بازخوانی مهرورزی مادرانه حضرت زهرا(س) نسبت به خانواده و اجتماع، در گفتوگو با دکتر علیرضا واسعی، پژوهشگر تاریخ اسلام؛
فاطمه(س) آمد و رحمت به جهان معنا شد برکت آمدنش مژده «اعطینا» شد
«مادر» یکی از باشکوهترین کلمههای عالم و خالصترین و لطیفترین مفاهیم در تمام زبانهای بشری است. به راستی چیست در عالم که بتواند زیبایی مادرانه را همسنگ و هماندازه باشد؟ امروز زادروز بزرگبانوی تاریخ و فخر زنان دوعالم است؛ بانویی که مختصات مادربودن را بهغایت فخیم و باشکوه برای جهانیان ترسیم کرد. روز ولادت حضرت زهرا(س) را به شایستگی، روز مادر، نام نهادهاند تا شاید، با توسل به ایشان و فهم سیره آن حضرت، بتوانیم از برکات حیاتشان بهرهمند شویم.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده اسلام تمدنی، دکتر سیدعلیرضا واسعی، پژوهشگر تاریخ اسلام و دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، درباره زادروز حضرت فاطمه و زوایای کمتر شنیدهشده سیره فاطمی با روزنامه خراسان به گفتگو پرداخته است
آنچه حضرت زهرا(س) را به عنوان یک بانوی برتر و الگو در طول تاریخ اسلام و در گستره جهان مسلمانی، از دیگر بانوان متمایز کرده و اعتباری ماندگار به او بخشیدهاست، چیست؟
آنچه حضرت فاطمه(س) را از دیگر بانوان بزرگ، متمایز کرده و اعتباری ماندگار به وجود مقدس آن حضرت بخشیده است، انتساب ایشان به رسولخدا(ص)– که البته در جای خود فضیلتی والاست- نبود؛چون چنین رابطهای که امری غیراختیاری است، نمیتواند بر پایه معیارهای اسلام، مایه فخر و برتری شمرده شود. آنچه او را سروری و امتیاز بخشید، ویژگیهای کمالی اکتسابی و فضیلتهای انسانی او بود که با سه ملاک باورمندی به عقاید اصیل اسلامی، دانایی و تسلط بر شریعت محمدی(ص) و بیش و پیش از همه، تخلق به اخلاق الهی بود و اگر بتوان این مقولهها را در زندگی و سیره آن بزرگوار به درستی نشان داد، گامی در مسیر شناخت صحیح و واقعی سیره ایشان خواهد بود. نکته دیگر که از اهمیت بسزایی برخوردار است، نقش و کارکرد بشری آن بانوی بزرگ است؛ او را باید انسانی کامل و با شاخصههای بشری دید، چنانکه پدر بزرگوارش، بارها در قرآن به این وصف معرفی شدهاست تا از اوصاف فرا انسانی و سخنان نامربوط به شئون انسانی، پیراسته شود.
به گواهی تاریخ، «محبت» به دیگران، نقش ویژهای در زندگی حضرت زهرا(س) داشتهاست. لطفاً درباره تجلی این ویژگی در سیره فاطمی کمی توضیح دهید.
درباره محبت به دیگران در سیره حضرت زهرا(س)، من به دو مقوله اشاره میکنم، یکی میزان محبتی است که آن حضرت نسبت به همسایه ابراز میکند. سخن مشهوری از ایشان نقل است که چون به دعا میایستاد، ابتدا نام دیگران را ذکر میکرد و وقتی از او پرسیدند که چرا چنین میکنی؟ فرمود: ابتدا همسایه، سپس اهلخانه. این سخن مبتنی بر فلسفه مهمی است؛ امروزه بهخوبی میدانیم که برای بقای خویش، باید به بقای دیگری اندیشید و نمیتوان نگاه انفرادی و جزیرهای به خویشتن داشت. البته رابطه و نسبت با دیگری بر پایه علل یا عوامل مختلفی میتواند تبیین شود؛ ولی به تعبیر خواجه نصیرالدین توسی، بالاترین سطح آن و به تعبیر امروزی، انسانیترین شکل آن، وجهی است که بر محبت استوار باشد؛ همان چیزی که کانون دین شمرده میشود. حضرت فاطمه(س) از این منظر، دعای خود را نثار دیگری میکند و این نیکخواهی و خیرطلبی را، در دوست داشتن دیگران بهتر میتوان فهم کرد. علاوه بر این، هر چه انسانها از معرفت و شعور بیشتری برخوردار باشند، ملایمت و ملاطفتشان به دیگری، حتی به مخالفان هم کشیده میشود، همانطور که درباره پیامبر(ص) به فراوانی ذکر شدهاست و حضرت فاطمه(س) که فرزند این مکتب و خانواده است، نسبت به دیگران، همینگونه رفتار میکند؛ مگر آنکه حقی زیر پا نهاده میشد یا ظلمی گسترش مییافت که آن، داستان دیگری دارد. گذشته از این دو، نکته دیگری نیز برای دوستی ایشان نسبت به غیر میتوان ذکر کرد و آن حفظ جماعت مسلمین است. آن بانوی گرامی، در خطبه معروف خویش، امامت خاندان نبوی را، مایه امان از تفرق و گسست اجتماعی ذکر میکند و محبت و دوستی، عنصر مهم این هدف است.
