اطلاعات

_
  • دکتر محمد باغستانی
  • دبیر علمی: دکتر عباسعلی نصرآبادی
  • زمان: شنبه ۷ تیرماه ۱۴۰۴ تا چهارشنبه ۱۱تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۰

دریافت محتوا

_

تصاویر

_

معرفی برنامه

_

پژوهشکده اسلام تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی می کند؛

❇️ نشست علمی پنج تأثیر صلح امام حسن(ع) در برپایی قیام عاشورا

ارائه دهنده:

دکتر محمد باغستانی

دبیر علمی:

دکتر عباسعلی نصرآبادی

لینک ورود به جلسه
https://bbb02.dte.ir/rooms/ho2-rm3-spu-wdv/join

زمان: شنبه ۷ تیرماه ۱۴۰۴ تا چهارشنبه ۱۱تیرماه ۱۴۰۴

⏰ ساعت: ۱۰

 

مکان: مشهد- پژوهشکده اسلام تمدنی

تحلیل متفاوت از ریشه‌های قیام عاشورا در یک نشست علمی؛

صلحی که زمینه‌ساز قیام شد؛ عاشورا از نگاه امام حسن(ع)

محمد باغستانی: امام حسن(ع) با صلحی هوشمندانه، فرصت بقا و استقامت را به شیعه هدیه داد تا عاشورا در زمان درست بدرخشد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، نخستین جلسه از سلسله نشست‌های تحلیلی با عنوان «پنج تأثیر صلح امام حسن(ع) در برپایی قیام عاشورا» با سخنرانی محمد باغستانی مدیر گروه و عضو هیأت علمی گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی برگزار شد.

در آغاز نشست، محمد باغستانی با بیان اینکه برای فهم رخدادهای تاریخی نظیر عاشورا باید به زمینه‌های دورتر از آن نیز توجه داشت، گفت: اگرچه رخداد کربلا زمان و مکان مشخصی دارد و علل روشنی مانند خلافت یزید و عدم بیعت امام حسین(ع) مطرح است، اما فهم عمق این قیام بدون توجه به تحولات پیشینی از جمله صلح امام حسن(ع) ناقص خواهد بود.

وی ادامه داد: صلح امام حسن(ع) در شرایطی خاص و در اوج فشار بر جامعه شیعه انجام شد و در واقع به عنوان فرصتی برای بقای فکری، فرهنگی و سیاسی شیعیان تلقی می‌شود. این صلح اگرچه به ظاهر واگذاری قدرت بود، اما یک طراحی سیاسی دقیق برای حفظ اساس شیعه تا زمان مناسب قیام محسوب می‌شد.

باغستانی تأکید کرد: نخستین تأثیر این صلح، ایجاد آتش زیر خاکستر بود؛ یعنی حفظ آرامش ظاهری برای مدتی تا در زمان مناسب و با آمادگی بیشتر، قیامی اثرگذار مانند عاشورا رخ دهد.

وی در ادامه، به نقش مهمی که این صلح در تربیت و اقناع خواص، تقویت بنیان‌های جامعه شیعه و تعیین زمان‌سنجی برای اقدام بزرگ داشت اشاره کرد و گفت: امام حسن(ع) با تعیین چارچوب زمانی نامعین – تا زمان مرگ معاویه – در واقع قیام امام حسین(ع) را به تعویق انداخت تا جامعه شیعه برای آن آماده شود.

 گفتنی است این نشست، اولین جلسه از یک دوره پنج‌گانه است که طی آن، پنج اثر کلیدی صلح امام حسن(ع) بر زمینه‌سازی نهضت عاشورا مورد بررسی و تحلیل قرار می‌گیرد.

 

