گفت‌و‌گوها فرهنگ‌ها را می‌سازند

از زمان پیدایش نخستین جواع بشری «گفت‌وگو» یکی از نیازهای اساسی انسان و ابزار اساسی او برای ارتباط با دیگران است. این ارتباطات موجب شده که فرهنگ مشترک جمعی در میان جوامع شکل بگیرد و این فرهنگ مشترک عامل بقای جوامع شده است. در ادامه بنیاد تمدن‌ها هم از فرهنگ‌های مشترک در تاریخ ملت‌های مختلف در مناطق جغرافیایی گوناگون شکل گرفته است. بنابراین گفت‌وگو به فرهنگ منجر شده و فرهنگ‌ها در ادامه تمدن‌ها را ساخته‌اند.

ارتباط با تمدن‌های دیگر ابتدا از طریق گفت‌وگوها در فتوحات و در ادامه از طریق نهضت ترجمه و مهاجرت‌های گسترده اقوام حاصل شد و همین مساله تمدن جهانی و بدون مرز اسلامی را ساخت. هنوز هم این تمدن بدون مرز به دلیل قدرت هاضمه‌ای که برای جذب و جلب تمدن‌های دیگر و تاثیرپذیری روی آنها داشت، در تاریخ تمدن‌های جهان پدیده‌ای شگفت به حساب می‌آید.
دعوت نبوی؛ آغاز گفت‌وگو

مقوله «گفت‌وگو» بنیان این تمدن اسلامی بود که از نقطه اول از خود دعوت نبوی شروع شد که می‌توان آن را به عنوان یکی از پایه‌های اصلی تفکر امام موسی صدر نیز به حساب آورد. در نگاهی که وی به تاریخ اسلام داشت، دعوت را کار اصلی پیامبر دید. دعوت همواره نقطه شروعی برای گفت‌وگوهای جدی در عرصه‌های گوناگون بوده و در اصل پیامبر در سال‌های آغاز حرکت فکری‌اش، خود به سراغ افراد می‌رفت و این مساله در کل ۲۳ سال دعوت پیامبر ادامه پیدا کرد.

شباهت بسیار شگفتی بین رفتار تمدنی امام موسی صدر با چگونگی دعوت پیامبر وجود دارد. از میان سفرهای گسترده امام و ملاقات‌های متعددش با شخصیت‌های مختلف می‌توان به خوبی مشاهده کرد که چگونه ایشان از منطق بعثت نبوی الگوی حرکتی خود را گرفته و در عمل با توجه به شرایط زمانه خود آن را اجرا کرده و گفت‌وگو را به سبک جدیدی رسانده است.

با عنایت به منطق گفت‌وگویی که در قرآن هست، می‌توان سیره، روش و مشی‌امام موسی صدر در یک منطق گفت‌وگویی خودش را دنبال کرد. اصول گفت‌وگوی تمدنی در قرآن گوش دادن به مدعیات مخاطب و اهمیت بحث استماع است. شاید به تعبیر برخی از بزرگان روح این اندیشه، گفت‌وگو شنود است نه گفت‌وگو به معنای یک طرفه. استماع در قرآن منطق روایی دارد و شنیدن سخن دیگران همانگونه که به آن اعتقاد و باور دارند از اصول این گفت‌وگوها بوده است.

حاکمیت فضای علمی و اجتناب از فضای احساسی که از برخی آیات قرآنی استنباط می‌شود، دومین ویژگی از گفت‌وگوهایی است که می‌تواند به تمدن منجر شود. آیات متعددی که در قرآن وجود دارد و بر گفت‌وگو در هر شرایط با پیروان اندیشه‌ها و مذاهب و ادیان دیگر تاکید می‌کنند، بسیار مورد استفاده امام موسی صدر است. بر مبنای این آیات اگر تنها یک زمینه مشترک هم وجود داشته باشد باید فضای گفت‌وگو فراهم شود. چه برسد با گروه‌هایی که زمینه‌های اشتراک بیشتر وجود دارد و طبیعتاً باید گفت‌وگوهای بیشتر جریان پیدا کند. همچنین لزوم قرار گرفتن در یک سطح یکسان میان گفت‌وگوکنندگان نیز از میان قرآن استخراج می‌شود و در سیره گفت‌وگویی امام موسی صدر کاملا مشهود است.
هر گفت‌وگویی تمدن ساز نیست

امام موسی صدر در یک مناظره پنج جانبه‌ای که در سال ۱۹۷۳ با برخی از رهبران مسیحی در موضوع مسیحیت و اسلام داشت سخنی بیان کرد که جالب است و ویژگی‌های تمدنی از آن استنباط می‌شود. ایشان هر نوع گفت‌وگویی را پیش‌برنده تمدن نمی‌دانند، گفت‌وگو با شرایط ویژه‌ای که خود ایشان هم در اندیشه به آن باور داشته و هم در عمل آن را اجرا کرده است. امام در این سخنرانی و مناظره گفت‌وگوهایی را که با وجود فوایدشان به گسترش تمدن نمی‌انجامند و حتی ضدتمدن هستند، شرح و بررسی می‌کند. خود من عنوان «مجادلاتی در خدمت فرهنگ نه در خدمت انسان» را روی این گفت‌وگوهای بی‌ثمر می‌گذارم.

