آیا خاستگاه انقلاب اسلامی ریشه در قرآن و روایات دارد؟ / جامعه از کلیگویی درباره رویداد انقلاب خسته است
ما باید برای انقلاب اسلامی شاخصهایی را از قرآن احصاء کنیم و بعد بر اساس این شاخصها بگوییم تا چه حد واجد ارزشهاست و تا چه مقدار از آنچه باید باشد، عقب است و یا برای رسیدن به وضعیت مطلوب چه راهکارهایی باید داشته باشیم.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، به نقل از خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با وجود گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، یکی از خلأهای موجود در عرصه شناختیِ این رویداد الهی، فهم مبانی قرآنیِ انقلاب اسلامی است. هرچند تکنگاریهایی در این زمینه صورت گرفته، اما در آنچه باید به عنوان اسناد قرآنیِ انقلاب اسلامی در اختیار جامعه نخبگانی قرار بگیرد و یا در قالب سوژههای هنری در اختیار هنرمندان قرار گیرد، ضعفهای اساسی دیده میشود.
بر این مبنا خبرگزاری تسنیم میزگردی را با حضور اندیشمندان دینی و تمدنی با عنوان «مبانی قرآنیِ انقلاب اسلامی» شکل داد. قسمت اول این میزگرد مجازی، با حضور حجتالاسلام دکتر علیرضا پیروزمند، مدیر گروه فرهنگی وهیئت علمی دانشگاه دفاع ملی و دکتر سید مصطفی احمدزاده، مدیر گروه قرآن و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی همراه بود.
مشروح این میزگرد را در ادامه میخوانید.
* یکی از مسائلی که به ویژه در علوم انسانی با آن مواجهیم، کشف مبانی قرآنی مفاهیم و ارزشهای دینی و اسلامی است. در این باره آیا میتوان به فهم مبانی قرآنی انقلاب اسلامی دست یافت؟
حجتالاسلام پیروزمند: اگر در بررسی نسبت قرآن با انقلاب اسلامی، به دنبال این باشیم که این رویداد را در قرآن پیدا کنیم امکانپذیر نیست. یا اینکه بگوییم قرآن با اشاره و کنایه به ماجرای انقلاب اسلامی توجه داده است و مبنای این استدلامان این باشد خداوند که هر تر و خشکی را در کتاب مبین آورده است «لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبین»، پس واقعۀ به این مهمی هم باید در قرآن وجود داشته باشد، به نظر میرسد مبنای خوبی نیست؛ به این دلیل که صرفنظر از اینکه «لا رَطْبٍ وَ لا یابِس» را چگونه معنا کنیم، مهم این است که فهم اینچنینی از آیات قرآن منحصر در «مَنْ خُوطِبَ بِه۱» یا مخاطبان خاص آن است. بر فرض اینکه اگر این احتمال را بپذیریم که چنین وقایعی در قرآن آمده است، ما از چنین استفادهای محرومیم و احتیاج به چنین استدلالی نخواهیم داشت.
پس برقراری ارتباط بین انقلاب اسلامی با قرآن به این معنا نیست که دنبال آیهای باشیم تا به این صورت زمان، کیفیت و اصل وقوع انقلاب اسلامی را در قرآن پیشبینی کرده باشد.
سید مصطفی احمدزاده: یک موقع به دنبال مصداقیابی انقلاب از آیات قرآن هستیم، شاید عملیاتی نباشد. تصور نمیکنم کسی چنین دیدگاهش داشته باشد.
اما اینکه بخواهیم دربارۀ خود انقلاب صحبت کنیم که انقلاب اسلامی مشروعیت خود را از قرآن گرفته، پس آیاتی باید داشته باشیم که میتوانیم با استناد به آنها بگوییم بهترین شیوۀ حکومتداری همین روش است و دلایل عقلی و نقلی را بیان کنیم. در این قسمت تصور میکنم باید عمق بیشتری به بحث دهیم. آنچه معتقدم این است که خداوند در برخی آیات، مفاهیمی را به ما توضیح داده که باید بر اساس آن مفاهیم، مصداقهای خودمان را در هر زمان و مکان و نسلی بسنجیم و در خط آن مفاهیم حرکت کنیم.
در بحثهای مفهومی، یک وقت میخواهیم انقلاب اسلامی را با این مفاهیم منطبق کنیم؛ سویهها یا بخشهایی از انقلاب را میگیریم و بخشهایی از آیات را انتخاب میکنیم و سعی میکنیم چفت و بست اینها را با هم بیابیم و اثبات کنیم که انقلاب اسلامی قرآنی و مشروعیت خود را از انقلاب گرفته است. اما آنچه به دنبال آن هستم، این نکته است که قرآن کریم راهبردساز است؛ یعنی قرآن نیامده انقلاب اسلامی را برای ما توضیح دهد بلکه میخواهد برای تمام انقلابها نسخه بپردازد. بنابراین در قرآن ورای مصادیق، به مفاهیمی میپردازد که آن مفاهیم، راهبردساز است؛ ما باید به دنبال این راهبردها برویم.
* این راهبردها به چه شکلی استخراج میشود؟
سید مصطفی احمدزاده: از طریق شاخصها؛ به عبارت دیگر مقداری باید از بحثهای سنتی قرآنی و مباحث تفسیری قرآنی خارج شویم و در حوزههای جدیدی مثل مباحث شاخصنگاری یا مدلهای شاخصنگاری بیاییم. ما باید برای انقلاب اسلامی شاخصهایی را از قرآن احصاء کنیم و بعد بر اساس این شاخصها بگوییم تا چه حد واجد ارزشهاست و تا چه مقدار از آنچه باید باشد، عقب است و یا برای رسیدن به وضعیت مطلوب چه راهکارهایی باید داشته باشیم.
* چه شیوه راهبردی را برای مطالعه قرآنیِ انقلاب اسلامی پیشنهاد میدهید؟
حجتالاسلام پیروزمند: در قرآن آیاتی وجود دارد که به نوعی با انقلاب اسلامی ارتباط و تماس پیدا میکند. بر این مبنا، قواعد، اهداف و مبانی و سننی در قرآن وجود دارد که از مجموعۀ اینها میتوانیم استفاده کنیم برای اینکه بدانیم چرا انقلاب اسلامی رخ داد و چرا پیروز شد و چرا استمرار یافت؛ لذا نوع مواجهۀ بنده و استفادهای که از آن در این خصوص میکنم، با این پیشفرض است.
بنابراین عرایض خود را اینگونه عنوانگذاری میکنم: «تحلیل و تبیین انقلاب اسلامی بر محور آیات قرآن.» البته درباره آیۀ۵۴ سوره مائده «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیم»، در تفسیر نور الثقلین روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله وجود دارد که ایشان دست بر روی شانۀ سلمان گذاشتند و فرمودند این آیه مربوط به سلمان و قوم اوست و در تعبیری فرمودند اگر ایمان در ثریا باشد، اهل فارس به سراغ آن خواهند رفت.
در روایت مشابه دیگری آمده است، اگر اسلام در ثریا باشد، اهل فارس آن را به دست میآورند. اگر این روایت شریف را بپذیریم و اگر بگوییم قومی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن اشاره کردند، دارای چنین خصوصیاتی هستند، احتمال دارد که مخاطبش انقلاب و تحولاتی که به تبع آن شکل گرفته، باشد، اما بیش از یک احتمال نیست. پس اگر اصل سندیت این روایت هم پذیرفته شود و به فال نیک بگیریم که مخاطب قومی که پیامبر بشارتش را دادند، ما ایرانیان باشیم، آن وقت ممکن است بگوییم انقلاب اسلامی طلیعهای برای ظهور این قوم است. اما اینکه بگوییم لزوماً این قوم ما ایرانیان هستیم، با قاطعیت و حتمیت نمیتوان تصریح کرد؛ چرا که آیندۀ حوادث را به طور قطعی نمیتوانیم پیشبینی کنیم؛ اما صرفنظر از اینکه بگوییم این آیه شریفه، قوم ما، زمان ما و انقلاب اسلامی را بیان میکند یا خیر، مضمون و محتوای این آیه، حتماً مورد توجه ما است و میتوانیم به وسیلۀ آن، خود را بسنجیم. انقلاب اسلامی هم به آن میزان که به این خصوصیات متصف باشد، میتوانیم امیدوار باشیم که مشمول این وعدۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد.
در روایت مشابه دیگری آمده است، اگر اسلام در ثریا باشد، اهل فارس آن را به دست میآورند. اگر این روایت شریف را بپذیریم و اگر بگوییم قومی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن اشاره کردند، دارای چنین خصوصیاتی هستند، احتمال دارد که مخاطبش انقلاب و تحولاتی که به تبع آن شکل گرفته، باشد، اما بیش از یک احتمال نیست.
در این مضمون، پنج خصوصیت را خداوند متعال بیان فرموده است: مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ اولین ویژگیهای آنان، یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ است. خداوند آنها را دوست دارد و آنها نیز خداوند را دوست دارد؛ پس محبت بر محور خدای متعال، یکی از ویژگیهای شکلگیری جامعۀ توحیدی است که پیامبر بشارت آن را دادند. أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ نسبت به مؤمنان متواضع و نسبت به کافران، سخت و محکمند. أَعِزَّهٍ عَلَى الْکافِرینَ ویژگی چهارم، یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ، اهل جهادند و ویژگی پنجم اینکه وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ. از سرزنش هیچ سرزنشگری نمیهراسند.
به طور نسبی این ویژگی و سایر ویژگیهای قرآنی، خصوصیاتی نیست که هر فرد و جامعهای بتواند به طور مطلق ادعا کند، ما واجد آن هستیم، اما به طور نسبی مردم ما این خصوصیات را در خودشان متبلور کردند و به همین جهت شاهد شکوفایی یک جامعۀ نوینی بر محور ولایت الهی در عصر جدید بودیم؛ بنابراین اصل عرض بنده دربارۀ ارتباط بین انقلاب با قرآن است، اما اگر بخواهیم از این ارتباط خاص، پلهای فراتر سخن بگوییم، قرآن حرف زیادی برای گفتن دارد.
سید مصطفی احمدزاده: ما برای اینکه بتوانیم مبانی انقلاب اسلامی را در قرآن مورد بررسی قرار دهیم، بهترین گزینه این است که از مفاهیم راهبردساز قرآن، شاخصها را احصاء کنیم و آن شاخصها را به وسیلۀ شاخصهای ریزتری به حالت یکسری سنجهها در بیاوریم و بر اساس آنها مطالعاتی روی انقلاب خود داشته باشیم و بعد انقلاب اسلامی را بر اساس آن شاخصها مورد ارزیابی قرار دهیم. به عبارت دیگر، خط مشیها، استانداردسازیها، راهبردها و شاخصها و در عرصۀ دیگر، روشها را نیاز داریم تا بر اساس آنها بتوانیم بحث انقلاب اسلامی را جا بیندازیم.
ما برای اینکه بتوانیم مبانی انقلاب اسلامی را در قرآن مورد بررسی قرار دهیم، بهترین گزینه این است که از مفاهیم راهبردساز قرآن، شاخصها را احصاء کنیم
اگر از این مسیر وارد شویم چند مشکل را حل میکنیم:
اول، بحث نخبگانی در جامعه؛ امروزه نخبگان ما از علوم مختلف شناخته میشوند؛ اگر بتوانیم با آن راهکارهای مطروحه، ابعاد و سطوح انقلاب را باز کنیم، خیلی راحتتر میپذیرند.
جامعه، از کلیگویی درباره انقلاب اسلامی خسته شده
سید مصطفی احمدزاده: دوم، در نسل امروز؛ نسل امروز حدوداً با انقلاب اسلامی بیگانه هستند؛ یعنی خیلی علاقه به بحثهای اینچنینی ندارند. چرا که آنها از کلیگویی خسته شدند و اقبال خاصی نشان نمیدهند؛ اگر از طریق روش شاخصنگاری وارد شویم و مباحث را جزئی کنیم و بحث علمی داشته باشیم، آنها را میتوانیم به بحثهای انقلاب اسلامی متمایل کنیم. البته باید از این شاخصها در قالبهای مختلف هنری مثل فیلنامهنویسی، تئاتر و … استفاده کنیم. در فضای مجازی نیز به تولید کلیپ بپردازیم.
سوم، مخالفان انقلاب اسلامی؛ اگر بتوانیم بحث روشمند علمی را در مجامع بینالمللی مطرح کنیم، پایههای انقلاب، آرمانها و شعارهای انقلاب را آلایش کنیم و آنها بر اساس مفاهیم قرآنی، دقیق توضیح دهیم، هم به مخالفان انقلاب اسلامی و هم به ملتهایی که به دنبال الگوگیری از انقلاب هستند، تبیین میدهیم.
