در بخش نخست گفت و گو با دکتر محمد باغســتانى، عضو هیئت علمى پژوهشکده اسلام تمدنى، به شــرایط دشوار سیاسى دوران زندگى امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) و دشمنى سرسخت بنى امیه اشاره کردیم. در بخش پایانى این گفت و گو که با محوریت کتاب تازه منتشر شــده «میراث علمى امام حســن و امام حسین علیهما الســلام» انجام شــده، به ضرورت معرفى بخش هــاى مهجور مانده از زندگــى آن دو امام بزرگوار بخصوص میراث علمى آن ها مى پردازیم.
آقاى دکتر؛ شــما مى خواهید مخاطبى که این کتــاب را مى خواند در نهایت به چه چیزهایى برسد؟
این کتــاب در ابتدا قرار بود در دو جلد جداگانه به چاپ برسد اما بعد تصمیم پژوهشکده این شد که در یک جلد منتشر شود. اولین نکته، خلأیى بود که احســاس مى کردم در میان شمار فراوانى از کتاب ها که درباره این دو امام بزرگوار داریم به چشــم مى خورد. در این کتاب ها تنها به موضوع صلح امام حســن(ع) و عاشوراى امام حسین(ع) پرداخته شــده و تعداد بسیار کمى به بخش هاى متنوع زندگى دو امام پرداخته اند.
امام حســن(ع) قبل از ماجراى صلح حدود ۴۰ سال و پس از ماجراى صلح هم ۱۰سالى زندگى کرده انــد. ۱۰ ســال پس از صلح کــه تقریباً در سکوت است که از همین احادیث روشن مى شود. امام حسین(ع) نیز که بیشتر عمر شریفشان در کتاب هاى ما محو شده است و فقط از زمانى که از مدینه به طــرف مکه حرکت مى کنند تا دهم محرم یعنى ســال آخر عمر حضرت اســت که بیشــتر از آن سخن گفته مى شود. گویا از آن ۵۶ سال قبلى یعنى از سال پنجم هجرى(تولد امام حسن مجتبى(ع)( تا سال ۶۰ هجرى(شهادت امام حســین(ع)( هیچ چیزى در ذهن شیعه نیست و ایــن بزرگ ترین ظلم در حق امام حســن و امام حسین(علیهماالسلام) است.
نکته دیگر؛ همانطور که عنوان کتاب اشاره دارد، میراث علمى باقى مانــده از دو امام بزرگوار بود یعنى احادیث و راویان احادیث آن ها. حدود ۱۰۰ صفحه از این کتاب به میراث علمى این دو بزرگوار اختصاص یافته و در یک جدول مقایسه اى، تک تک احادیث این دو امــام در موضوعات مختلف بیان شــده اســت و چــون در دو دهــه متفاوت هــم زندگى مى کرده اند تحلیل هایى هم ذیل آن داشــته ایم که نشان دهنده فضــاى فرهنگى متفــاوت در دوره هاى مربوط به این دو امام است. تلاش کرده ایم احادیث را از کاربرى هاى صرف اخلاقى یا فقهى خارج کنیم و کاربرى هاى تاریخ فرهنگى آن را هم ببینیم و بررسى کنیم. به عنوان مثال به احادیث تفسیرى دو امام مى توان اشاره کرد که البته تعداد آن زیاد نیست اما خیلى جالب است که آیاتى که امام حسین(ع) به تفسیر آن پرداخته اند بیشتر آیات مکى و آیاتى که امام حسن(ع) به تفسیر آن پرداخته اند بیشتر مدنى است.
جالب است! و چه نتیجه اى از این مقایسه مى گیریم؟
همین مقایســه کوتاه نشان مى دهد عمده ترین مسائل ذهنى مردم در دوره امام حسن(ع) مسائل مربوط به احکام، قوانین و اخلاق اســت اما نیاز فکرى مردم در دوره امامت امام حســین(ع) که دومین دهه خلافت معاویه است، به دلیل دور شدن از اصل اسلام
و قوانین اسلامى، یادآورى اصولى مانند توحید، قیامت، نبوت و… بر اساس آیات مکى است.
اشاره کردید که شخصیت امام حسن(ع) در یک دوره ۱۰ ساله پس از صلح، در تاریخ محو است و دیده نمى شود و شخصیت امام حسین(ع) هم که کلاً تا ســال منتهى به حماســه عاشورا، چندان در تاریخ دیده نمى شــود. این محو شــدگى که به نظر مخاطبان عام مى رسد از نظر متخصصان و در منابع هم وجود دارد یا نه؟
نکته بسیار مهمى است. بله، نویسندگان بیشتر به حوادثى که اشاره کردید یعنى قیام عاشورا و صلح امام حسن(ع) توجه کرده اند در حالى که همین اطلاعات نیز از منابعى به دست آمده که اطلاعات دیگرى نیز از آن ها قابل استخراج است و بى شک مى توان آن دوره هاى محو شــده را روشن تر کرد. شمار این احادیث زیاد است و من برخى از آن ها را بسیار کوتاه تحلیل کرده ام، مثلاً در بحث »دعا.« یک نکته مهمى هم که باید در اینجا تأکید کنم این است که بسیارى از این احادیث در دست است.