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه عزیزان و عزیزان حاضر در جلسه.
عزیزانی که از طریق فضای مجازی در خدمتشان هستیم و سوال خودم را با این نکته شروع می کنم از آقای دکتر که آقای پور قبل از آغاز گفت و گو بفرمایید.
با توجه به اینکه در واقع رخداد کربلا و قیام عاشورا محدوده زمانی و مکانی مشخصی دارد، علل و عوامل تقریبا روشنی دارد مثل به خلافت رسیدن یزید، بیعت اجباری نکردن امام علیه السلام، دعوت مردم کوفه، پیمان شکنی آنها چه ضرورت هایی برای تبیین تاثیر تاثیرگذاری واقعی مثل صلح امام حسن علیه السلام که حدود بیست سال پیش از این رخ داده، تازه از جنس این رخداد هم نبوده.
در واقع این صلح چه تاثیری بر قیام عاشورا داشته؟
اگه ممکنه توضیح بفرمایید.
بعد در ادامه خدمت عزیزان خواهیم بود.
خب بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب و احترام به همه حضار محترم که در فضای مجازی و عزیزانی که در جلسه حضور دارند و عرض تسلیت ایام شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام و ابراز خرسندی از اینکه توفیقی هست که بتونیم بار دیگر در باره این واقعه.
در واقع بزرگترین واقعه تاریخ جامعه بشر بشریت که تا کنون زنده مانده و پویا تر از همیشه میشه مراسم بزرگداشت برگزار شده و سال به سال افزونتر شده رو از ابعاد کمتر شناخته شده درباره اش صحبت کنیم.
نکته ای که عرضم به حضورتون که به صورت چند نکته رو من پاسخ شما رو که سوال خیلی مهمی هم هست و باید هم هستم با این شروع میشد در قالب چند نکته مطرح میکنم.
اول اینکه رخدادهای تاریخی به صورت.
کلان نیازمند به.
وابسته به سه فضا هستند یکی فضای زمان، یکی زمان، یکی مکان و یکی فضای فرهنگی که در آن اتفاق می افتد.
هر چقدر که زمان و مکان رخدادها وقتی اتفاق می افتند دیگر قابل تغییر نیستند و ثابتند.
چون بخشی از جغرافیا و زمان وابسته به آن خواهند بود.
اما آن قسمت سوم که فضای فرهنگی که آن رخداد در آن زمان خاص و در آن مکان اتفاق افتاده، با به اصطلاح زمانمند است و تغییر می‌کند و قابل فهم های جدیدتری است، آن شرایط شکل گیری آن واقعه است.
شرایط فکری، فرهنگی و نظام اجتماعی‌ای که وجود داشته.
پس این متغیر بودن در واقع رکن سوم که همان فضای فکری فرهنگی است.
به ما این اجازه را می‌دهد که خوانش‌های تازه‌ای به مناسبت های گوناگون با رویکردهای گوناگون از یک واقعه داشته باشیم.
خب خودمون میدونیم فضای فرهنگی و فکری که یک شبه در یک جامعه شکل نمیگیره خلق الساعه پیدا نمیشن.
اینها با گذشت زمان باید اتفاق بیفتند و باید شکل بگیرند.
به عبارت دیگه همه فرهنگ ها یک ریشه های پیدا و پنهانی دارند.
در گذشته ها که در یک دوره تاریخی ظهور های جدیدی پیدا میکنند.
اگر آنها را ما ندانیم و نشناسیم نمی توانیم یک رویکرد دقیق تری نسبت به هر پدیده و رخداد تاریخی داشته باشیم.
ما می دانیم که اگر یک اجتماعی پیدا نشده باشد، مبتنی بر یک فرهنگ مشترک، در واقع یک همبستگی اجتماعی در یک جامعه شکل نگرفته است.
خب اینها همه قبل از وقوع واقعه ای هستند و این هم یک شبه اتفاق نمی افته.
اون موارد مشترکی که مثل آداب و رسوم و اعتقادات مثل سبک زندگی و امثال اینها که در یک جامعه در میان گروهی مشترک میشه، کم کم فرهنگ مشترک رو هم به وجود میاره و این فرهنگ مشترک که هویت اون جامعه رو هم طبیعتا خواهد ساخت و بخشی از اون هویت اجتماعی میشه.
خب خود سرزمین، خود زبان و اینا همه توی شکلگیری هویت هم تاثیر خواهند بود و خواهند داشت.
اگر هویت نباشه گسست اجتماعی پیش میاد.
جامعه نمی تونه تداوم پیدا کنه.
خب بنابراین توی این فضاست که ما برای فهم یک واقعه هم میتونیم به شواهد نزدیک به اون که اتفاق افتاده که شما در سوالتون مطرح کردید.
مثلا با یک زاویه دید میتونیم بگیم بله به خلافت رسیدن یزید، عدم بیعت امام با او، بیعت اجباری امام با او، دعوت مردم کوفه و پایداری نکردن آنها و مسائلی که خیلی دم دستی است.
واقعه عاشورا را می‌توانیم توصیف کنیم.
می‌توانیم علت بیاوریم و حتی می‌توانیم برایش تحلیل هم به وجود بیاوریم.
اما از اونجا که خود اون به اصطلاح فضا بدون اتکا یا بدون پشتوانه داشتن از گذشته نمی تونه اصلا به آن درجه از وقوع برسه، مجبوریم که به علل دورتر هم توجه بکنیم و اون عواملی که در گذشته شرایط رو برای فراهم کردن یک چنین ماجرایی به وجود آوردند رو هم بررسی کنیم.
چون توجه دارید که واقعه ای مثل قیام یک نهضت ها، قیام ها مثل شورش ها، هر عنوانی که می خوایم روی قصه بدیم تو سبک زندگی عادی مردم نیست.
حتما باید یه مسائلی قبلش وجود داشته باشه که یه قیامی اتفاق بیفته.
ما با این زاویه دید خواستیم به این نکته توجه کنیم. بسیار خوب.
مبنای بحث تبیین شد.
حالا در موضوع بحث خودمون که تاثیر صلح امام حسن علیه السلام بر پیدایش قیام عاشورا است، اگر تطبیق بفرمایید.