به نظر میرسد موضوع دیگری نیز در این زمینه قابل طرح باشد و آن، محبت وافر حضرت زهرا(س) به خانواده و به خصوص به همسر بزرگوارشان، امیرمؤمنان(ع) است. در واقع نوعی ایثار به معنی واقعی کلمه در ایشان نسبت به خانواده دیده میشود.
بله؛ مقوله دیگر، محبتی بود که آن حضرت نسبت به همسر و خانواده خود داشتند. البته چنین محبتی، امری استثنایی نیست و در همه خانوادهها چنین تعاملی وجود دارد و باید باشد؛ اما آنچه در خصوص آن حضرت باید مورد تاکید قرار گیرد، همین است که وی در پاسداشت از حیات خانواده و مدیریت آن که در حکمت عملی به عنوان تدبیر منزل از آن یاد شده، عاشقانه میکوشید. در روایتی آمده است که گاه این همه ایثار و جانفشانی، موجب میشد که همسر بزرگوارش از او بخواهد اندکی به فکر خود باشد. انجام وظیفه، بیش از آنچه انتظار است، تنها زمانی محقق میشود که کنشگر، نگاهی فراختر از تربیت فرزند یا حفظ خانواده داشته باشد. حضرت فاطمه(س) چنانکه بیان شد، خانواده خود را در مسیر پیشوایی امت اسلامی و محور اتحاد و انسجام اجتماعی میدید و همچنین، نقشی که چنین خانوادهای برای هویتبخشی به امت اسلامی ایفا میکند، مدنظر آن بانوی گرامی بود؛ پس باید با تمام عشق و محبت به آن میاندیشید و برای آن هزینه میکرد.
چگونه میتوانیم با توجه به نیازهای زمان، از سیره زندگی حضرت فاطمه(س) الگویی متناسب با امروز ارائه کنیم؟
آنچه زندگی حضرت فاطمه(س) را برای ما و همه نسلها الگو میکند، اندک نیست؛ به آن شرط که نگاهمان را از سطح درگیریهای خُرد شکلی و تقابلهای صورتمحور فراتر ببریم و به پیامهای اصلی سیره ایشان توجه کنیم. دراینجا به سه مسئله اشاره میکنم که به نظرم، برای جهان امروز الگوی نیکویی است؛ حقخواهی و عدم سکوت در برابر ظلم، مسئولیتپذیری نسبت به جامعه و تلاش برای آگاهیبخشی. اگرچه بیان تفصیلی این موارد، مجال فراختری طلب میکند، ولی به کوتاهی عرض میشود که پیشوایان و از جمله آن وجود مقدس، به اقتضای جایگاه و شأنی که داشتهاند، میکوشیدند تا برای اعتلای حق و شکوفایی حقیقت پیش بروند و اگر حضرت فاطمه(س) برای احقاق حق، زبان به اعتراض گشود، از باب حق شخصی و حقوق خانوادگی نبود. مسئولیتپذیری در قبال جامعه و کوشش برای جلوگیری از انحراف سیستماتیک، امر دیگری است که باید برجسته و برای امروزیان بیان شود. اگر انسانی در قبال رخدادهای پیرامونیاش حساس نباشد، نمیتواند خود را به واقع انسان بداند. در آخر، مقوله آگاهیبخشی و توجه دادن مردم به ارکان دیانت است.
بدون دیدگاه