به گزارش روابط عمومی پژوهشکده اسلام تمدنی، وبینار کرونا و زیست تمدنی، در فضای مجازی دانشگاه شهید بهشتی و با مشارکت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در تاریخ ۹/ ۷/ ۱۳۹۹ با ارائه سیدعلیرضا واسعی دانشیار پژوهشگاه برگزار شد. در این وبینار علمی، دکتر سیدعلیرضا واسعی عضو هیأت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پس از بیان فرصت سوزی های بلاهای طبیعی از فرصت سازی های آن سخن به میان آورد و صحبت خود را معطوف به این پرسش دانست که اساسا کرونا چه تعامل و رابطه ای با زیست تمدنی دارد؟
واسعی در آغاز با ارائه تعریفی از زیست تمدنی، آن را در رویکردی آرمانی و مطلوب، زیستی آزادانه، برابرانه و سازگارانه توصیف کرد، یعنی زیستی که در آن همه آدمیان ورای هویت های نژادی، جغرافیایی، ملی و مذهبی بتوانند در کنار یک دیگر باشند و از امکانات و مواهب اجتماعی بهره ببرند. وی با تاکید بر این که تمدن مفهومی انتزاعی و برگرفته از نوع زیست نهادینه شده اجتماعی در یک جامعه است، به استناد سخنی از نوربرت الیاس، آن را فرایندی در مسیر تعادل خواند و جامعه متعادل تر را متمدن تر توصیف کرد و گفت: تمدن گر چه در مقایسه با توحش، ارزش به شمار می رود، اما آن چه مد نظر است، تمدن مطلوب است که به عنوان معیاری آرمانی اذهان آدمیان را به خود درگیر می سازد و الا هر تمدنی از مطلوبیت کافی برخوردار نیست.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با تمسک به سخن امام علی در نامه به مالک اشتر که به او گفت، آدمیان در دو دسته جای می گیرند، یا همکیش تو هستند یا هم نوع تو، به بنیاد یا گوهر تمدن اشاره کرد که انسان دانی همه انسان ها باشد.
وی گفت: مراد از انسان، همین موجود دو پای دارای گوشت و استخوان و جان است که برایش اعتبار و احترام و کرامت ذاتی می آفریند و تمدن، متوجه همین وجه وجودی است که در فضایی مسالمتی دنبال می شود. این که قرآن کشتن نابحق یک انسان را برابر با کشتن همه انسان ها و در مقابل زنده کردن یک نفر را همچون زنده سازی همگان می داند، ریشه در همین نگاه دارد.
انسان ها در زندگی اجتماعی، تابع الگوی پذیرفته شده که به اخلاق یا قانون ضمانت شده، پیش می رو.ند و همان تمدن آنان است. این نوع زیست از سوی سه عامل مهم در معرض خطر قرار می گیرد؛ خصلت های افراد انسانی، چون خودخواهی ها، رقابت ها و به ویژه خودکامگی ها و خودبرتر انگاری ها؛ دیگر محیط اجتماعی است که به طور خاص مقوله خشونت ورزی و تنبیه گری مد نظر است که به عنوان بزرگ ترین خطر اجتماعی باید از آن یاد شود و سه دیگر مساله طبیعت است. طبیعت، هم سازنده است و هم مخرب. ویل دورانت، از نقش طبیعت در تعمیق و شکوفایی تمدن سخن دارد و متقابلا نقشی که در تضعیف و افول آن بازی می کند. طبیعت ناساز با نیازهای بشر، او را و جهان زیستش را به نابودی می کشاند و این آسیب از جهات مختلفی اثر گذار است.
عضو هیات علمی پژوهشکده اسلام تمدنی، در ادامه به کرونا ویروس، به عنوان یک بلای طبیعی یا انسانی که در لباس طبیعی جلوه کرده، پرداخت و آن را دارای دو تعامل دانست؛ تعامل سازنده و انسانی که در همدلی های پدید آمده، ایثارگری ها، دلسوزی ها و مهربانی ها و تلاش برای توسعه بهداشت و پیدایی ادبیات جهانی سلامت و خصوصا تلاش برای نجات جان آدمیان دانست که در جای خود ارزشمند است، ضمن این که تاب و توان بشر سنجیده شد. اما تعامل دیگر که به راستی خطری برای زیست تمدنی به شمار می آید، گسست اجتماعی، به خطر افتادن دو ویژگی تمدنی زیبایی و هنر و از آن ها مهم تر، توسعه قدرت سیاسی در مهار و تحدید حوزه آزادی مردم است که به بهانه بهداشت و سلامت بروز می یابد.
واسعی، دانشیار تاریخ و تمدن اسلامی، در ادامه به نقش مشکلات بزرگ در توسعه اقتدار، بلکه استبداد و خودکامگی حاکمان پرداخت و گفت مشکلاتی چون جنگ، ترور و خشونت، ناامنی های شدید که نیازمند تدبیر و مدیریت اورژانسی و فوری است، برای حاکمان فرصت اعمال قدرت و نظارت بیشتر می آفریند و کرونا نیز می تواند چنین وضعیتی ایجاد کند که در نهایت به تحدید آزادی، از بین بردن نظم اجتماعی و تهدید امنیت عمومی بینجامد، بنا بر این کرونا، برای زیست تمدنی می تواند خطری جدی باشد، اگر هوشیاری لازم نباشد.
بدون دیدگاه