من قبل از اینکه آقای دکتر توضیحاتی بفرمایند، تأکید کنم که ما در واقع پنج تاثیر صلح امام حسن انشاءالله قراره بحث بکنیم.
امروز یکی از تاثیرات و در جلسات آینده تا چهارشنبه تاثیرات این چهار تا تاثیر بعدی رو در اجلاس آینده انشاءالله بحث خواهیم کرد که ابتدای عرایضم بنده عذرخواهی می کنم.
فراموش کردم خدمت عزیزان عرض کنم خدمتتون.
بسیار خب اون که کلی مطلب بود که ما همیشه برای تحلیل ها نیاز داریم به شناخت زمینه ها و پیشینه ها خیلی موثر در وقوع رخداد.
واقعه عاشورا هم از این قاعده عمومی تحلیل های تاریخی به دور نیست. خب.
اما در باب اینکه چون عنوان بحثم اینه که اون تاثیر صلح امام حسن علیه السلام و حالا من انتخاب کردم که تاثیرش رو به نظرم آمده که می شود مطرح کرد، شاید از ابعاد دیگه هم تاثیر داشته باشه.
خب ببینید اولا.
خود کلمه صلح نامه با شمشیر به ما میفهمونه یه جنگی بوده قبلش دیگه درسته؟
یعنی خود این کلمه باز ما رو میبره به پشت سر خودش یه جنگی بوده قبلش.
و اون جنگ در یک شرایط ویژه ای برقرار صلح رسیده.
خب طرفین اومدن با همدیگه جنگیدن. کی؟
معمولا به صلح میرسه.
در یکی از این شرایط دیگه که مثلا طرفین احساس بکنن که به هر دلیلی ادامه جنگ به نفع هیچکدام نیست.
مثلا حالا هر به اصطلاح دیدگاهی که نسبت به اون موضوع دارن مثلا از جنبه مثلا امام حسین علیه السلام بخواهیم نگاه امام حسین علیه السلام نگاه بکنیم، حضرت به علت جمعیت خودشون، علاقه و ابراز اکثریت مردم به صلح و امثال اینها را حضرت.
عرضم به حضورتون که بعنوان دلایل صلح مطرح میکنن از اون طرف هم معاویه هم به نفعش بوده که جنگ جلوتر از این پیش نره مثلا احیانا به شهادت حضرت امام حسن علیه السلام نیانجامد به دلیل اینکه سپتیم بودن یکی از دو نوه پیامبر و ضمنا معاویه هوشمندتر از پسرش یزید بود.
دیگه کسی حواسش به این نکته بود که حالا اگر شرایط اینطوریه پس این صلح برای ما هم مفید خواهد بود و ضمن اینکه او حتما تحلیل دیگه هم داشته که ما میتونیم این جامعه کوچک رو که حالا حکومت هم از دست داده چون قراره صلح این بود که حضرت امام علیه السلام از حکومت دست بکشند و در برابرش یک امتیازاتی برای جامعه شیعه بگیرند.
تصور او این بود که واقعا این دوام نخواهد داشت چون دو تا دولت پشت سر هم دارند سقوط میکنند یکی دولت علوی است ودیگری دولت حسنی.
طبیعتا جامعه شیعه به چی میخواد؟
بعدش با کدام محور میخواد ادامه حیات بده؟
به نظر شاید فکر میکرد طبیعی باشه که زود بتونه این قصه رو به پایان برساند پس خود قرار است.
صلح در واقع داره حکایت میکنه از وضعیت قبلی خودش.
این نکته اول.
نکته دوم متن این صلح نامه است که خروجی صلح نامه مهم ترین خروجی سیاسیش چیه که الان اشاره کردم.
سقوط دولت حسنی علیه السلام و واگذاری به واگذاری خلافت به.
عرضم به حضورتون که معاویه این چیزی بوده که آرزوی معاویه هم بوده.
خب پس نگاه کنید یک صفحه بیشتر نبود.
صلح نامه ولی اثر سیاسی خیلی مهمی داشته که این طراحی شده است و در واقع داره روایت میکنه برای ما از یک واقعه خیلی مهم سیاسی که خود امام حسین هم در بطن اون واقعه حضور داشتند.
خیلی خوب نتیجه بعدیش اینه که دو تا امام که قبلا بالاخره حاکم امام حسن هم حاکم بوده، ایشان هم امام حسین هم مشاور حضرت بودند.
بدون تردید هر دو بلافاصله بعدش تبدیل میشن به شهروندان عادی.
از لحاظ سیاسی منظورمه.
از لحاظ دینی خب یک شخصیت خاصی داشتند که اونو کسی نمیتونسته جا به جا کنه ولی از لحاظ سیاسی موقعیت قبلی خودشون رو از دست میدن.
هر چند که از جهات دینی و اجتماعی همچنان بین مردم اعتبار دارند.
خب نکته ی بعدی در واقع به تعبیر امروزی یک فضای جنگ سردی ایجاد میشه بین جامعه ی شیعه.
حالا حکومت از دست داده و دولت اموی ها و پیروانش دیگه یعنی امام حسن و پیروانشان.
و طبیعتا معاویه و پیروانش گاه با هم تعامل میکنند و گاهی هم تقابل هایی.
و این تعامل ها و تقابل ها اجتماعی سیاسی خصوصا.
رشد بیشتری میکند که یکمی خودش نماد.
اولا تقابل بین بنی هاشم و بنی امیه در اسلام آوردن.
و اسلام نیاوردن است و ما میدانیم که امام علیه السلام اجدادش از امویان جمعیت زیادی را در جنگ ها کشتند.
طبیعتا این کینه تاریخی هم اینجاها خودش را آشکار میکند چون فضای جنگ سرد است که اتفاق افتاده و.
علاوه بر اینکه از قبل از اسلام هم این دو تا گروه یعنی بنی هاشم و بنی امیه خلاصه اختلافاتی با همدیگر داشتند.
وقتی اسلام آمد امتیاز بنی هاشم چنان شد که بنی امیه معتقد بودند که هیچ دسترسی بهش ندارند.
بحث نبوت بود.
لذا بخشی از دلایل مخالفت با امامت هم همین بود که خلاصه آن همه‌اش در اختیار بنی هاشم نباشد که بعدا خودش را نشان داد.
خوب این هم این فضاییه که پر است از. تبلیغات ویژه.

M F, [۱۹.۰۷.۲۵ ۰۹:۱۴]
البته این تبلیغات ویژه می‌خواهم بگویم که از طرف معاویه به صورت رسمی شروع شد، آن هم با سب و دشنام به امام علی علیه السلام که به صورت یک قاعده در آمد.
هر صبح یعنی بعد از هر نماز و نمازهای عید و اینها و هر روز در واقع در سراسر بلاد اسلامی این کار انجام می‌شد البته به جز بخش‌هایی از ایران مثل مناطق سیستان و امثال اینها که خوارج آنجا را گرفته بودند.
چون خوارج بالأخره با معاویه هم رفاقتی نداشتند، دیگر حالا خطایشان راجع به امیرالمومنین که خیلی روشن است، لذا به دستور او عمل نکردند آنجا.
خب به عبارت دیگه من می خوام بگم که. فضا.
یک تقابل نظامی از فضا اومدن بیرون.
طبق قرار صلحنامه اونا می تونن حق زندگی شهروندی عادی رو پیدا کردن.
یعنی به عبارتی صلح نامه یک زمان تحویل داده به شیعیانی که در جمعیت کم قرار داشتن.
یادمون باشه که اون القائاتی که در تاریخ گزارش شده مربوط به سال های ۶۰ و ۷۰ اواخر ۷۰ و ۸۰ اون القائات از طرف معاویه علیه شیعیان اتفاق می افتاد.
تک تک گیرشون میاوردن.
شهرهای مختلف رو هر جا که میتونستن میکشتن تو اون فضا.
بعد هم که خب صلح و بعد از اینکه جنگ و توطئه ای که در بین اصحاب امام به نفع معاویه اتفاق افتاد.
از این فضای سخت جامعه شیعه می‌خواهد عبور کند.
برای عبور نیازمند بود به امنیت و نیازمند بود به زمان و صلح نامه.
زمانی بود برای ادامه حیات شیعه تا مدتی که قابل نبود نامعلوم.
این در واقع یک کمی تطبیق کلی.
پس مجبوریم که بگوییم که به صلح نامه مراجعه کنیم و بفهمیم تاثیر اولش چیست.
خب متشکرم اگر درست متوجه شده باشم.
شما حضرت خواستید بفرمایید که بستری که از طریق صلح امام حسن در واقع فراهم شد را تشبیه به آتش زیر خاکستر کردید که فقط برای مدت کوتاهی فروکش کرده اما از بین نرفته و در یک زمان خاص استعداد مجدد پیدا کرده و حالا برداشت من اینه که تبدیل به قیام عاشورا شده.
اینطوری بوده احتمالا.
بله من اتفاقا نکته هم همینه که اولین اثر صلح امام حسن علیه السلام تعیین یک زمان ویژه است برای قیام امام حسین که اون زمان خیلی زود نیست.
یعنی به عبارتی یک تاخیری به وجود میاره، یک تاخیر حساب شده.
خب اشاره کردم که این نابودی.
دو تا دولت و از دست رفتن دوتا دولت.
عرضم به حضورتون که فشار زیادی رو در طی مثلا شش ماه دولت دوم هم از بین رفته.
واقعا باید بپذیریم که خیلی فشار زیادی بر جامعه شیعه بوده.
بر اقلیت شیعه بوده که اصلا در حکومت علوی و امام حسنی هم جمعیتشان اکثریت نبوده چه رسد به این که حالا دولت از دست دادند و اختلافات هم بین خودشان به یک شکلی.
عرضم به حضورتون که ظهور کرده به این ترتیب فقط نتوانستند امتیازاتی رو بگیرند از طریق صلح نامه که هیچ، راه دیگری هم وجود نداشت.
اما بزرگترین امتیاز همین زمان بود که شما بهش اشاره کردید.
جامعه شیعه تحمل این که یک قیام مجدد را به وجود بیاورد نداشت.
در آنجا و این سیاستمداران بزرگ همیشه در تاریخ میگویند که حالا شما علوم سیاسی مون کی بجنگن و کی صلح بکنند.
یکی از دو تا دانشی که سیاستمداران بزرگ باید داشته باشند این که این دو تا کی و چه حد و اندازه اش چقدره؟
اگر بی مهابا و بدون مقدمه و بدون اندازه گیری و تقدیر به هر یک از این دو اقدام کنند، می توانند فجایع بزرگی به بار بیاورند و ملتی را نابود کنند یا کشوری از دست برود و این ها هم در تاریخ زیاد اتفاق افتاده.
قیام ها و بسیاری از قیام های زیدیه و بسیاری از قیام های دیگر.
فرق اسلامی در تاریخ کاملا مبتنی بر این قصه است که زمان شناس نبودند و با اینکه ائمه شیعه همه آن ها را برحذر می داشتند از اینکه الان این زمانش نیست.
تقریبا یک توصیه دائمی ائمه شیعه به همه کسانی که سادات هستند و اینها همه هستند و با ائمه ارتباط داشتند همین بود که الان زمانش نیست ولی آنها این مفهوم را درک نمی کردند.
امام حسن علیه السلام یک طراحی اینطوری کردند که یک زمانی برای شیعه به وجود بیاید که این زمان محدود شده.
عرضم به اینکه معاویه تا هست کسی نقض این پیمان نکند.
یعنی خود این.
عرضم به حضورتون که قراری که در صلحنامه آمده بود و بعد گوشه کنار توصیه ای که امام کرده بودند این بود که این باید پذیرفته بشه کاملا تا زمانی که معامله است.
در واقع شما میخواهید بفرمایید یکی از وصایا امام علیه السلام عدم نقض صلحنامه تا زنده موندن معاویه خودش نخستین تاثیر بوده بر رخداد عاشورا.
در واقع اینطور نیست.
کاملا این طوریه.
حالا من این رو با این توضیح عرض میکنم که شما الان به من کمک کردید تا این نکته رو واضح تر بگم.
ببینید اهمیت زمان سنجی در اقدام به هر کاری خصوصا کارهای بزرگ مثل جنگ، مثل صلح همیشه اهمیت داشته.
همین طور که امام کاملا در شرایط تاریخی ویژه صلح نامه را پذیرفتند و اهمیت صلح را ادراک کردند که چقدر میتونه به بقای تشیع و جامعش کمک بکنه، پایبندی او را هم زمان بندی کردند.

منتهی عرضم به حضورتون که توجه داشته باشیم که این اهمیت ها بیشتر میشه وقتی که اون فضا، فضای دینی هم باشه دیگه.
یعنی یک جمعیتی که با عقیده ای میخوان زندگی کنند خیلی خیلی به اقلیت هم بودن.
باید این زمانمندی و زمان فهمی براشون مهم باشه.
نگاه کنید امام زمان تعیین کرده ولی در قالب یک عنوان مبهم. معاویه!
کی میدونه تا کی زنده است؟
حالا اگر ائمه هم علم غیب داشتند اونجا ازش استفاده نمیکردن.
دیگه کسی نمیدونه.
پس به عبارتی یک عمد یک زمان نامشخص و مبهم میتونه یک کار سیاسی باشه چون جاسوسان معاویه همه جا بودند دیگه میتونه امام در ابهام بیان بکنه.
یعنی آتش زیر خاکستر و معاویه می فهمه.
امام هم می فهمند که او هم می فهمه.
انگیزه هایی برای این کارها وجود داره اما این انگیزه ها چون دقیق نیست چون به زمانه خودش یعنی جلوتر از زمانی که باید اتفاق بیفته می تونه آسیب های بزرگی به جامعه شیعه بزنه و هر نوع قیام زودرسی به اون چیزی رو در واقع بخواهد به وجود بیاره که معاویه میخواهد.
معاویه هم اتفاقا یکی از دلایل فشار روحی روانیش با سب امام امیرالمومنین علیه السلام سر این بود که شیعیان عصبانی بشن.
خب کدام شیعه است که سب امام رو بشنوه و ناراحت نشه؟
توی نماز باید امام حسن فرمودند باید حتما نماز بین خودشون نماز شرکت می کردند.
شیعیان هم باید شرکت می کردند چون نماز جماعت های قدیم یعنی تو اون دوره یک راه شناسایی افراد موافق و مخالف بود.
یعنی جاسوسان میتونستند خبر بدهند که کی در نماز شرکت کرده کیا نیامدند؟
امام هم که کاملا دست ما را خوانده بودند خودشان می آمدند.
بقیه هم می گفتند بیایند و بی اعتنایی میکردند نسبت به اون دشنام ها.
واقعا این یکی از بزرگترین اتفاقات مهم بوده که امام بتواند جامعه شیعه رو اینطوری آماده بکنه و آرام نگه داره تا کوچکترین خطایی که بهانه به دست دشمن بده بهانه به دست بیاد بگه این نقض شده قرارداد صلح.
خب یه جمله ای بگویند، یک حرفی بزنند، یک پیام، یک کلمه.
مگر حجر بن عدی همین اتفاق براش نیفتاد؟
منتها بعد از شهادت امام حسن حجر هم همین اتفاق براش افتاد.
دیگه وقتی عصبانی شد از حد گذشت، عصبانی شد.
اون دشنام میده به حضرت امیر میگفت به اون کسی که تو را رو منصوب کرده و یک سال طول کشید تا ثابت کنند ابن زیاد یک سال طول کشید که ثابت کنه که ایشون قصدش خروج از بیعت معاویه بوده.
یعنی آقای حجربن عدی در حالیکه حجر می خوام بگم اهمیت صلح نامه رو شما میتونید بفهمید که به گونه‌ای بوده که معاویه نمیتونسته زیر این صلحنامه بزنه.
یعنی اگر همینطوری میفرستادن کسی رو پیشش که گذشت کرده، خارج شده قبول نمیکرد.
نمایندگان قبایل مختلف تو کوفه آمدند شهادت دادند این گواهی رفت پیش او در حالی که نماینده خود. کی بود؟ اسمشو آوردین؟ نه. نه.
حجر بن عدی.
خود نماینده اش هم رفت.
همزمان رسیدن به معاویه گفت حجر به من گفته به شما بگم که من از بیعت خارج نشدم.
اما معاویه میگه من حکم خبر کارگزار خودمو را می پذیرم.
ابن زیاد می گوید شما خارج شدید و فرمان قتل او را صادر می‌کند.
می‌خواهم بگویم اینقدر سخت شده بود.
کشتار شیعیان با این قرارداد صلح که برای یک نفرشان یک سال طول کشیده تا یک دلیل و ادله درستی بیاورند.
پس یادمون باشه قبلش قبل از این صلح، کشتار شیعیان عمومی شده بود.
بعد از این صلح یک دوره پایداری و استواری برای جامعه شیعه به وجود آمد و طبیعتا این می‌توانست زمینه به تاخیر انداختن یا تا حدودی زمان تعیین کردن مبهم قیام عاشورا رو هم موجب بشه.
این اولین اثری هست که من خواستم در این جلسه بکنم. خیلی متشکرم.
در واقع اولین تاثیر صلح امام حسین پایداری، استواری جامعه و امنیت جامعه بود تا قیام عاشورا.
اگر درست متوجه شده باشم خیلی متشکرم.
دوستان اگر سئوالی دارند هم عزیزانی که در فضای مجازی در خدمتشان هستیم هم عزیزانی که حاضر در جلسه هستند.
اگر سوالی ابهامی هست من و جناب استاد حاضرن در خدمتشون باشیم.
اگه سوالی هست ما خدمتشون بفرمایید.
شما ظاهرا سئوال.
مفاد صلحنامه رو اگر بگم چون یکی از مفاد آن فکر میکنم نگفته سربلند نکرده.
نه خود معاویه به نوعی نقد میکنه.
حالا در ظاهر هم نقد اتفاق میفته.
توی جلسه کوفه کجا بوده؟
بله لذا این ظلم هایی که بهش گذشت.
بله اینم اشتباهه ولی بازم به ظاهر یک چیزایی رو مقصر رفت.
میخواستم ببینم که در دوره ی این پایبندی تا چه حد نصیب این ظرفیت مردم جلوی من چیزی می دانسته که این ظرفیت را رعایت نمی کرده ولی جلوی کس دیگه رعایت می کرده؟
آره اصلا این دیدگاه رو با هیچ گزارشی نداریم.
از اینکه غیر از داستان حج شیعیان دیگه به مناسبت این مثلا چیزی گفته باشند و بعد هم مثلا به شهادت رسیده باشند.
دو تا کاری که امام کردند یکیش همون بحث اقناع اونها.
چون فردا می خواستیم بخشیش رو بگیم.
حالا قسمتی هم اقناع خواص بود چون خواصی مثل خودم، ابن حجر و امثال او که سلیمان بن خزاعی و امثال اونها.