که نیاز به سندشناسى دارد. این کار از تخصص ما خارج اســت و ضرورى است پژوهشگران محترم علم حدیث و رجال آســتین همــت بالا بزنند و آن ها را بررسى کنند. من بسیارى از این احادیث را عمداً در کتاب آورده ام تا ســند آن مورد نقد و بررســى علماى رجال قرار بگیرد چون در نهایت یــک زمانى این کار باید انجام بشــود. علماى ما بیشتر به احادیث فقهى توجه کرده اند و بسیارى از احادیثى که در حوزه اخلاق یا اجتماع هست مورد بى توجهى قرار گرفته اســت و این مشکل درباره احادیث تمام ائمه(ع) وجود دارد.
من به عنوان یک پژوهشــگر تاریــخ راه دیگرى نداشــته ام براى اینکه علماى فن را بر سر سخن بیاورم تا درباره این احادیث و سند آن ها که برخى هم مربوط به کتاب ها و راویان اهل ســنت است، تحقیق و اظهــار نظر کنند تا بخش هاى دیگرى از تاریخ ائمه(ع) که بسیار مهم هم هست و مورد بى توجهى واقع شــده، از زیر غبار این بى توجهى تاریخى خارج شــود. زیرا این احادیث هم اکنون
از ســوى دیگران در مکه و جده و جاهاى دیگر اســتفاده مى شــود. علماى رجال باید به میدان بیاینــد و آن ها هم به تکلیف خــود در برابر این احادیث عمل کننــد. اگر ما این احادیث را قبول داریم که بایــد بتوانیم دفاع کنیــم و اگر قبول نداریم باید بگوییــم برخى از این احادیث جعلى و ساختگى است.
آقاى دکتر؛ خواننده کتاب «میراث علمى امام حسن و امام حسین(ع)» با خواندن این کتاب باید به چه چیزى برسد؟
در این کتاب، من از این زاویه به دوره امامت دو امام نگاه کرده ام که هر دو بخصوص امام حسن(ع) از یــک دوره اى متولى نهاد خلافت نیســتند اما این معنى اش این نیســت که متولى هیچ نهادى نیستند و در گوشه خانه نشسته اند. از نظر منابع کلامى ما، امام ســه منصب دارد؛ اول جانشینى سیاســى پیامبر(ص)، دوم منصب تبیین کننده احکام شرعى و ســوم منصب ولایت. این ولایت به معناى جذبه معنــوى خاص پیامبر و ائمه(ع) است. بنابراین، این دو امام بزرگوار با اینکه جایگاه خلافت ظاهرى را نداشتند، جایگاه والاى امامت را داشــتند و این نباید از نظر شیعیان دور بماند. به همین دلیل است که پیامبر اکرم(ص) مى فرمایند: »الحسن والحســین امامان، قاما أو قعدا»؛ یعنى این دو بزرگوار هــر دو امامند «چه برخیزند، چه بنشینند» کنایه از اینکه در حال قیام یا حکومت نباشند و چه در حال قیام یا حکومت باشند و این اشاره به همان مقام ولایت امامان دارد که حضرت على(ع) هم آن را داشتند. در این کتاب سعى شده است از منظر مقام امامت، امام حسن(ع) در برابر معاویه اى که مقام خلافــت را دارد قرار بگیرد. از این زاویه اتفاقاً دست امام بسته نبود و بخشى از دستِ باز امام مربوط به میراث امیرالمؤمنین(ع)بود. این نکته تقریباً براى اولین بار اســت مورد تحلیل و تدقیق قرار مى گیــرد که امام على(ع) دو میراث براى حسنین(علیهماالســلام) بر جاى گذاشتند؛ اولین آن میراث علمى، احادیث و راویان احادیث تربیت شــده توســط حضرت بودند که به فرزندانشان منتقل شــد و دوم میراث مالى و اقتصادى حضرت براى امامان بعدى بود که کمتر به اهمیت آن اشاره شده است. امیرالمؤمنین(ع) چاه ها و نخلستان ها و موقوفات فراوانى که درآمد بسیار زیادى هم داشتند، با زحمات خودشان به یادگار گذاشتند که متولى آن ها را هم امام حسن و امام حسین(علیهماالســلام) قرار داده بودند و به همین دلیل این دو بزرگــوار از لحاظ مالى و اقتصادى در برابر خلیفه ثروتمندى مانند معاویه دستشان بسته نبود.
مــا زیــاد شــنیده ایم که امــام حســن و امام حسین(علیهماالسلام) بســیار بخشنده بودند و ســفره هاى آنچنانى براى فقــرا مى انداختند اما هیچ وقت دقت نمى کنیم که منبع این هزینه ها کجا بود؟ این ها به دلیل آن موقوفاتى بود که در دست حسنین(ع) بود و معاویه نمى تواند به این موقوفات دســت بزند و این سیاست بزرگ امام على(ع) براى پشــتیبانى اقتصادى از نهاد امامت بود. حتى مــا در دوره امام کاظــم(ع) داریم که ایشان از صدقات امیرالمؤمنین(ع) به مسیحیان کمک مى کردند. بنابراین امامان ما بسیار حساب شده عمل مى کردند و حتى در بیشتر مقاطع که شــیعه در ضعف و اقلیت هم بوده، آن بزرگواران سعى مى کردند بدون ایجاد حساسیت در دشمن،
کار تبلیغى و مرجعیت دینــى و الهى خود را به بهترین شکل به انجام برسانند.
س باید دقت کنیم، امام حسن و امام حسین(ع) بدون داشــتن جایگاه خلافت، با داشتن جایگاه ولایت نیز کارهاى بسیار زیادى براى انجام دادن داشــته اند که مردم باید با آن ها هم آشنا شوند، بنابراین ما نباید به روضه خواندن و روضه گرفتن براى امامان(ع) اکتفا کنیم.
بدون دیدگاه