نشست علمی علم یا علوم، نگاه به جایگاه علوم در اسلام برگزار گردید؛
بررسی نظریه علم در اسلام
سیدعلیرضا واسعی: علم در اسلام، معنایی محدودتر از آن چه امروزه از آن یاد می شود، دارد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، نشست علمی علم یا علوم، نگاه به جایگاه علوم در اسلام با ارائه سیدعلیرضا واسعی عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی و دبیری علمی اویس استادی برگزار گردید.
در ابتدای این نشست واسعی گفت: علم در دنیای امروز، بر معنایی متفاوت با آن چه در گذشته داشته، اطلاق می شود، به ویژه از زمانی که علوم تجربی با هیمنه کارکردی خود(اختراعات و اکتشافات) وارد زندگی بشر شد، این واژه معنای دیگری پیدا کرد، تا جایی که وقتی سخن از علم به میان می آید، بیش از هر چیز بر دستاورهای تجربی و قابل آزمون حمل می شود، چنا که تحقق گرایان (پوزیتیویست ها) از آن فهم کرده و اساسا غیر آن را توهم یا توضیحی/تحلیلی (این همانی) نام داده اند؛ اینان برآنند که تنها بر آن یافته هایی می توان نام علم نهاد که ازعینیتی خارجی برخوردار باشد، بر همین سیاق نهاد آموزش ایران، تنها به همین دسته از دانش ها، نام علوم می نهاد و گویی تنها این شاخه است که شایسته علم بودن است و دیگر شاخه ها چنین نیستند، اما در گذشته چنین نبود، همان طور که ناقدان تفکر پوزیتیویستی، علم را در معنای فراخ تری به کار می برند.
وی افزود: در متون و منابع اولیه اسلامی به فراوانی از علم و آموزش سخن به میان آمده و به تبع آن در فرهنگ مسلمانان، به مثابه امری بدیهی به حساب آمده است؛ توصیه به علم آموزی در همه سنین، در همه جا و از هر کس، شعاری همیشگی و مایه فخر مسلمانان بود و است، چنان که رشد علوم در قرون سوم تا پنجم و ششم، گواهی روشن بر اهمیت و رویکرد مسلمانان به آن است، اما به راستی، مراد از علم در آموزه های اصیل اسلامی چیست و وقتی از سلطان بودن یا ضرورت پرسش گری یا ارجمندی علم در پیشگاه خداوند سخن به میان می آید، چه دانش یا دانش هایی از آنها اراده می شود؟
عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی گفت: نگاهی به منابع اولیه اسلامی، نشان می دهد: اولا اصطلاح “علوم” به صورت جمع، در هیچ یک از متون دینی به کار نرفته و عملاهمه تاکیدها بر “علم” و “علم آموزی” است، ثانیا مراد از علم، دانایی و اطلاعات معطوف به دیانت و عبادت، و در راس آنها خداشناسی تفسیر شده است، یعنی دانشی که امکان شناخت اسلام را برای بندگی بهتر و مقربانه تر فراهم می سازد. بدیهی است چنین رویکردی از منظر دینی می تواند مورد اقبال و پذیرش واقع شود، چون اساس دین جز این نیست که آدمیان را به سوی خدا و احکام الهی دعوت کند و طبعا تحقق آن بدون علم / آگاهی میسر نیست، اما آن چه بایان توجه است، دو مطلب مهم است؛ یکی منحصر دانستن علم در این رویکرد و با محوریت دین است و دیگر مبارزه با دیگرعلوم با سنجه های علم دین و نفی دستاوردهای آن است که در مقاطع مختلفی از تاریخ مایه چاش ها و گاه بر کرسی نشستن علوم شده است، تا آن جا که فیلسوفان، ادیبان، واسعی افزود: تئوری علم برای دین/ شریعت، در مقابل سه تئوری دیگر؛ یعنی علم برای زیستن، علم برای کمال، و علم برای علم/ معرفت، همیشه بر کرسی نشسته و حکمرانی کرده است، به ویژه آن که به فقه و فقاهت، یعنی وجه عملی و دنیایی دین هم پشتی تنگاتنگی داشت.
وی گفت: تفسیری که از علم در میان فقیهان به عنوان سردمداران شریعت وجود داشت، همین نگره بود که در نهایت منجر به نفی دیگرعلوم یا ضرورت انطباق آنها با علم دین بود، چنان که منابع علم، تنها در قرآن و سنت نبوی خلاصه می شد، رویکردی که در بسیاری از ادوار تاریخی پذیرفته شده بود، چنان که امروزه هم مدافعانی داشته و برای ترویج آن، از بیت المال و امکانات عمومی بهره می برند، گر چه خوانش یا رویکردی پذیرفته از سوی نواندیشان دینی و متفکران اندیشمند اسلامی یا عقل اندیشان و روشنفکران نیست. اینان هم به چنین نگره ای روی دارند، و هم تفسیردیگری از علم – که مبتنی بر تئوری دوم است- ارائه می کنند تا حداقل از تعارض نمایی دین با علم بکاهند.
واسعی در پایان افزود: اقتضایی بودن آموزه های اولیه و زمان بندی آنها، هرگز نباید از نظر دور داشته شود.
بدون دیدگاه