عبارت امام موسی صدر درباره این گفت‌وگوها به این شرح است: «در گذشته برخی به دیدارهای گفت‌وگو محور پرداخته و از خلال آنها با تدوین کتاب‌های ملل و نحل به فرهنگ خدمت، اما انسان را فراموش کرده‌اند. آنان در غیاب مردم، مردمان را به خاطر مذاهب و باورهاشان محاکمه و محکوم کرده‌اند بدون آنکه مردم در این گفت‌وگوها حضور داشته باشند.» این یک سبک گفت‌وگویی است که من آن را بی‌ارتباط با مطالعات تاریخی امام در زمینه تاریخ تشیع و تسنن در ایران نمی‌دانم.

مدل دیگر از گفت‌وگو را ایشان گفت‌وگو و مجادلات در خدمت ایجاد تشکیک در باورهای مذهبی دیگران ذکر می‌کند. پاره‌ای از این نوع مجادلات را در تاریخ علم کلام می‌توان مشاهده کرد. تعبیر امام موسی صدر این است که بسیاری به تبلیغ روی آورده و ایمان مردم را به مذاهبشان تضعیف کردند و جانشینی برای آن به مردم معرفی نکردند. به شبهه افکنی‌ها دامن زدند و دیگران را به تعصب و انفعال وادار نمودند.» آثار منفی این مجادلات در جامعه ما همچنان پابرجاست.

امام موسی صدر در همین جلسه سخنرانی و مناظره نسبت به پیامدهای منفی این دو سبک گفت‌وگو اشاره می‌کند و می‌گوید که این دو شیوه تا به امروز تداوم پیدا کرده و همچنین پیامدهایی منفی بسیاری بر ساحت مناسبات انسانی از جمله جنگ‌های زیاد و… گذاشته است. به باور امام در فضاهای پر از تعصب انسان‌های خیر و نیکوکار راکد می‌مانند و بسیاری از استعدادها نیز شکوفا نمی‌شوند.

امام در پایان سخنرانی خود در آن گروه مناظره اعلام می‌کنند که من افتخار می‌کنم که شیوه جدیدی از گفت‌وگو را با عنوان شیوه نهاد هم‌اندیشی لبنان معرفی و نامگذاری کنم که این شیوه با عبرت از پیشینه گفت‌وگوهای ضدتمدنی در واقع گفت‌وگویی را که به رشد تمدن‌ها منجر شود، آغاز کند. امام صدر ویژگی‌های این شیوه جدید از گفت‌وگو را به این شرح اعلام کرده‌اند: «احترام به انسان»، «احترام به دیدگاه‌ها، عواطف و عمل انسان»، «رفع ابهام»، «قیم ندانستن خود نسبت به دیگری و نسبت به انسان»، «سخن نگفتن از طرف انسان و اجازه دادن به اینکه خود او سخن و دیدگاهش را بیان کند» و «اجازه ندادن به ستمگرانی که در حکم معبودان زمین هستند و می‌خواهند اراده خودشان را بر انسان تحمیل کنند.»
گفت‌وگو و دیدار چهره به چهره

نکته مهم دیگر در مقوله گفت‌وگو از منظر امام موسی بحث دیدار چهره به چهره و گفت‌وگوهای رو در رو و رفتن به دیدن یکدیگر است. این یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های عمل امام موسی صدر است که بی‌ارتباط به تاریخ تشیع نیست. بسیاری از بزرگ‌های شیعه از جمله شیخ طوسی ارتباط‌های مستقیم آموزشی و هم به صورت صله رحم با بزرگان اهل سنت داشتند. شیخ مفید هم استادان بسیاری از اهل سنت داشت، چنانکه در میان شاگردان او نیز بسیاری از اهل سنت حضور داشتند.

در برخی شرایط تاریخی از جمله دوران صفویه گفت‌وگوهای رودر رو یا قطع شده و یا اصولا کم اتفاق افتاده است. از اینجا به بعد گفت‌وگوها در غیاب یکدیگر رخ می‌دهد. عمده سفرها و نشست و برخاست‌های امام با بزرگان مذاهب گوناگون به نظر من تلفیقی است از سنت نبوی دعوت به گفت‌وگو. ایشان بر اساس این سنت وظیفه خود می‌دانستند که برای رساندن سخن منطقی خود به سراغ دیگران بروند و با اینکار دیگران را هم متقاعد می‌کنند که دیدن را پس بدهند. 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *