بررسی مصلحت انسانی به عنوان یک اصل یا منبع حقوقی در علم فقه، سابقه کهنی دارد. گرایش به مصلحت، هر چند در مذاهب گوناگون یک سان نبوده، از نظر روششناسی فقهی، پایههای آن به اشکال مختلف و عناوینی چون: استصلاح، مصالح مرسله، عرف در منابع اصولی بحث شده است.
این اثر با رویکردی تاریخی، در صدد بیان پیشینهای واضح از مسئله مصلحت در فقه اسلامی از قرن اول هجری تا عصر حاضر است. بدیهی است، تبیین جایگاه مصلحت در فقه امامیه در گرو روشن شدن سیر تاریخی مسئله است و از آن جا که مصلحت به عنوان یکی از ادلّه و روش های فقهی، نخست در میان اهل سنّت گسترش یافت، بخشی از کتاب به پیشینه تاریخی حجّیّت مصلحت در فقه اهل سنّت اختصاص داده شده است؛ علاوه بر آن با مراجعه مستقیم به نصوص دینی، قرآن و روایتهای منقول از ائمه اطهار(ع) و جست و جو در منابع اصیل فقهی امامیه، مهمترین کاربردهای مصلحت در احکام فقهی، استخراج و طبقهبندی شده است. مؤلف در اثر حاضر، به هیچ وجه در صدد نظریهپردازی و نیز جمعآوری کامل کاربردهای مصلحت در فروع فقهی نبوده است و با در نظر گرفتن مقالهها، کتابها و پایاننامههایی که درباره مصلحت و جایگاه فقهی آن تألیف شده، کوشیده است مسئله را از نگاه تاریخی و با دستهبندی جدید، ارائه کند.