اونها اگر اقناع نمیشدند برای صلح.
بعد از قرار و این حرفها اونها میتونستن جامعه شیعه رو به باد بدهند.
این یک و دوم سنت تقیه بود که حضرت هم خودش تقیه می کردند هم به شیعیان توصیه می‌کردند که تقیه کنید.
بنابراین آنها بر اساس سنت تقیه سعی می‌کردند که خودشان را نگه دارند.
احساس می‌کردند این وظیفه شان است.
چون از امام علی علیه‌السلام روایتی رسیده بود که اگر دشنام دادن، اگر چیزی بود، این حرف‌ها نسبت به من، شما ساکت باشید یا ابراز برائت علنی نکنید و امثال اینها.
اگر زبانی کردید عیب ندارد.
من می‌خواهم بگویم که این دو تا ابزار هم خیلی به جامعه شیعه کمک کرد که از آن بحران عبور کند و به یک ثباتی برسد.
بعدها که دیگه از این بحران عبور کرد، حتی واقعه عاشورا با همه تلخیش جامعه شیعه را از بین نبرد.
کم شده بودند. اما چرا؟
چون تو این بیست سال خیلی استوار شد پایه هاش.
حالا عرض می‌کنم که ابعاد این استواری را که در جلسات بعدی عرض می‌کنم چون تاثیرات بعدی آنها را باید عرض بکنم.

 

_

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *