج از کشور هم از همان تکنیک ۲۰ ـ ۸۰ استفاده شده است؟ یعنی خروجی این مراکز در حد همان ۲۰% است یا آن که به جهت ملاکهای دیگری روی این مراکز کاری انجام ندادهاید؟
پاسخ: با توجه به رعایت بازه زمانی جهت رسیدن هرچه زودتر به نتیجه و نیز لحاظ منابع مالی مجموعه، از ورود به آن مراکز فعلاً خودداری شده است. البته این موارد میتواند در فازهای بعدی تعریف شود که در مدلهای بعدی از فضاهای بینالمللی، فعالیتها و مدلهایشان استفاده خواهیم کرد.
- سؤال: آیا بررسی مدلهای تربیت محقق در کشورهای دیگر هم انجام شده است؟ آیا اساسا پیشینه این پروژه در سایر کشورها را نیز دنبال کردهاید؟
پاسخ: حسب بررسی که مراکز مختلف داشتیم در حوزه علوم اسلامی تا سال ۱۳۹۷ چیزی پیدا نکردیم مگر اینکه بعداً مواردی اضافه شده باشد؛ اما در حوزه تربیت محقق در فضای بینالمللی، الی ماشاالله اثر وجود دارد و محققین زیادی در این حوزه کار کردند و مدلهای خیلی جالبی هم در فضای اینترنت موجود است.
- سؤال: آیا این روش و مدل (نه محتوا) اختصاصاً در علوم اسلامی قابل پیاده کردن است یا اینکه روش تربیت محقق در همه علوم است اما شما اختصاصا دارید در علوم اسلامی پیاده میکنید؟
پاسخ: این بحث را در سطح بالاتر هم داریم ولی تفاوتها در ریشهها و نگاههای مبنایی که در این نگاهها حاکم است خودشان را نشان میدهد. مثلاً در مدلی که در غرب وجود دارد، بحث انگیزه قطعاً حاکم است. این مبنا خودش را مدلهای اسلامی نشان میدهد. البته هرچند با توجه به اینکه این مدلها در کنار علوم اسلامی قرارگرفته است، مدل منحصر به تربیت محققان علوم اسلامیشده است اما ازنظر بنده، این مدل میتواند در کنار مدلهای دگر، برای تربیت هر نوع محققی به کار گرفته شود، بهویژه اگر درصدد تربیت محقق اسلامی در رشتههای ریاضی، فیزیک و… باشیم. البته مدلی که ارائه کردیم مدلی کاملاً درجهیک، ساختارمند و با نگاه به تمام اجزا و ابعاد، نیست؛ اما ان شاءالله در فاز دوم و گامهای بعدی، ابعاد کاملتری در این مدلها اشراب خواهد شد.
بدون دیدگاه