باید مقداری از روشهای سنتی تفسیر فاصله بگیریم
سید مصطفی احمدزاده: آخرین نکته این است که مقداری از روشهای سنتی در فهم و تفسیر قرآن باید فاصله بگیریم؛ شاید با آن روشها خیلی نتوانسته باشیم سؤالات و نیازهای امروز را پاسخ دهیم. پیشنهادم این است که باید به سمت سراغ روشهای جدید فهم تفسیر برویم. امروزه در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، دانشگاه فردوسی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و در مراکز مختلف بحثهایی مثل تحلیل محتوای کیفی، نظریۀ زمینهای و تحلیل مضامین و … وجود دارد که با این نگاهها آیات را مورد تحلیل محتوا قرار میدهند و شاخصهای قرآنی احصاء میشود.
* بنابراین معتقدید نمیتوان استشهاد به این موضوع کرد که انقلاب اسلامی به صورت مصداقی در قرآن وجود دارد، اما در عین حال بیان فرمودید از دو منظر میتوان به مبانی قرآنی انقلاب ورود داشت: اول اینکه بر اساس برخی تفاسیر روایی، شاید بتوان گمانهزنی بر این ماجرا داشت؛ در این باره به آیه۵۴ سوره مائده و روایتی نبوی استناد کردید. دوم اینکه یکسری مبانی کلی در قرآن درباره ویژگیهای حکومت اسلامی وجود دارد که میتوان از این آیات به مبانی یا خاستگاه قرآنی انقلاب اسلامی دست یافت. در این باره توضیح میفرمایید.
حجتالاسلام پیروزمند: جهت تبیین مبنای انقلاب اسلامی به گزیدههایی از آیات شریفه استشهاد میکنم؛ از جمله آیاتی که برای خاستگاه انقلاب اسلامی میتوان بیان کرد، این آیه است که فرمود «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى …» بنا به این آموزه قرآنی، ما دعوت به قیام لِله شدیم و امام خمینی (ره) نیز قیام خویش را در امتداد قیام خداوند معنا میکرد.
دومین آیۀ شریفه، آیۀ دعوت به قسط است «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ». خطاب خداوند امر به تمام اهل ایمان است.
سومین آیه، دعوت به توحید و عدم شرک است؛ از یک طرف می فرماید «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»؛ و در ادامۀ آیه، «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون». مهمترین محور دعوت انبیاء، دعوت به توحید و مهمترین صفآرایی دشمن برابر انبیاء، دعوت به شرک بوده است؛ لذا هر قیامِ لِله که ما را به سمت جامعۀ توحیدی سوق دهد، مؤید به تأیید الهی خواهد شد.
اما محور بعدیِ عرائض بنده این است که چه تحولی در انقلاب اسلامی ایجاد شده که این تحول از نظر ادبیات قرآن، تحول ممدوحی است؛ یکی اعتصام به خدا است؛ «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ»؛ یکی از تبلورهای این آیۀ شریفه در عصر حاضر، وقوع انقلاب اسلامی بود. در آیۀ۱۰۳ آلعمران، بحث تألیف قلوب مؤمنین یکی دیگر از مواردی بود که بروز آن را در انقلاب اسلامی دیدیم؛ وقتی مقایسه میکنیم، جامعه خود را یکی از مصادیق آیۀ شریفه میبینیم: «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دلهاى شما الفت انداخت.» این تألیف قلوب، جز عنایت خاص خداوند اتفاق نمیافتد.
سومین مورد، موضوع خیر امت است که خطابش به پیامبر است؛ میفرماید «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»؛ بعد دو ویژگی را بیان میکند: «یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»؛ باز میبینیم حرکت جمعی که به واسطۀ انقلاب اسلامی رخ داد، میتواند از مصادیق آیۀ شریفه محسوب شود.
از جمله مواردی که به واسطۀ انقلاب اسلامی رخ داد، این است که مؤمنین نباید کافران را ولیّ خود قرار دهند که در آیات متعددی ذکر شده است؛ از جمله آیۀ۲۸ آلعمران «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ؛ مؤمنان نباید کافران را ــ به جاى مؤمنان ــ به دوستى بگیرند.» فراموش نکردیم که قبل از انقلاب اسلامی، مردم ما در بیرق مستشاران آمریکایی و خارجی بودند، اما با رخداد انقلاب اسلامی، کاملاً معادله تغییر کرد.
