گزارش کامل نشست :
یادبود اربعین درگذشت علامه مصباح یزدی
نشست علمی «آیتالله مصباح یزدی (رحمهالله علیه) و امتداد سیاسی- اجتماعی فلسفه اسلامی» در تاریخ ۲۰ بهمنماه ۱۳۹۹، در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ایسکا (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ) به نقل از مرکز همکاری های علمی و بین الملل، در این نشست علمی که به مناسبت چهلم ارتحال عالم ربانی، آیتالله مصباح یزدی و به همت پژوهشکدۀ فلسفه و کلام اسلامی برگزار شد، صاحبنظران به ارائه نظر پرداختند.
در این نشست علمی دکتر نجف لکزایی با عنوان «حکمرانی سیاسی در اندیشه علامه مصباح یزدی»، سخنرانی کرد و گفت: ویژگی برجسته استاد مصباح تشکیلاتیبودن، با برنامهبودن و ساختارمنداندیشی بود. وی با هدف تحکیم مبانی انقلاب و نظام اسلامی در عرصه حکمرانی سیاسی همواره معترض تشکیلات وارداتی سیاسی از غرب بود و خود ساختار جدیدی را در این زمینه ارائه داده است.
به گفته وی بر خلاف تهمتها و بداخلاقیها به ایشان، در اندیشه استاد مصباح مردم حضور اثرگذار، جدّی و ار سر تکلیف دارند و همه امور با انتخاب مردم رقم میخورد. در ادامه ایشان ساختار نظام اسلامی در اندیشه علامه مصباح را تبیین کردند.
در ادامه استاد دکتر دیرباز، رئیس دانشگاه قم و عضو مجلس خبرگان رهبری با عنوان «فلسفه سیاسی از منظر آیتالله مصباح یزدی»، به ارائه سخن پرداخت و گفت فلسفه سیاسی در اندیشه استاد مصباح یک نظریه توحیدی است. وی چون انسان را مخلوق الهی میداند، نظریههای سکولار را بر نمیتابد و معترض آنهاست. هدف حکومت، نظم و امنیت با هدف بسترسازی برای تعالی و پیشرفت فردی و اجتماعی است. در زمینه تفکیک قوا استاد نظریه «تفکیک قوا در عین تمرکز قوا و تمرکز قوا در عین تفکیک قوا» را پروراندهاند و بر این اساس، معتقدند آرای مردم به حاکمیت الهی فعلیت میبخشد و اگر اکثریت مردم همراه نباشند، اهداف اسلامی محقق نمیشود.
استاد میرسپاه در ادامه با عنوان «أثیر مبانی نظری در پیشگیری انحرافات فردی و اجتماعی از دیدگاه استاد مصباح یزدی»، گفت: با توجه به انحرافات فکری جوانان در اوایل انقلاب، استاد مصباح به مبحث بدیهیات توجه جدی کرد و با اصلاحاتی در آن معتقد شد که بدیهیات تنها شامل وجدانیات و اولیات میشود و حسیات و تجربیات از دایرۀ بدیهات بیروناند. وی در مقابله با فیلسوفان دگراندیش که در شبهپراکنی در ذهن جوانان فعال بودند، تنها استدلال قابل قبول را استدلال قیاسی میدانند و در پاسخ کارل پوپر میگوید که تجربه و استقرا یکی نیستند و اصالت از آن عقل است. لذا ایشان بر این باور بودند که قضایای ارزشی واقعنما هستند و بین دانش و ارزش دیواری نیست و میتوان بر قضایای ارزشی اقامه برهان کرد.
دکتر روستاآزاد در سخنرانیشان با عنوان «ثبات قدم در سیرۀ اجتماعی»، گفتند استاد علامه از همان آغاز قیام تا پایان عمر شریفشان در خط مستقیم ولایت فقیه ثابت قدم بودند و میکوشید مبانی عقلی و فلسفی انقلاب اسلامی را تحکیم بخشند و در این راستا همواره با التقاطها سر ستیز داشتند.
در ادامه استاد دکتر حسینی قلعهبهمن با عنوان «واقعگرایی اخلاقی از منظر استاد مصباح»، به ارائه خود پرداخت و گفت: ویژگی علامه مصباح این بود که در سطح و ظاهر پدیدهها گم نمیشد و به عمق رفتارها و ریشهیابی آنها نفوذ میکرد. ایشان پدیدهها را در سه سطح میدیدند: (۱) سطح ظاهر؛ (۲) سطح نظامهای ارزشی و ایدئولوژیها؛ (۳) مبانی و بنیانهای نظامهای فکری.
استاد محمد لگنهاوزن نیز در سخنرانیشان با عنوان «فلسفه دین استاد مصباح یزدی» به همکاری عمیق استاد مصباح با غیرمسلمانان پرداخت و گفتوی بارها با قطب و مسیحیان دیدارهایی داشت و میکوشید به تحکیم مبانی همکاریهای مشترک بپردازد.
در پایان دکتر مهدی علیزاده با عنوان «از تعمیق عقلانیت تا پروای معنویت در اندیشۀ اخلاقی آیتالله مصباح» به ارائه سخن پرداخت و گفت دو دوره فکری در اندیشه استاد مصباح قابل تفکیک است: ۱. دورهای که رهیافتهای فیلسوفانه در آن غلبه دارد و ثمرۀ این دوره، دفاع از واقعگرایی اخلاقی و تحکیم مبانی فلسفی آن است؛ ۲. دورهای که رهیافتهای الهیدانانه در آن غلبه دارد و ایشان تلاش میکنند مسیر مطالعات انتقادی مکاتب اخلاقی را بگشایند؛ یعنی استاد در این دو دوره با دو منظر بروندینی و دروندینی تلاش کردند دفاع محکمی از مبانی دین مبین اسلام داشته باشند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ایسکا (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ) به نقل از مرکز همکاری های علمی و بین الملل، در این نشست علمی که به مناسبت چهلم ارتحال عالم ربانی، آیتالله مصباح یزدی و به همت پژوهشکدۀ فلسفه و کلام اسلامی برگزار شد، صاحبنظران به ارائه نظر پرداختند.
