در ابتدای این نشست دکتر حمید رضا شریعت مداری، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب قم، به ارائه مقاله خود با عنوان «نظریه عدالت اخلاقی نزد متفکران مسلمان قرن چهارم هجری» پرداخت.
وی با اشاره به اینکه قرن چهارم هجری در تاریخ اسلام از لحاظ تفکر عقلانی، دوره¬ای منحصر به فرد به شمار می آید، بیان داشت: قرن چهارم هجری اوج تفکر و آزاداندیشی عقلانی نزد متفکران مسلمان ازگرایشهای مختلف مذهبی و قومی بود.
شریعت مداری با اشاره به اینکه این متفکران قرن چهارم، مثل کسانی چون مسکویه و توحیدی، گرایشهای انسان گرایی را در آن سده پایه گذاشتند و خودشان را منحصر به تقلید از فلفسه «اسکولاستیکی» در گذشته نبود، افزود: اهتمام این متفکران هرگز به قضایای فلسفی و منطقی نبود بلکه ناشی از ارزشها و موضوعات مهم زمانه شان بود. از این رو چه بسا در این دوره نمی توان متفکرانی را یافت که در سطح ابن سینا و فارابی باشند، کسانی که در آغاز همان قرن فلسفه اسلامی را رواج دادند.
وی افزود: در نتیجه اهتمام این متفکران به زنده کردن محافل فلسفی و نشستهای علمی با اشراف حکما و وزراء احیا بود و آنچه که از این جلسات تسری پیدا می کرد. برای نمونه روایت ابوحیان توحیدی از این اینگونه نشستها، تصویر زیبایی از این دوره را نشان داده است. در نتیجه، این عصر، اخیرا مورد توجه مستشرقان و متفکرین عرب قرار گرفته است.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب قم با اشاره به اینکه از مشخصه های این دوره، علاوه بر شناخته شدن به عنوان فلسفه قرن چهارم هجری، تمرکز بر ارزشهای انسانی و اخلاقی توسط نخبگان این دوره بود، خاطرنشان کرد: توجه به این ارزشها در محافل علمی و کتب فلسفی این دوره منعکس شده اند.
وی گفت: پژوهشگران توجه زیادی به جنبه های انسانی این حرکت عقلی در قرن چهارم داشته اند ، اما اهتمام شایسته به تحقیق درباره جنبه های اخلاقی این دوره نشده است.
شریعت مداری بیان کرد: در این مقاله تلاش شده است تا با مراجعه به آثار کسانی چون مسکویه، یحیی بن عدی و توحیدی پرتوی از این جنبه های اخلاقی مورد بررسی قرار گیرد.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب قم با اشاره به دیدگاه مسکویه مبنی بر اینکه مرکزیت فضائل اخلاقی از اجتماع سه فضیلت حکمت، عفت و شجاعت ناشی می¬شود، افزود: از نظر مسکویه فضیلت اخلاقی که از اجتماع این سه فضیلت پدید می آید، عدالت است.
وی گفت: ما در این مقاله به حرکت علمی این نخبگان فلسفی قرن چهارم هجری در بحث از فلسفه اخلاق اشاره کرده ایم و در این بحث نظریه عدالت را از دیدگاه کسانی چون مسکویه و توحیدی مورد بررسی قرار داده ایم.
در ادامه نخستین نشست علمی همایش بین المللی «عدالت و اخلاق»، ادریس هانی عضو انجمن حکمت متفکرین و محققین مغرب، به ارائه مقاله خود با عنوان « اندیشه عدالت از راولز تا امام رضا» پرداخت.
چگونه از معارف اسلامی، شخص عادل را تشخصی داد؟
وی با بیان اینکه «در این مقاله سعی شده تاملی درباره اندیشه عدالت و مقایسه آن در قدیم و جدید» داشته باشد، گفت: این مقایسه اندیشه عدالت در گذشته و امروز، خود به تنهایی نشان دهنده این است که همواره اندیشه عدالت موضوعی بوده است که مورد بحث بوده است. این موضوع خود باعث می شود که بگوییم، بی عدالتی نیز همواره در مرکز فعالیتهای بشری بوده است.