تحول دیگری که به واسطۀ انقلاب اسلامی و بر اساس فرهنگ قرآنی اتفاق افتاد، شجاعت مواجهه با دشمن و نترسیدن از او بود؛ بنا بر آیۀ «الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل.» برخی به مؤمنان گفتند عدهای در مقابل شما ایستادند، فَاخْشَوْهُمْ از اینها بترسید؛ اما نه تنها نترسیدند بلکه به ایمانشان افزوده شد و گفتند «قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل.»
عوامل پیروزی انقلاب اسلامی خاستگاه قرآنی دارد
* متأسفانه بیشتر تحلیلها درباره خاستگاه انقلاب اسلامی مبتنی بر تحلیلهای تاریخی است. با این منظری که مطرح فرمودید، عوامل پیروزی انقلاب نیز باید خاستگاهی معنوی داشته باشد؛ امری که حتی دانشمندی به نام «فوکو» به آن اذعان داشته است.
حجتالاسلام پیروزمند: همین طور است؛ با در نظر گرفتن اینکه انقلاب اسلامی دارای مبانی دینی و خاستگاهی قرآنی است، عوامل پیروزی این رویداد الهی نیز در همین راستا قرار دارد؛ یکی از این گزارهها، مسئلۀ نصرت الهی است که سنت قطعی خداوند شمرده میشود؛ از جمله آیۀ۱۳ آلعمران «وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ إِنَّ فی ذلِکَ لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصار؛ خدا هر که را بخواهد به یارى خود تأیید میکند، یقیناً در این [ماجرا] براى صاحبان بینش عبرتى است»؛ و یا آیه۱۶۰ این سوره است: «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُم؛ اگر خدا شما را یارى کند، هیچ کس بر شما غالب نخواهد شد»
مسئلۀ دیگر اعتصام به حبل الهی است؛ در آیه۱۰۱ آلعمران میخوانیم «وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ؛ هرکه به خدا تمسک کند، قطعاً به راه راست هدایت شده است. این اعتصام به حبل الهی، مبدأ هدایت مردم شد و توانستند در صراط مستقیم الهی ثابتقدم بمانند.
آیۀ بعدی اینکه خداوند متعال رعب مؤمنین را در قلوب جبهۀ معارض انداخت و توان آنان را چند برابر نشان داد و سبب پیروزی آنها شد و بنا بر این آیۀ شریفه «سَنُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا بِاللَّه؛ به زودى در دلهاى کسانى که کفر ورزیدهاند بیم خواهیم افکند، زیرا چیزى را با خدا شریک کردهاند.» ما یکی از صحنههایی که تجربه کردیم و به عیان دیدیم، مسئلۀ رعب در دل دشمنان بود؛ چه زمان پیروزی انقلاب، چه زمان جنگ و چه در صحنههای بعد تا امروز.
عامل دیگر پیروزی، توکل بر خداوند متعال است «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه؛ و هر کس بر خدا اعتماد کند او براى وى بس است.»
پس جمعبندی عرائضم در سه جمله است:
اول اینکه نباید به دنبال این باشیم که انقلاب اسلامی را با خصوصیات مصداقیاش در قرآن بیابیم.
دوم اینکه بنا بر تفسیر روایی که منسوب به پیامبر است و ذیل آیۀ۵۴ مائده بیان شده است، اگر خوشبین باشیم که آن قوم، ما هستیم و اگر این روایت قابل اسناد باشد، آن وقت میتوانیم از این آیه، نوید این را داشته باشیم که مشمول این آیۀ شریفه باشیم.
سوم اینکه مهمتر و اصولیتر این است که ما به جای تطبیق مصداقی انقلاب با آیات شریفۀ قرآن، ملاکها را بشناسیم و انقلاب اسلامی را تحلیل و تبیین قرآنی کنیم؛ به این منظور از سه جنبه بحثی را عرض کردم:
۱. مبنای انقلاب اسلامی، ۲. تحولی که به واسطۀ انقلاب اسلامی اتفاق افتاده ۳. عواملی که بنا بر سنن الهی، عامل پیروزی انقلاب بوده که نکات آن را عرض کردم.
——–
پاورقی:
امام باقر علیهالسلام: … إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِه؛ قرآن را کسانى میفهمند که به آنها خطاب شده است. (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۸، ص۳۱۲)
بدون دیدگاه