در اولین نشست کارگروه تمدن نوین اسلامی سازمان سمت مطرح گردید:
تمدن نوین اسلامی به مثابه رویکرد(مساله شناسی)
در پژوهش های تمدن نوین اسلامی که در مسیر تمدن مطلوب گام بر میدارد، بدون شناخت تمدن حقیقی و اعتنا به ارزش ذاتی انسان و نیز طراحی نهادهای فراگیر، مساله شناسی نمی توان کرد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده اسلام تمدنی، مسالهشناسی پژوهشهای تمدن نوین اسلامی، اولین نشست کارگروه تمدن نوین اسلامی سازمان سمت (سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها)، روز شنبه، ۱۳ تیر ۱۴۰۰ با حضور جمعی از اساتید مراکز مختلف علمی و با دبیری دکتر حبیب الله بابایی برگزار شد. در این نشست هر یک از سخنرانان از منظر خویش به طرح مهمترین مسائل معطوف به عنواننشست پرداختند. یکی از سخنرانان دکتر سیدعلیرضا واسعی، عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی بود که مطالب خود را ذیل شش مطلب، بیان کرد.
دکتر واسعی، پس از بیان خاستگاه اندیشه تمدن نوین اسلامی، به این نکته اشاره کرد که تمدن از منظر رهبری که خود طراح این اندیشه است، دارای دو سطح است؛ ابزاری و اصلی یا حقیقی. تمدن ابزاری مثل علم و صنعت و عمران و دیگر مقوله هاست، اما تمدن حقیقی نوع تعامل انسان با یک دیگر، سبک زندگی و چگونگی داد و ستد میان آدمیان است و آنچه اهمیت دارد، همین بخش/سطح دوم است، بنا بر این اولین مسأله پژوهشی شناسایی سطوح تمدن و جایگاه هر یک از آنها در مطالعات تمدنی است.
مساله دومی که وی به آن پرداخت، نسبی بودن تمدن است. بر اساس گفته وی، هیچ جامعه ای را نمی توان بدون تمدن دانست، هر چند در مقیاس تمدن عیار، جایگاه فروتری را اشغال می کند، از این رو باید به شناسایی تمدن مطلوب/عیار روی کرد تا عرصه های پژوهشی به درستی شناسایی گردد. طبعا چنین نگره ای، به خوانشی دیگر از اسلام می انجامد.
او در ادامه به سومین مساله پرداخت و گفت: تمدن نوین اسلامی که امروزه به فراوانی مورد گفتگو قرار می گیرد، به عنوان یک رویکرد معطوف به تمدن عیار می تواند مورد مداقه و پردازش قرار بگیرد، نه به عنوان یک پروژه، چون تمدن اساسا امری ساختنی و تابع عقلانیت از پیش تعیین شده و مدیریت پذیرنیست. بی گمان این مقوله به حوزه آینده شناسی پیوند دارد و به مثابه مساله ای مطرح است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی، سپس چهارمین مساله را ذیل تعریف تمدن شناسایی کرد و گفت: برخی گفتهاند تمدن گستردهترین سطح مناسبات انسانی است یا به تعبیری که من به آن می نگرم، گستردهترین من انسانی یا من گسترده انسانی است که با دو اصل کرامت انسانی و اصل برابری شناسایی می شود، بر این اساس تعریف ارزش انسان در دیانت اسلامی، مسالهای است که با تمدن نوین ربطی تنگاتنگ پیدا می کند و اگر چنین تمدنی بخواهد به منزله چشم انداز یا رویکرد باشد، نمی شود با تعاریف محدود و تبعیضی نسبت به دیگری پیش رفت، بلکه دیدن دیگری را همچون خویشتن(من) و ارجگذاری به او، پایه تمدن نوین و انسانی است و لاجرم نیازمند بررسی. این نگره قرائتی تمدنی از اسلام را طلب می کند.
از همین جا مقوله واقع بینی نسبت به انسان – نه آرمانی نگری- پا به میدان می گذارد، چنان که در داده های اسلامی دیده می شود. انسان واقعی که متشکل از ویژگی های ظاهری ، همراه با محدودیت ها، ضعف ها، گرایش ها و نیز غرایز و تمایلات طبیعی است، حق زیستن و برخورداری از مواهب آن را دارد و برای او باید کوشید. این خود مساله بنیادینی برای پژوهش است.
در آخر آن که داشتن تمدن مطلوب، بدون توجه به نهادها و ساختارها ممکن نیست. واسعی در این باره اذعان داشت: با شعار و توصیه و تشویق، هرگز نمیتوان به نوع زیستی مورد وفاق انسانی دست یافت، جز آن که نهادها و ساختارهای فراگیری- نه اندکسالارانه- طراحی شود به گونه ای که همگان بتوانند برخوردار از مواهب اجتماعی به صورت برابر و آزاد به تلاش و خلاقیت بپردازند.
بدون دیدگاه