عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی:
الگوهای ما چه کس یا کسانی اند؟
فارغ از شعارها و ایدئولوژی زدگی باید به الگونمایی روی کرد تا انسان امروزی بتواند راه درست زندگی را پیدا کند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، سیدعلیرضا واسعی عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی در یادداشتی با عنوان الگوهای ما چه کس یا کسانی اند؟ آورده است: برخی از دانشمندان به درستی اشاره کرده اند که الگوها(قهرمانان) در کنار خانواده و آموزش یکی از سه عنصر موثر در شکل گیری شخصیت آدمی است. انسان ها به رغم توانایی ها و تجارب، همچنان نیازمند الگوهایی هستند که با تلاش و کوشش بر پیچ و خم مشکلات پیروز شده و جایگاهی بلند یافته اند، به همین سبب سیاست مداران و اندیشمندان جوامع می کوشند تا بزرگانی را به عنوان سرمشق و الگو شناسایی کرده و از آنان مجسمه ها، نشانه ها و آثاری بسازند تا دیگران به پیروی از آنها سوق بیابند. به راستی الگوی ما ایرانیان چه کس یا کسانی اند؟
در دهه هفتاد شمسی، سریالی ژاپنی با عنوان سال های دور از خانه از سیمای رسمی پخش می شد که در آن زنی با نام هنری اوشین نقش اول را بر دوش داشت، کسی که بر مبنای آنچه در فیلم انعکاس داشت، توانسته بود با گذر از سختی های فراوان به موقعیتی چشمگیر دست بیابد. سریال به هر دلیلی مخاطبان زیادی را مجذوب خود ساخته بود به گونه ای که در سال ۱۳۶۷، به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س) و روز زن، برنامه ای از رادیو پخش شد که در آن مجری رادیو از خانمی پرسیده بود، الگوی شما به عنوان یک زن چه کسی است، او به رغم انتظار مجری، سخن از کارآمدی االگوی امروزی به میان آورد و اوشین را مصداق آن ذکر کرد، سخنی که خشم مرحوم امام خمینی را برانگیخت و برایش اعدام را شایسته دانست، هر چند آن حکم اجرایی نشد، ولی توبیخ هایی را به دنبال داشت.
البته گذر زمان رویکردهای دیگری را بر ذهنیت دست اندرکاران غالب کرد تا جایی که این بار نه شهروندی عادی، بلکه روزنامه جام جم، ارگان رسمی صدا و سیما، خود پیشتاز الگونمایی سلبریتی های غربی گردید و در نوشته ای خواستار ترویج سبک زندگی رونالدو و آنجلینا جولی و برخی دیگر در زمینه فرزندآوری شد، البته این بار نه حساسیتی برانگیخته شد، نه اعتراضی صورت گرفت.
فارغ از نگاه های نقدی یا انتقادی به دو خبر بیان شده و بدور از حساسیت های مذهبی و فرهنگی، چند نکته در خصوص الگوها بایسته تاکید است که به زعم این نوشتار، بی توجهی به آنها شکاف های عمیق تری را میان نسل های امروزی و باورهای ریشه دار دینی پدید خواهد آورد:
اول: تنها کسانی در اذهان مخاطبان به عنوان الگو جای می گیرند که قابل پیروی بوده و جدای از باورها و ایدئولوژی ها، الگوبودگی آنان در ذهنیت مخاطبان راه یافته باشد. البته اتین وظیفه سنگینی بر دوش کارشناسان و مبلغان دینی است که به جای شعار دادن و تکرار مکررات و داستان سرایی های شگفت آور به تصویری از زندگی الگوها روی کنند که برای مخاطب امروزی پذیرفتنی باشد.
دوم: الگوها (قهرمانان به تعبیر فیلسوفان تاریخ) زمانی که کارکرد عینی، مشخص و قابل اندازه گیری داشته باشند می توانند به مثابه سرمشق قلمداد شوند. بدیهی است اگر صرفا الگوهایی با ویژگی های فراانسانی یا قدرت هایی فرازمینی عرضه شوند، نمی توانند جایی در زندگی انسان های عادی یا معمولی پیدا کنند.
سوم: مقبولیت الگو در الگوبودگی شرط اساسی است؛ با زور و تهدید و توبیخ نمی توان کسی را به پذیرش دیگری وادار کرد، چنان که با تبلیغ غیر روشمند یا تکرار برخی داده ها چنین نتیجه به دست نمی آید. آدمیان با شناسایی ویژگی ها، کرد و کارها و نقش آفرینی افراد به او توجه می کنند، حتی اگر در لوای تبلیغات دروغین، اما اصولی باشد، یعنی موجب اقناع مخاطب گردد.
چهارم: شناسایی الگوها با ادبیات، امکانات و متناسب با خواسته ها و نیازهای امروزین دیگر نکته ای است که باید به آن توجه کرد. گاه وجود یک مجسمه بزرگ یا تصویر زیبا و یا فیلم می تواند بیش از هرچیزی در ذهن مخاطب اثرگذار باشد، البته مشروط بر این که ناظر به زندگی جاری انسان ها باشد.
پنچم: با این که داشتن نسلی مفید و کارآمد، توجه به الگوها ضرورت دارد، اما محصور سازی آن در افرادی محدود و معین، و بی اعتنایی به سلایق و علایق نسل امروزی که الگوبودگی دسته ای یا نمونه هایی را پذیرفته، خلاف تدابیر تربیتی است، هر چند به مذاق مذهبی خوشایند نباشد، چنان که روزنامه جام جم از همین منظر پیش رفته است.
نکته آخر آن که الگوها را نباید صرفا در حوزه های اخلاقی یا دینی محدود کرد، بلکه الگوهای علمی، سیاسی، ورزشی، ادبی، صنعتی، کشاورزی، عمرانی و … هم باید معرفی گردند تا هر کسی متناسب با نیاز خود به او روی کند.
آموختن از گذشته و تجربه های اندوخته شرط خردورزی و بها دادن به علایق و سلایق دیگران نشان شعورمندی است و می توان با دوری از تعصبات بی ثمر، گام های درخور و لازمی در مسیر رشد جامعه برداشت و بیش ازین دچار تناقض و تعارض نشد.
بدون دیدگاه