در این نشست علمی دکتر نجف لکزایی با عنوان «حکمرانی سیاسی در اندیشه علامه مصباح یزدی»، سخنرانی کرد و گفت: ویژگی برجسته استاد مصباح تشکیلاتیبودن، با برنامهبودن و ساختارمنداندیشی بود. وی با هدف تحکیم مبانی انقلاب و نظام اسلامی در عرصه حکمرانی سیاسی همواره معترض تشکیلات وارداتی سیاسی از غرب بود و خود ساختار جدیدی را در این زمینه ارائه داده است.
به گفته وی بر خلاف تهمتها و بداخلاقیها به ایشان، در اندیشه استاد مصباح مردم حضور اثرگذار، جدّی و ار سر تکلیف دارند و همه امور با انتخاب مردم رقم میخورد. در ادامه ایشان ساختار نظام اسلامی در اندیشه علامه مصباح را تبیین کردند.
در ادامه استاد دکتر دیرباز، رئیس دانشگاه قم و عضو مجلس خبرگان رهبری با عنوان «فلسفه سیاسی از منظر آیتالله مصباح یزدی»، به ارائه سخن پرداخت و گفت فلسفه سیاسی در اندیشه استاد مصباح یک نظریه توحیدی است. وی چون انسان را مخلوق الهی میداند، نظریههای سکولار را بر نمیتابد و معترض آنهاست. هدف حکومت، نظم و امنیت با هدف بسترسازی برای تعالی و پیشرفت فردی و اجتماعی است. در زمینه تفکیک قوا استاد نظریه «تفکیک قوا در عین تمرکز قوا و تمرکز قوا در عین تفکیک قوا» را پروراندهاند و بر این اساس، معتقدند آرای مردم به حاکمیت الهی فعلیت میبخشد و اگر اکثریت مردم همراه نباشند، اهداف اسلامی محقق نمیشود.
استاد میرسپاه در ادامه با عنوان «أثیر مبانی نظری در پیشگیری انحرافات فردی و اجتماعی از دیدگاه استاد مصباح یزدی»، گفت: با توجه به انحرافات فکری جوانان در اوایل انقلاب، استاد مصباح به مبحث بدیهیات توجه جدی کرد و با اصلاحاتی در آن معتقد شد که بدیهیات تنها شامل وجدانیات و اولیات میشود و حسیات و تجربیات از دایرۀ بدیهات بیروناند. وی در مقابله با فیلسوفان دگراندیش که در شبهپراکنی در ذهن جوانان فعال بودند، تنها استدلال قابل قبول را استدلال قیاسی میدانند و در پاسخ کارل پوپر میگوید که تجربه و استقرا یکی نیستند و اصالت از آن عقل است. لذا ایشان بر این باور بودند که قضایای ارزشی واقعنما هستند و بین دانش و ارزش دیواری نیست و میتوان بر قضایای ارزشی اقامه برهان کرد.
دکتر روستاآزاد در سخنرانیشان با عنوان «ثبات قدم در سیرۀ اجتماعی»، گفتند استاد علامه از همان آغاز قیام تا پایان عمر شریفشان در خط مستقیم ولایت فقیه ثابت قدم بودند و میکوشید مبانی عقلی و فلسفی انقلاب اسلامی را تحکیم بخشند و در این راستا همواره با التقاطها سر ستیز داشتند.
در ادامه استاد دکتر حسینی قلعهبهمن با عنوان «واقعگرایی اخلاقی از منظر استاد مصباح»، به ارائه خود پرداخت و گفت: ویژگی علامه مصباح این بود که در سطح و ظاهر پدیدهها گم نمیشد و به عمق رفتارها و ریشهیابی آنها نفوذ میکرد. ایشان پدیدهها را در سه سطح میدیدند: (۱) سطح ظاهر؛ (۲) سطح نظامهای ارزشی و ایدئولوژیها؛ (۳) مبانی و بنیانهای نظامهای فکری.
استاد محمد لگنهاوزن نیز در سخنرانیشان با عنوان «فلسفه دین استاد مصباح یزدی» به همکاری عمیق استاد مصباح با غیرمسلمانان پرداخت و گفتوی بارها با قطب و مسیحیان دیدارهایی داشت و میکوشید به تحکیم مبانی همکاریهای مشترک بپردازد.
در پایان دکتر مهدی علیزاده با عنوان «از تعمیق عقلانیت تا پروای معنویت در اندیشۀ اخلاقی آیتالله مصباح» به ارائه سخن پرداخت و گفت دو دوره فکری در اندیشه استاد مصباح قابل تفکیک است: ۱. دورهای که رهیافتهای فیلسوفانه در آن غلبه دارد و ثمرۀ این دوره، دفاع از واقعگرایی اخلاقی و تحکیم مبانی فلسفی آن است؛ ۲. دورهای که رهیافتهای الهیدانانه در آن غلبه دارد و ایشان تلاش میکنند مسیر مطالعات انتقادی مکاتب اخلاقی را بگشایند؛ یعنی استاد در این دو دوره با دو منظر بروندینی و دروندینی تلاش کردند دفاع محکمی از مبانی دین مبین اسلام داشته باشند.
بدون دیدگاه