مدیرگروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی؛
گذار از «شبکه قدرت» به «قدرت شبکه»
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده اسلام تمدنی، حجت الاسلام و المسلمین علی شفیعی مدیر گروه و عضو هیأت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی، در یادداشتی با عنوان «گذار از «شبکه قدرت» به «قدرت شبکه»» آورده است: قدرت در جهان کهن بی رقیب بود نه اخلاق، نه دین، نه جامعه و …نه هیچ اهرم دیگر انسانی را، توان کنترل آن نبود. شاهان و خلفا و امیران آن چه را می خواستند می کردند و این تنها وجدان ایشان و احتمالاً اخلاق ایشان بود که کمی آنان را کنترل می کرد. به بیان دیگر قدرت را در جهان گذشته اگر کنترل کننده ای بود، آن بازدارنده امری درونی بود اما در بیرون عنصر بازدارنده ای برای قدرت تعریف نشده بود.
ادیان در تلاشی جدی و با تعریف نهاد نظارت عمومی هم چون امر به معروف و نهی از منکر به نهادینه کردن مهار قدرت پرداختند اما تاریخ فهم دینی به خوبی گواه است که فهم های شکل گرفته از آموزه های دینی – من جمله محدود کردن امر به معروف ونهی از منکر به ساحت فردی و شخصی – خود تبدیل به ظرفیتی برای تحکیم قدرت شدند و به تعبیر بسیاری من جمله مرحوم نائینی عاملی برای استبداد شدند.
در جهان مدرن و پس از بیداری انسان و حق خواهی اش به صورت تدریجی قدرت کنترل شد تا آن جا که تاریخ زیست انسانی رسید به دموکراسی و انتخابات و رای و… که انصافاً با تمام پیامدهای قابل نقد آن، در شفاف کردن پستوهای قدرت و برداشتن حجاب از تاریک خانه قدرت گام های بلندی برداشت. گام های هم چون دوره ای کردن حکمرانی و پاسخ گو کردن حکمرانان و توزیع قدرت در قالب تفکیک قوا و…
دموکراسی که یکی از ره آوردهای شیرین تحولات زیست انسانی بود که قدرت را نظارت پذیر کرد و تلاش حداکثری کرد تا قدرت و قدرتمداران را کنترل کند، سوگمندانه باید گفت شبکه قدرت آن را نیز به خدمت گرفت و شد آنچه که الان در پاره ای کشورها دیده می شود.
انسان معاصر – هوشمندانه یا غیر هوشمندانه- پس از کاسته شدن توان دموکراسی در برابر «شبکه قدرت» از ره آوردی دیگر رونمایی کرد و به مسیری رفت که رقیبی جدی و تمام عیار برای شبکه قدرت آفرید به نام«قدرت شبکه».
قدرت شبکه خود فراز و فرود داشته است و هر روز در حال تکامل است، ابتداء رسانه های جمعی _ رادیو، تلویزیون، روزنامه هاو…- به عنوان قدرت در خدمت عموم شهروندان پاگرفتند و چه بسیار خبرنگاران و روزنامه نگارانی که قربانی شفاف سازی «شبکه قدرت» شدند، اما همین شکل ها و قالب های قدرت شبکه در پاره ای کشورها تبدیل به خادمان «شبکه قدرت» شدند.
اما قدرت شبکه هر روز در حال پوست اندازی و به روزرسانی خویش است و آن گاه که احساس کرد تلویزیون و رسانه های جمعی نیز می توانند توسط شبکه قدرت به خدمت گرفته شوند با شخصی سازی « قدرت شبکه» و آوردن آن به حیات خلوت انسان ها هم قدرتِ « قدرت شبکه» را همگانی و توسعه داد و هم قربانی شدن آن را توسط شبکه قدرت کمی سخت کرد. در همین چند روز گذشته اتفاقاتی افتاد که قدرتِ« قدرت شبکه» را به رخ کشید و بشر را – به شرط مدیریت شخصی جنبه های آسیب شناختی شبکه -به زندگی انسانی و اخلاقی امیدوارتر کرد.
الف) عذرخواهی ضارب سرباز راهنمایی و رانندگی
شاید اگر قدرت شبکه نبود و تصاویر ضبط و منتشر نمی شدند با توجه به وابستگی یک سوی واقعه – نماینده ای که تعرض فیزیکی به سرباز نیروی اانتظامی می کند- به شبکه قدرت نه توضیحاتی رخ می داد و نه عذرخواهی اتفاق می افتاد.
این فرد خاطی ابتداء تلاش کرد تا برای تطهیر خویش از قدرت شبکه استفاده کند اما نشد چرا که برخلاف رسانه هایی مثل تلویزیون و مطبوعات این ظرفیت جدید- یعنی فضای مجازی- اقناع دستوری را نمی پذیرد و آن گاه که عدم اقناع اتفاق می افتد جناب نماینده مجبور به پرداخت هزینه معنوی می شود و عذرخواهی می کند.
بخش جالب واقعه استفاده از قدرت شبکه برای همراهی با قدرت شبکه بود. یعنی قدرت شبکه بود که ایشان را وادار به عذرخواهی کرد و وی برای عذرخواهی از قدرت شبکه استفاده کرد.
ب) توضیحات پوتین
دومین مورد که نشان از قدرتِ« قدرت شبکه» بود اتفاقی بود که در روسیه افتاد. مرد شماره اول روسیه که هرچند اهرم دموکراسی و انتخابات را مثل بسیاری دیگر به بازی گرفته است ولی در برابر قدرت« قدرتِ شبکه» تسلیم شد و آن گاه که شبکه های مجازی در مورد سوء استفاده مالی وی تردیدهای جدی ارائه دادند مجبور شد از تلویزیون، که خود بخشی از قدرت شبکه است توضیحاتی ارائه دهد که نمی دانم برای شهروندانش قانع کننده بود یا باید منتظر بمانیم تا همانند مورد اول به عذرخواهی بپردازد.
پاسخگو کردن کسی مثل پوتین نه از نهاد دموکراسی بر می آمد و نه توان جامعه آن اندازه بود که وی را وادار به توضیحات کند اما«قدرت شبکه وی را وا می دارد تا توضیح دهد.
ج) نتیجه
این دو مورد نمونه های اندکی از ده ها بلکه صدها نمونه هایی است که در همین چند وقت در کشور ما و در جهان پیرامونی ما اتفاق افتاده است و چه بسیار قدرتمندانی را وادار به استعفاء کرده است و چه فراوان انسان هایی را که به دستان عدالت سپرده است.
تمام این اتفاقات نشان از دو نکته دارد:
۱.انسان معاصر ظرفیت آفرینش و بازتولید اهرم های عصری برای مهار«شبکه قدرت» را دارد هر چند که هزینه برای اش داشته باشد. لذا سود قدرت مندان در تن دادن به حکومت انسانی و اخلاقی است. حاکمیتی شفاف و شیشه ای که « قدرت شبکه» و جایگزین های احتمالی آن نتوانند آنان را به عذرخواهی و …وادار کنند.
۲.وظیفه تک تک ماست که ضمن تبیین آسیب ها و چالش های فراروی «قدرت شبکه» آن را هر روز بهداشتی تر از روز قبل کرده و بر نگهبانی از اصل دسترسی به آن تاکید کنیم تا «قدرت شبکه» از تعرض « شبکه قدرت» در امان بماند.
گمانم بر این است «قدرت شبکه» می تواند بسیاری از چالش های معرفت شناختی، اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و… سامان دهد به شرط آن که قدر این «قدرت همگانی» را بدانیم.
بدون دیدگاه