هانی با اشاره به اینکه در این مقاله از بحثهای تفصیلی که در طول تاریخ اسلامی درباره اندیشه عدالت شده است اجتناب ورزیده شده، اظهار داشت: این مقایسه که انجام داده ایم مقایسه ای تاریخی نیست چرا که این شکل از مقایسه بی نتیجه خواهد بود. اما مقایسه ای بنیادی نشان می دهد که اندیشه عدالت، احساس فوق تاریخی بوده است و در هر زمان اعتراضات برای بی عدالتی و عدالت گرایی وجود داشته است.
وی با بیان اینکه در طول تاریخ فرهنگ اسلامی، ذخیره قابل توجه ای از تعالیم و مباحث پیرامون اندیشه عدالت و قضایای پیرامون وجود دارد، افزود: ما در این مقاله بر دیدگاه یکی از امامان بزرگ جهان اسلام پیرامون عدالت تمرکز خواهیم کرد، امامی که به سبب تجربه های سیاسی و در خلال حوادث پیرامونش، تاکید زیادی بر مفهوم عدالت داشت.
هانی ضمن طرح پرسشهایی با این عنوان که «چگونه از میراث معارف اسلامی، ویژگی های شخص عادل را به دست آوریم؟»، « با توجه به زمانه سیاسی امام رضا، چگونه از گفته های او پیرامون عدالت، موضع او را در این زمینه استخراج کنیم؟»، «چگونه می توانیم اندیشه عدالت را از تجربه های آن امامی که داعیه عدالت را داشت الهام بگیریم، هنگامی که احکامی مبهم و پیچیده را به او نسبت می دهند؟»، افزود: پیش از پرداختن به این سوالات، در این مقاله مقدماتی را پیرامون اندیشه و تاملات درباره عدالت و قضایای مربوط به آن بیان خواهیم کرد و سپس به به چارچوب اندیشه رضوی در باب عدالت خواهیم پرداخت.
پاختلافات بنیادینی در مفهوم عدالت وجود دارد
در ادامه این نشست علمی، محمد شجاعیان، استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، به ارائه مقاله «نظریه های عدالت در فلسفه سیاسی» پرداخت.
این استادیار علوم سیاسی، با بیان اینکه می توان سه حوزه تمدنی خاص را درباره موضوع عدالت در تاریخ فلسفه سیاسی در نظر گرفت، خاطرنشان کرد: این حوزه ها حوزه تمدن یونانی، حوزه تمدن اسلامی و حوزه تمدنی مدرن هستند و ما در مقاله حاضر، برخی از مهمترین نظریه های عدالت در هر یک از این گفتمان ها را مورد بررسی قرار داده ایم.
شجاعیان با اشاره به اینکه درباره مفهوم عدالت و اینکه عدالت با مفاهیم دیگر اخلاقی و سیاسی چه ارتباطی دارد اختلافات بنیادینی در حوزه های تمدنی مختلف وجود دارد، افزود: علت این امر را باید در مبادی و مبانی جهان شناختی و معرفت شناختی و انسان شناختی آنها دانست.
وی عنوان کرد: این مبادی مختلف، همان چیزی است که تبیین کننده اختلافات ذکر شده بر سر مفهوم عدالت است. تلقی ازعدالت در فضای تمدنی مدرن، با آنچه که در فضای اسلامی و حتی یونانی وجود دارد، تمایزات بنیادینی دارد.
استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه فلاسفه سیاسی مدرن، به دلیل برداشت خاصی که بویژه از انسان و جهان داشته اند، به جنبه های ماورایی و مافوق طبیعی انسان توجهی نداشته اند، افزود: تلقی از انسان به عنوان یک فرد جدا از اجتماع، نیز موجب شده است که فردگرایی به یکی از عناصر عمده ی نظریه های مدرن در باب عدالت تبدیل شود به گونه ای که می توان ادعا کرد فردگرایی در نظریه های مدرن، گفتمان غالب بوده است.
این پژهشگر با اشاره به این موضوع که «یکی از ویژگیهای مشترک نظریه های عدالت در فضای تمدنی اسلامی و یونانی، همبستگی و وحدت معیارهای عدالت فردی و عدالت اجتماعی است»، خاطرنشان کرد: این به این معناست که نمی توان تصور کرد یک انسان به لحاظ فردی فاقد معیارها و موازین عدالت باشد اما مجموعه ای از این افراد بتوانند یک جامعه عادل را تشکیل دهند.
در پایان نخستین نشست علمی همایش بین المللی «عدالت و اخلاق» که در آمفی تئاتر دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، پس از ارائه مقالات توسط محققان حاضرین به پرسش و پاسخ نیز پرداختند.
بدون دیدگاه